حجاب اجباری مانع ترویج فرهنگ حجاب و عفاف

بسم الله الرحمن الرحیم    
سوال آیا این مطلب درست است که اگر جمهوری اسلامی هم مانند سایر کشورها به حجاب کاری نداشته باشد و قانون برای آن وضع نکند افراد تمایل به بی حجابی پیدا نمی کنند،چرا که انسان بر اساس این سخن "الانسان حریص علی ما منع" از هر چیزی  که منع شود نسبت به آن حریص تر می شوند؟

جواب:
بعضی از افراد برای این که به مقصود خود برسند به دلایل و ترفندهایی متمسک می شوند تا بهانه و دستاویزی برای برداشتن حجاب داشته باشند،برای نمونه یکی از چیزی هایی که در این عصر بهانه ای برای برداشتن حجاب شده موضوع اجباری بودن حجاب در کشور جمهوری اسلامی ایران می باشد،حال سؤال این است که واقعاً این مسأله تا چه اندازه می تواند دستاویز خوب ومحکمی برای برداشتن حجاب در جامعه باشد؟
برای این که به این سوال پاسخ بدهیم با جواب های نقضی وارد در بحث می شویم،همه ما در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن قوانین باز دارنده ی مختلفی وجود دارد،بسیاری از قانون هایی که در عرصه تعاملات اجتماعی برای انسان وضع شده همه نوعاً جنبه باز دارنده دارند،ازقوانین راهنمایی و رانندگی گرفته تا قوانین مختلف جزائی و حقوقی.برای مثال قانون منع عبور از چراغ قرمز،ممنوع بودن سرعت غیر مجاز ، قانون منع توقف در مکان های غیر مجاز، قانون ممنوعیت حتاکی و قتل و خشونت و...
اینها همه گوشه ای از قوانین باز دارنده در عرصه ی تعاملات اجتماعی می باشد،با این حال کمتر کسی است که در توجیه ارتکاب به این جرایم متمسک به این گفتار "الانسان حریص علی ما منع " شود،یعنی اینکه برای ارتکاب یک عمل و کار منافی قانون یقیناً  تمسک و استناد  به این سخن نمی تواند یک جواب و توجیه علمی و متقن به حساب آید،به طور ساده تر،باید عرض کنیم که این ممنوعیت عمل نبوده که باعث حریص شدن و ترغیت به سوی انجام عمل شده،چرا که اگر از کسی که مرتکب عمل قبیح و ممنوع شده سوال کنیم که چه چیزی باعث شده که شما دست به این جنایت یا فعل غیر قانونی بزنی، شخص خاطی به هیچ وجه استنادش این سخن یعنی "الانسان حریص علی ما منع" نخواهد بود و نمی گوید چون من از این کار منع شده بودم تمایل به این کارهای غیر قانونی پیدا کردم. لذا در بسیاری از موارد  این مساله_منع قانونی باعث فرار از قانون _ نقض می شود و این مطلب در خصوص بحث حجاب هم می تواند مطرح شود،یعنی کسانی که استنادشان در خصوص بی حجابی فشار قانون و تاکید قانون بر حفظ حجاب می باشد، نمی توانند دلیل درست و کاملی داشته باشند و این مطلب که_ کشور هایی که در خصوص حفظ حجاب قانونی ندارند موفق هستند _سخن بدون دلیل وادعایی بدون پایه و اساس می باشد.

آزادی حربه ی دشمن برای تخریب حجاب و ترویج بی بندو باری
 آزاد نگاه داشتن افراد و برداشتن قوانین باز دارنده،به هیچ وجه عاملی برای نگه داشتن و جلو گیری دیگران از بزه های اجتماعی به حساب نمی آید،مقصود ازبیان این مطلب به این خاطر می باشد که گاهاً دیده می شود،بعضی از افراد و نظریه پرداز ها راهکار ترویج حجاب را در آزاد کردن حجاب می بینند.و این مطلب هم با شواهد بسیار قابل نقض  می باشد.برای مثال اگر روزی گفته شود که تمام قوانین جزایی و حقوقی و اجتماعی برداشته شده به یقین و ضرس قاطع جرایم و بزه های اجتماعی گسترش خواهد یافت برای نمونه کسی که تمام آروزی او رسیدن به پول و ثروت می باشد،و به غیر از پول و ثروت هم هیچ گونه توجه و فکری ندارد یقیناً با بر طرف شدن موانع قانونی به هر حربه ای متمسک می شود تا به این آرزوی خود دست پیدا کند حال یا با دزدی یا با اجحاف در حقوق دیگران یا با رشوه و رانت خواری و احتکار و مسیر های دیگرسعی در رسیدن به آرزو ی خود می کند. با این توضیح کوتاه به هیچ وجه آزادی و برداشتن قانون حلال مشکلات نمی تواند باشد، بلکه این موضوع_برداشتن قانون _ خود می تواند عامل اساسی در ترویج بزه های اجتماعی باشد.

چند عامل اصلی در گسترش بی حجابی
در مطالب بالا به این مطلب اشاره کردیم که ادعای کسانی که قانونی بودن حجاب را عاملی برای بی حجابی معرفی می کنند، سخن بدون دلیل و ادعایی بی پایه و اساس می باشد.با ذکر این نکته برای گسترش بی حجابی باید دلیلی های دیگری پیدا کنیم که در تحقیقات صورت گرفته عمده دلیل مبارزه با قوانین الهی  مخصوص حجاب را باید در چند دلیل خلاصه کرد.

پیروی از هوای نفس عامل همه گرافتاری ها
اولین چیزی که انسان را وادار به عبور از قانون و یا به نوعی دور زدن قانون می کند، زیاده خواهی و هوای نفس می باشد. یقیناً کسانی که به دنبال پیدا کردن علت ترویج بی بندو باری و بی حجاب و فرار از قانون و قانون مندی هستند، می بایست گوشه چشمی هم به این مساله داشته باشند، چرا که نفس انسان نوعاً ،او را اسیر خواسته ها و خواهش های غیر الهی خود می کند، که آیات و روایات و حتی تجربیات این مطلب را اثبات می کند و بر انسان های منصف و حقیقت جو این مطلب پوشیده نیست.«يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ[ص /26]ای داود ، ما تو را خليفه روی زمين گردانيديم در ميان مردم به حق داوری کن و از پی هوای نفس مرو که تو را از راه خدا منحرف سازد آنان که از راه خدا منحرف شوند ، بدان سبب که روز حساب را از ياد برده اند ، به عذابی شديد گرفتار می شوند»

دنیا طلبی و فراموشی آخرت
یکی دیگر از عواملی که  به طور یقین باعث و بانی مشکلات اجتماعی و فرار از هنجار های اسلامی اجتماعی مثل حجاب شده ،فراموشی آخرت و بزرگ شدن دنیا در چشمان  افراد می باشد،اثبات این مطلب کار دشواری نیست یعنی این که اگر واقعاً انسان در عرصه تعاملات اجتماعی خود با دیگران، توجه و اعتقاد راسخی نسبت به آخرت داشت سعی می نمود که تمام رفتار و کردارخود را طوری ساماندهی کند که در تقابل با هنجار های اسلامی و الهی نباشد.«وَ قيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرينَ [جاثیه /34]و به آنها گفته مى‏شود: «امروز شما را فراموش مى‏كنيم همان‏گونه كه شما ديدار امروزتان را فراموش كرديد و جايگاه شما دوزخ است و هيچ ياورى نداريد»

کوچک بودن حقوق الهی و مردم در چشمان
از جمله ی این عوامل،کوچک بودن سایر حقوق در نظر افراد می باشد، یعنی این که تا افراد حقوق دیگران در مقابل چشمانشان کوچک و کم اهمیت نباشد، به هیچ وجه به خود این اجازه را نمی دهند که این حقوق را ضایع کنند.برای نمونه خداوند متعال در قرآن مجید تأکید بر مسأله حجاب نموده است با این حال می بینیم که افرادی خودشان را ملزم به رعایت حجاب نمی کنند، یکی از علل این بی توجهی به یقین سبک شمردن حقوق می باشد، یعنی این که  اوامر ونواهی و حقوق الهی در منظر این افراد کوچک و کم اهمیت می باشد.«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا،[الكهف/57]کيست ستمکارتر از آن که آيات پروردگارش را برايش بخوانند و او اعراض کند و کارهايی را که از پيش مرتکب شده فراموش کند ? بر دل ايشان پرده افکنديم تا آيات را در نيابند و گوشهايشان را کر ساختيم که اگر به راه هدايتشان فراخوانی ، هرگز راه نيابند»

عوض شدن جایگاه ارزش و ضد ارزش
بعضی افراد به خاطر فقدان معرفت و شناختی که باید داشته باشند مسأله بر آنها مشتبهه شده به طوری که ارزش در منظر آنها ضد ارزش و ضد ارزش تبدیل به ارزش شده است.مثلاً کسی که آمال و آرزوهای آنها همه رنگ و بوی دنیایی و غیر خدایی گرفته جایگاه ارزش وضد ارزش را خلط خواهد کرد، چرا که مبنای کاری را که باید یک مبنای الهی و قرآنی باشد را از دست داده است.

زیاده طلبی و زیاده خواهی
زیاده خواهی هم می تواند یکی از عواملی باشد که انسان را وادار کند که آلوده بعضی از هنجار شکنی ها شود، در خصوص بی حجاب هم این مسأله قابل انطباق می باشد، یعنی این که وقتی کسی به دنبال این می باشد که آزادی را برای خود به گونه ای فراتر از آنچه عقل ودین مشخص می کند تفسیرو معنا کند خواه ناخواه داخل در هنجار شکنی های اجتماعی خواهد شد.

سخن آخر
با بیان این نکات کوتاه و مختصر حداقل چیزی که به ذهن می رسد این است که،این قوانین باز دارنده ی الهی و مدنی نبوده که انسان را مجبور به فرار از قوانین کرده، چرا که اصلاً این قوانین الهی موافق با فطرت پاک الهی می باشد و انسان با رعایت این قوانین به آرامش و آسایش در دنیا می رسد،لذا در خصوص علل گرایش به بی حجابی باید در جستجوی چیزی غیر از این مسأله باشیم. و از طرفی با آزاد نگه داشتن و برداشتن هنجار های اجتماعی و الهی نمی توان ادعا کرد که در گسترش فرهنگ حجاب و عفاف موفق خواهیم شد.