بسم الله الرحمن الرحیم
از جمله مسائل شایع بین مردم اعتقاد به مبارکی و میمنت بعضی از روزها یا نحسی و شومی بعضی دیگر است. البته عرفهای مختلف در تعیین این روزها باهم اختلاف دارند. در نوشتار حاضر به بررسی موضع اسلام در قبال این اعتقاد عمومی میپردازیم:
نحسی روز و يا مقدارى از زمان به اين معنا است كه در آن زمان بغير از شر و بدى حادثهاى رخ ندهد، و اعمال انسان و يا حداقل نوع مخصوصى از اعمال براى صاحب عمل بركت و نتيجه خوبى نداشته باشد، و مبارکی روز درست بر خلاف اين است.
از نظر عقلی زمان به مقدار حرکت(چه در اعراض و چه در جواهر) گفته میشود که مختصّ عالم ماده و جسمانیات است و در عوالم دیگر زمان وجود ندارد. همچنین اجزاء زمان ذاتا با یکدیگر تفاوتی ندارند بنابر این مبارکی و نحسی در آنها قابل اثبات نیست.
علامه طباطبایی در این باره میفرمایند:
و ما به هيچوجه نمىتوانيم بر سعادت روزى از روزها، و يا زمانى از ازمنه و يا نحوست آن اقامه برهان كنيم، چون طبيعت زمان از نظر مقدار، طبيعتى است كه اجزا ابعاضش مثل هم هستند، و خلاصه يك چيزند، پس از نظر خود زمان فرقى ميان اين روز و آن روز نيست، تا يكى را سعد و ديگرى را نحس بدانيم، و اما عوامل و عللى كه در حدوث حوادث مؤثرند، و نيز در به ثمر رساندن اعمال تاثير دارند، از حيطه علم و اطلاع ما بيرونند، ما نمىتوانيم تكه تكه زمان را با عواملى كه در آن زمان دست در كارند بسنجيم، تا بفهميم آن عوامل در اين تكه از زمان چه عملكردى دارند، و آيا عملكرد آنها طورى است كه اين قسمت از زمان را سعد مىكند يا نحس، و به همين جهت است كه تجربه هم بقدر كافى نمىتواند راهگشا باشد، چون تجربه وقتى مفيد است كه ما زمان را جداى از عوامل در دست داشته باشيم، و با هر عاملى هم سنجيده باشيم، تا بدانيم فلان اثر، اثر فلان عامل است، و ما زمان جداى از عوامل نداريم، و عوامل هم براى ما معلوم نيست.
و به عين همين علت است كه راهى به انكار سعادت و نحوست هم نداريم، و نمىتوانيم بر نبودن چنين چيزى اقامه برهان كنيم، همانطور كه نمىتوانستيم بر اثبات آن اقامه برهان كنيم، هر چند كه وجود چنين چيزى بعيد است، ولى بعيد بودن، غير از محال بودن است. [1]
اما از نظر شرعی:
در قرآن مجید به مبارکی و نحوست بعضی روزها اشاره شده است:
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ" و جايى ديگر فرموده:" فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ" ما هم براى هلاكت ايشان (قوم عاد) بادى سخت را در روزهاى نحس و شوم فرستاديم.[2]
" وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ" سوگند به كتاب مبين كه ما آن را در شبى مبارك نازل كرديم. [3] و مراد از آن شب، شب قدر است، كه در وصف آن فرموده: " لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ" شب قدر بهتر است از هزار ماه. [4]
به اين ترتيب قرآن جز اشاره سربستهاى به اين مساله ندارد، ولى در روايات اسلامى به احاديث زيادى در زمينه" نحس و سعد ايام" برخورد مىكنيم كه هر چند بسيارى از آنها روايات ضعيف است و يا احيانا آميخته با بعضى روايات مجعول و خرافات مىباشد، ولى همه آنها چنين نيست، بلكه روايات معتبر و قابل قبولى در ميان آنها بدون شك وجود دارد، چنان كه مفسران نيز در تفسير آيات فوق بر اين معنى صحه نهادهاند.[5]
در روايات متعددى سعد و نحس ايام در ارتباط با حوادثى كه در آن واقع شده است تفسير شده. از آنجمله چهارشنبه هر هفته، و چهار شنبه آخر ماه، و هفت روز از هر ماه عربى، و دو روز از هر ماه رومى، و امثال آنرا نام مىبرد، در بسيارى از این روایات علت نحسی ذکر شده، و آن عبارت است از اينكه در اين روزهاى نحس حوادث ناگوارى(از نظر دینی) به طور مكرر اتفاق افتاده، از قبيل رحلت رسول خدا (ص) و شهادت سيد الشهداء (ع) و انداختن ابراهيم (ع) در آتش، و نزول عذاب بر فلان امت، و خلق شدن آتش و امثال اينها.
نحس شمردن چنين ايامى موجب استحكام روحيه تقوى در بین مسلمین است زیرا افرادى که به خاطر اينكه در اين ايام بتشكنان تاريخ، ابراهيم و حسين (ع) گرفتار دست بتهاى زمان خود شدهاند، دست بكارى نمىزنند، و از اهداف و لذتهاى دنیوی چشم مىپوشند، چنين افرادى روحيه دينيشان تقویت مىگردد، بر عكس، اگر مردم هيچ حرمتى براى چنين ايامى قائل نباشند و اعتنا و اهتمامى به آن نورزند، و همچنان افسار گسيخته سرگرم كوشش در برآوردن خواستههاى نفسانى خود باشند، بدون توجه به اينكه امروز چه روزى است و ديروز چه روزى بود، و بدون اينكه اصلا روز برايشان مطرح باشد، چنين مردمى از حق رويگردان خواهند بود، و به آسانى مىتوانند حرمت دين را هتك كنند و اولياى دين را از هدايت خود نوميد و در نتيجه ناراحت سازند. بنا بر اين، برگشت نحوست اين ايام به جهاتى از شقاوتهاى معنوى است، كه از علل و اسباب اعتبارى نشات مىگيرد، كه به نوعى با اين روزها در ارتباطند، و بىاعتنايى به آن علل و اسباب باعث نوعى شقاوت دينى مىشود.
مساله توجه به سعد و نحس ايام علاوه بر اينكه غالبا انسان را به يك سلسله حوادث تاريخى آموزنده رهنمون مىشود، عاملى است براى توسل و توجه به ساحت قدس الهى، و استمداد از ذات پاك پروردگار، و لذا در روايات متعددى مىخوانيم: در روزهايى كه نام نحس بر آن گذارده شده مىتوانيد با دادن صدقه، و يا خواندن دعا، و استمداد از لطف خداوند، و قرائت بعضى از آيات قرآن، و توكل بر ذات پاك او، به دنبال كارها برويد و پيروز و موفق باشيد.
از جمله در حديثى مىخوانيم كه يكى از دوستان امام حسن عسكرى ع روز سهشنبه خدمتش رسيد، امام فرمود: ديروز تو را نديدم، عرض كرد: دوشنبه بود، و من در اين روز حركت را ناخوش داشتم! فرمود: من احب ان يقيه اللَّه شر يوم الاثنين فليقرأ فى اول ركعة من صلاة الغداة هل اتى على الانسان ثم قرأ ابو الحسن (ع) فوقيهم اللَّه شر ذلك اليوم و لقيهم نضرة و سرورا: " كسى كه دوست دارد از شر روز دوشنبه در امان بماند در اولين ركعت نماز صبح سوره هل اتى بخواند، سپس امام ع اين آيه از سوره هل اتى را (كه تناسب با رفع شر دارد) تلاوت فرمود: فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ ... " خداوند نيكان را از شر روز رستاخيز نگاه مىدارد او به آنها خرمى و طراوت ظاهر و خوشحالى درون عطا مىكند" [6]
در حديث ديگر مىخوانيم كه يكى از ياران امام ششم ع از آن حضرت پرسيد: آيا در هيچ روزى از روزهاى مكروه چهارشنبه و غير آن سفر كردن مناسب است؟ امام ع در پاسخ فرمود: سفرت را با صدقه آغاز كن و آية الكرسى را به هنگامى كه مىخواهى حركت كنى تلاوت كن" (و هر كجا مىخواهى برو) [7]
در حديث ديگرى نيز آمده است كه يكى از ياران امام دهم على بن محمد الهادى ع مىگويد: خدمت حضرت ع رسيدم در حالى كه در مسير راه انگشتم مجروح شده بود، و سوارى از كنارم گذشت و به شانه من صدمه زد، و در وسط جمعيت گرفتار شدم و لباسم را پاره كردند، گفتم: خدا مرا از شر تو اى روز حفظ كند، عجب روز شومى هستى! امام فرمود: با ما ارتباط دارى و چنين مىگويى؟! و روز را كه گناهى ندارد گناهكار مىشمرى؟ آن مرد عرض مىكند از شنيدن اين سخن به هوش آمدم و به خطاى خود پى بردم، عرض كردم اى مولاى من، من استغفار مىكنم، و از خدا آمرزش مىطلبم، امام ع افزود: ما ذنب الايام حتى صرتم تتشامون بها اذا جوزيتم باعمالكم فيها؟: " روزها چه گناهى دارد كه شما آنها را شوم مىشمريد هنگامى كه كيفر اعمال شما در اين روزها دامانتان را مىگيرد"؟! راوى مىگويد:" عرض كردم من براى هميشه از خدا استغفار مىكنم و اين توبه من است اى پسر رسول خدا".
امام ع فرمود: ما ينفعكم و لكن اللَّه يعاقبكم بذمها على ما لا ذم عليها فيه، اما علمت ان اللَّه هو المثيب و المعاقب، و المجازى بالاعمال، عاجلا و آجلا،؟ قلت: بلى يا مولاى، قال لا تعد و لا تجعل للايام صنعا فى حكم اللَّه! " اين براى تو فايدهاى ندارد، خداوند شما را مجازات مىكند به مذمت كردن چيزى كه نكوهش ندارد، آيا تو نمىدانى كه خداوند ثواب و عقاب مىدهد، و جزاى اعمال را در اين سرا و سراى ديگر خواهد داد، سپس افزود: ديگر اين عمل را تكرار مكن و براى روزها در برابر حكم خداوند كار و تاثيرى قرار مده"![8]
اين حديث پر معنى اشاره به اين است كه اگر روزها هم تاثيرى داشته باشد به فرمان خدا است، هرگز نبايد براى آنها تاثير مستقلى قائل شد، و از لطف خداوند خود را بى نياز دانست، و نبايد حوادثى را كه غالبا جنبه كفاره اعمال نادرست انسان دارد به تاثير ايام ارتباط داد، و خود را تبرئه كرد. و شايد اين بيان بهترين راه براى جمع ميان اخبار مختلف در اين باب است.[9]
پی نوشت:
[1]. ترجمه تفسير الميزان، ج19، ص: 116
[2]. سوره فصلت، آيه 16.
[3]. سوره دخان، آيه 2 و 3.
[4]. سوره قدر، آيه 3.
[5]. محدث بزرگ مرحوم علامه مجلسى نيز روايات فراوانى در" بحار الانوار" در اين زمينه آورده است." بحار الانوار" جلد 59 كتاب السماء و العالم صفحه 1 تا 91 و قسمتى بعد از آن.
[6]. " بحار الانوار" جلد 59 صفحه 39 حديث 7.
[7]. همان مدرك صفحه 28.
[8]. " تحف العقول" طبق نقل بحار الانوار جلد 59 صفحه 2 (با كمى تلخيص).
[9]. تفسير نمونه، ج23، ص: 41
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
نظرات
سلام.
استفاده کردیم ..بسیار عالی بود..ذهن ماروشنتر شد!
با اجازه تصویر این پستتون رو برداشتم خدا قوت مطلبتون خوب بود.