اخلاص امام علی

13:20 - 1399/10/15

او بسیار قوی و شجاع بود،اسبش را نهیب داد و از گودال عبور كرد، نعره می كشید و مبارز می طلبید،همه در جای خود میخ كوب شده بودند و برخی از ترس به خود می لرزیدند.

اخلاص امام علی

اخلاص امام علی

او بسیار قوی و شجاع بود،اسبش را نهیب داد و از گودال عبور كرد، نعره می كشید و مبارز می طلبید،همه در جای خود میخ كوب شده بودند و برخی از ترس به خود می لرزیدند، او مبارزی بسیار قوی بود و همه او را با هزار نفر مساوی می دانستند.

فرمانده از یارانش خواست كسی به مقابل این شجاع و جنگجو برود، به غیر از یك نفر همه از ترس به خود می لرزیدند،و كسی به درخواست فرمانده لبیك نگفت،تنها یك سرباز جوان بود كه خونش به جوش آمده بود و به فرماند اعلام آمادگی می كرد،خلاصه فرمانده وقتی دید كسی به غیر از این جوان میل به مبارزه با این جنگجو را ندارد به او اجازه نبرد داد

جنگی بین جوان شجاع و جنگجوی قدرت در گرفت و همه چشم ها با تعجب این جنگ را نظاره گر بودند،این فكر در ذهن سربازان هر دو گروه می گذشت: كدام یك از این دو نفر زنده از این مبارزه بیرون می آیند،
گروه جنگجوی قوی به قدرت او می بالیدند و او را پیروز میدان می دانستند و گروه جوان به اخلاص و ایمان او دل خوش كرده بودند و او را پیروز میدان می دانستند...

خلاصه این دو مبارز در حال دست و پنجه نرم كردن بودند كه ناگهان گرد و خاكی آن دو را احاطه كرد و دیگر هیچ كدام از آن ها مشخص نبودند همه می گفتند چه اتفاقی افتاد؟ كدام پیروز شدند؟
بعد از لحظاتی كه گرد و خاك فرو نشست دیدند جوان بر روی سینه پهلوان عرب نشسته و قصد جدا كردن سر او را دارد همه خوشحال و در پوست خود نمی گنجیدند و با تكبیر های الله اكبر او را تشویق می كردند،زود باش سر او را ببر ...

دیدند جوان از روی سنه های پهلوان بلند شد و چرخی در میدان زد،همه انگشت به دها!! این سوال در ذهن های همه جولان می زد: چرا او سر از تن پهلوان عرب جدا نكرد؟ چرا بلند شده و دور میدان مبارزه می چرخد؟ چه اتفاقی افتاده؟

خلاصه جوان شجاع و مومن بعد از لحظاتی دوباره سراغ جنازه مجروح پهلوان عرب برگشت و سر او را از بدن جدا نمود و نزد فرمانده آورد..
فرمانده از او سوال كرد: چرا در همان دفعه اول كه روی سینه اش نشستی سرش را جدا نكردی؟

جوان:دفعه اول كه روی سینه اش نشتستم او فحاشی كرد و به من جسارت نمود و من ناراحت شدم و با خود گفتم اگر الان سر این شجاع عرب را ببرم برای تسكین غضب خودم این كار انجام داده ام ..
لذا چرخی در میدان مبارزه زدم تا غضبم فرو كش كرد و سر او را فقط برای رضای خدا بریدم نه برای تسكین ناراحتی خود.«1»

فرمانده وقتی این استدلال زیبا را شنید فرمود:
شمشیر و ضربتى كه على «بر فرق عمرو» فرود آورد، برتر از عبادت جن و انس است«2»

منابع:
1:برگرفته از كتاب 1001 داستان از زندگی امیر المومنین
2:أَنَّ النَّبِیَّ صل الله علیه و آله قَالَ یَوْمَ الْأَحْزَابِ: لَضَرْبَةُ عَلِیٍّ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَیْن«بحار الانوار، ج 39، باب 70، حدیث 1، ص 2.»

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 18 =
*****