عدل الهي و خاتميت براي اعراب

08:44 - 1392/06/12
رهروان ولایت ـ خداوند در عصر نبي گرامي اسلام(ص) لايق تر و مناسب تر از وي را براي رسالت نديدند لذا او را برگزيدند. روشن است كه وقتي حضرت از سرزمين عربستان باشد
عربستان

با توجه به پذيرش ادله خاتميت نبي مکرم اسلام مبني بر بلوغ فکري بشريت به جهت دريافت اساس آموزه هاي وحياني و مصون ماندن وحي الهي از تحريف و...باز اين سوال مطرح مي باشد، که آيا عادلانه است تنها اعراب از فضيلت خاتيمت پيامبران بهرمند باشند و مردم ديگر سرزمين ها به اين فضيلت دست نيابند؟

نا گفته پيداست، اگر از هر منطقه و مكاني خاتم پيامبران ظهور مي كردند يا بر انگيخته و انتخاب مي شدند، باز اين اشکال و سوال مطرح مي شد كه چرا از جايي ديگر برگزيده نشدند؟

در ثاني، تمام كارهاي خداوند بر مبناي حكمت و مصحلت انجام مي شود و کاملاحساب شده است، مقام والاي رسالت و امامت لياقت و شايستگي مي طلبد و هر كسي ظرفيت چنين كاري را ندارد. خداوند در عصر نبي گرامي اسلام(ص) لايق تر و مناسب تر از وي را براي رسالت نديدند لذا او را برگزيدند. روشن است كه وقتي حضرت از سرزمين عربستان باشد، قرآن هم در همان سرزمين بايد نازل شود لذاست که آيه مباركه مي فرمايد "الله اعلم حيث يجعل رسالته؛ خداوند آگاه تر است كه كجا رسالت (پيامبري) را قرار دهد".(انعام ، آيه 124)

البته ما هم وقتي نگاه به گذشته و زمان بعثت مي كنيم، متوجه بسياري از حکمت ها، شرايط ظهور و بقاي اسلام  در شبه جزيره عربستان مي شويم.که از بسياري جهات، بهتر از شرايط سرزمين هاي ديگر بوده است. ازجمله اينکه:

 شبه جزيره عربستان به خصوص سرزمين حجاز فاقد حكومت مقتدر مركزي بوده. همين هم  اگر چه باعث يك سري نابساماني هاي اجتماعي مي شد، ولي در مسير موفقيت انقلابي كه پيامبر(ص) به راه انداخت؛ مؤثر بود. خلاء حكومتي يكي از زمينه هاي موفّقيّت در نهضت ها و قيام ها بشري است. لذا اگر حكومت مقتدري مثل حكومت هاي ايران و روم وجود داشت، صداهاي مخالفان توسط حكومت خاموش مي شد و مجالي براي پيامبر(ص) باقي نمي ماند تا مردم را به راه راست، هدايت نمايد.

عامل دوم، برقراري نظام قبيلگي و پايبندي افراد به حمايت هاي گسترده از افراد قبيله بوده؛ همين هم باعث مي شد كه اگر فردي مثل پيامبر اسلام(ص) بر خلاف نظام حاكم آن سرزمين (كه نظام حكومتي اشراف و ثروتمندان بود) بخواهد اقدامي صورت دهد، افراد قبيله در مجموع از او حمايت مي كردند. لذا باعث حمايت چشمگيري مي شد و چندان آسيبي به وي نمي نرسد، همان طور كه در دورة مكه با آن همه مبارزه هاي رسول گرامي اسلام بر ضد شرك و بت پرستي، اشراف نتوانستند پيامبر را بكشند، يا آسيبي به او برسانند يا او را شكنجه دهند. حالا اگر پيامبر(ص) در بين مردم ايران مبعوث مي شد، به جهت اين كه ايراني ها مثل اعراب تعصبات قومي و قبيلگي نداشتند، در برابر فشار ها و هجوم حكومت استكباري، عامل دفاعي قوي نمي داشت و زود شكست مي خورد.

و عامل سوم وجود قانون ماه هاي حرام بوده؛ در محيط عربستان و سرزمين حجاز در چهار ماه از سال، يعني ماه هاي حرام (ذي القعده، ذي الحجه، محرم و رجب) جنگ و خون ريزي ممنوع بود. اعراب جنگ در ماه هاي حرام را گناهي بزرگ و نابخشودني (فجار) مي دانستند. چنين قانوني آن هم با آن گستره حمايتي و پشتوانه فرهنگي، فرصت خوبي براي رساندن پيام پيامبر(ص) به گوش ديگران پديد آورد كه اين زمينه و بستر در سرزمين هاي ديگر نبود.

عامل بعدي وجود كعبه و سنت حج و زيارت خانه خدا كه از زمان حضرت ابراهيم خليل به يادگار مانده بود. همين عامل هم باعث شد كه مكه مركز رفت و آمدها و تبادل امور تجارتي و فرهنگي باشد. تا پيامبر از اين فرصت استفاده كند و پيامش را به گوش اقوام و ملل جهان برساند. همين طور خود مكه و حرم؛ که در ميان اعراب از قديم قانون حرم و حرمت كعبه و اطراف آن وجود داشت. اين هم موجب شد پيامبر(ص) تا حدودي از شرّ دشمنانش آسوده باشد.

عامل بعدي قانون امان بود؛ در بين عرب هاي جاهلي به رغم همه ضعف هاي اخلاقي، برخي از خصلت هاي پسنديده و مترقي رواج داشت كه از آن جمله قانون امان و پناهندگي بود. طبق اين قانون اگر كسي (حتي دشمن) در پناه فرد يا قبيله اي قرار مي گرفت، در امان بود و با تمامي وجود از او دفاع مي كردند. در تاريخ آمده است كه پيامبر اسلام(ص) در شرايط سخت و بحراني از اين قانون استفاده نمود و از كشته شدن رهايي يافت.

البته نبايد از موقعيت تمدني منحصر به فرد سرزمين حجازغفلت کرد، چون حجاز در مركز دايره اي قرار داشت كه از هر طرف به تمدن هاي گذشته بشري ارتباط داشت. مثلا در جنوب تمدن يمن، در شمال تمدن روم و فنيقيه، در شرق و شمال شرقي تمدن ايران، كلده و آشور و در غرب تمدن مصر باستان وجود داشتند. طبيعي است كه چنين موقعيتي بستر خوبي براي رشد و گسترش اسلام باشد و خداوند حكيم و عليم پيامبر اسلام را در مركز اين دايره برانگيزد تا راه هدايت بشري آسان گردد.

البته گفتني است، كه با توجه به شرايط سرزمين عربستان و مردمي كه در جاهليت زندگي مي كردند، از نظر روابط اجتماعي، از نظر رعايت حقوق انسان ها، و نوع دين و آييني كه داشتند(بت پرستي)، و همينطور بعضي سنت ها و آداب زشت مثل زنده به گور كردن دختران و ... از ساير ملت هاي همجوار، پست تر و پايين تر بودند.

لذاست که چنين انسان هايي به هدايت و پيام الهي نياز بيشتري نسبت به ملت هاي ديگر آن زمان مثل ايران و روم داشتند. البته هر چند مردم حجاز از تمدن و ارزش هاي انساني دورتر بودند، اما در درون خود نياز به هدايت را بيشتر احساس مي كردند.

پس اينکه آيه مباركه مي فرمايد "الله اعلم حيث يجعل رسالته؛ خداوند آگاه تر است كه كجا رسالت (پيامبري) را قرار دهد".(انعام ، آيه 124)به ما مي فهماند كه اسرار بسياري در موضوع رسالت و پيامبري وجود دارد كه خداوند از آن آگاهي دارد و ما تنها به بخشي از آن مي توانيم دست يابيم.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 0 =
*****