دیدن عشق قدیمی بعد از ازدواج

13:53 - 1399/12/04
عشق قدیمی

دیدن عشق قدیمی بعد از ازدواج

عاشق یه پسر بودم ولی برای ازدواج مناسب هم نبودیم وقتی متوجه شدم که با یه دختر رابطه داره ازش بریدم و با یه نفر دیگه ازدواج کردم ؛حالا اون برگشته و وقتی دیدمش تنم لرزید و عشقش دوباره در دلم شعله کشید باهاش ارتباط برقرار کردم من می‌دونم این کارم خیانت به همسرم بود ، نمی‌خوام ادامه‌اش بدم و اینم می‌دونم حتی اگر طلاق بگیرم و باهاش ازدواج کنم زندگی خوبی نخواهم داشت، اما نمی‌تونم فراموشش کنم حتی فکر خودکشی رو هم کردم، نظرم می‌رسه به همسرم فرصت بدم اگر دل منو تصاحب کرد که هیچ و گرنه چند سال دیگه ازش جدا بشم و مستقل زندگی کنم شما بگید چه کنم؟

***جواب:

سلام

وضعیت شما طوریه که نه طلاقت به صلاحه و نه اگر طلاق بگیری ازدواجت با کسی که عاشقشی درسته بنا بر این حفظ وضعیت موجود فعلا صلاح‌ترین کاره حالا اگر در آینده شرایط عوض شد اون یه حرف دیگه است که بر اون اساس می‌تونی تصمیم مقتضی بگیری

ولی مشکلت اینه که اگر بخوای طبق اونی که صلاحته پیش بری نمی‌دونی با دلت - که داره اتیشت می‌زنه - چه کار باید بکنی؟

اینجاست که بین قضاوت عقل و دل فاصله افتاده و دلت چیزی رو می‌خواد که عقلت می‌گه نادرسته چون هم به ضرر دنیا و هم اخرت تو است بخاطر اینکه اگر ازش جدا بشی و زن عشقت بشی ممکنه زندگی خوبی نداشته باشی و بعدا به شدت پشیمون بشی و اگرم بخوای با خیانت به همسر با عشقت ادامه بدی غیر از اینکه توی آخرت گرفتار عذاب می‌شی توی دنیا هم فقط یه لذت مقطعی گیرت میاد چون بالاخره این رابطه یه روز تموم می‌شه علاوه بر اینکه ممکنه رابطه لو بره و آبرو و حیثیتت بره و این زندگی که داری هم خراب بشه

لذا عقل می‌گه که نباید به حرف دل گوش بدی وگرنه ممکنه خسارات غیر قابل جبرانی نصیبت بشه در نتیجه تو می‌مونی و خودت، که یا باید به حرف دل گوش بدی و توی خطر بیفتی و یا به حرف عقل گوش بدی و درد و رنج فراوون رو تحمل کنی

البته یه چیز رو همین جا بگم که به هیچ وجه حتی فکر خودکشی رو هم نکن چون کسی که خودکشی کنه در تا ابد در جهنم خواهد موند چون گناهش قتل نفسی است که ازش توبه هم نکرده لذا این گزینه رو از ذهنت حذف کن

پس اگر خواستی به حرف عقل گوش بدی که درستش هم همینه باید یه کاری کنی که درد و رنجت کم بشه

اولین قدم اینه که هرگونه رابطه رو با عشقت قطع کنی چون هرچه رشته کنی با دیدنش پنبه می‌شه و هر تصمیمی بگیری با ملاقاتش نقش بر اب می‌شه

قدم بعدی هم اینه که بدیهاش رو به نظرت بیاری و سعی کنی ازش متنفر بشی

سوم اینکه : سعی کنی رابطه ات رو با همسرت بهتر کنی و از ارتباط با او و در کنارش بودن لذت ببری

چهارم اینکه: با عشقت به عنوان یک درد و رنج همیشگی کنار بیایی و مثل خیلیای دیگه که توی زندگیشون درد و رنج دائمی دارن برخورد کنی همانند کسی که پا درد یا کمر درد یا قلب درد دائمی داره یا اینکه دست یا پاش فلجه یا قطع شده و دائما از این نظر در عذابه، این جور افراد علی رغم درد و ناراحتی که دارن زندگیشون رو می‌کنند و علتش هم اینه که وجود اون درد و رنج رو قبول کرده اند و باهاش کنار اومده اند لذا اون درد و رنج تمام زندگیشون رو نمی‌گیره و به اوقات خوشی اونا سرایت نمی‌کنه

شما هم باید همین کار رو بکنی و سعی کنی درد فراق عشق رو به عنوان یک واقعیت تلخ که دلت بهش گرفتاره قبول کنی و اینو بدون اگر این کار رو بکنی درسته که ناراحتی می‌کشی اما نسبت به زندگی مشترک با همسرت سرد نمی‌شی و یا تصمیمات خطرناکی مثل خودکشی نمی‌گیری

خلاصه کلام گرچه وضعیت مشکلی داری اما اگر به حرف عقل گوش بدی و شاید تدریجا بتونی دلت رو مهار کنی و علاقه ات هم کاهش پیدا کنه

موفق باشید

ویرایش

عاشق یه پسر بودم اما با یه نفر دیگه ازدواج کردم ؛حالا اون برگشته، باهاش ارتباط برقرار کردم من می‌دونم این کارم خیانت به همسرمه...

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****