شرح حال زندگی ایت الله سید محمود طالقانی در این کتاب به صورت داستان نوشته از زبان نویسنده به صورت شخص مخاطب انجام شده همچنین در این کتاب به علت نام گذاری ایشان به ابوذر زمانه پرداخته شده است
معرفی کتاب تک درختی در کویر
کتاب تک درختی در کویر نهمین جلد از مجموعهٔ قهرمانان انقلاب، روایتی داستانی از زندگی شهید آیتالله سید محمود طالقانی، ویژهٔ نوجوانان و به قلم سارا عرفانی است.
سید محمود علایی طالقانی متولد 1289 طالقان بود. با خانوادهاش به تهران مهاجرت کرد و در 10 سالگی برای تکمیل علوم دینی به قم رفت. در سال 1310 به نجف عزیمت کرد و با اجازهٔ اجتهاد به ایران بازگشت. سپس جلساتی برای جوانان تشکیل داد؛ در حالی که به ادامه تحصیل پرداخت. از همان زمان به دلیل مبارزه با رژیم توسط مأموران رضاخان دستگیر و زندانی شد.
طالقانی در سال 1327 امام جماعت مسجد هدایت شد و تفسیر قرآن را در آنجا شروع کرد. او به افشای کارهای رژیم میپرداخت که نتیجهاش 5 سال حبس و تبعید در زابل بود. اعلامیههای معروف آیتالله طالقانی معروف به «دیکتاتور خون میریزد» در صدها نسخه انتشار یافت و بعدها برایش پروندهای شد که او را به 10 سال زندان محکوم کردند. امامت اولین نماز جمعه تهران بعد از انقلاب به ایشان سپرده شد. سپس او نمایندهٔ مردم در مجلس خبرگان شد. هر چند ابوذر زمان، 19 شهریور 1358 رحلت کرد.
مردم تهران، هیچگاه تاریخیترین تشییعجنازهٔ یکی از عالمان دینی خود پس از بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) را فراموش نمیکنند. آن روز، تمام راههای منتهی به بهشتزهرا مسدود بود و آئین تشییع پیکر آیتالله طالقانی، با وجود به درازا کشیدن از ساعت 10 صبح تا 4 عصر، انجام نشد و بهروز بعد موکول شد. این بدرقهٔ باشکوه از محبوبیت مردی خبر میدهد که نویسنده در کتاب تک درختی در کویر، زندگی نورانی، خدمات انقلابی و سوابق مبارزاتی او را به عرصهٔ داستان آورده است.
شخصیت اصلی این اثر، نوجوانی است که در تهران زندگی میکند. دایی او، فیلمنامهنویس و از اهالی سینماست. دایی بهروز تصمیم دارد به کمک یک کارگردان و تهیهکننده، فیلمی مستند داستانی بسازد و کارگردان در مواجهه با خواهرزاده بهروز، متوجه میشود که میتواند از او در نقش کودکیهای آیتالله طالقانی استفاده کند.
همین ماجرا باعث میشود که قهرمان داستان با قهرمانی بزرگ و نامدار از عرصههای مبارزاتی انقلاب آشنا شود و پابهپای گروه تحقیق، زندگی پرنشیبوفراز سید محمود طالقانی را واگو کند. بهگونهای که ما از منش، سیروسلوک، شیوهٔ مبارزاتی، دوستی و پیوستگی با امام امت، نحوه و روش هدایت مردم در مسجد، شرکت او در انتخابات خبرگان، برپایی نخستین نماز جمعه تهران در سال 58 و درگذشت آیتالله باخبر شویم.
این کتاب، حتی دلایل شهرت آیتالله طالقانی به القابی چون «ابوذر زمان» و «پدر امت» را در قامت داستان آورده و نویسنده تلاش میکند تا با تغییر مداوم قالب از داستان به فیلمنامه و برعکس، حس همذاتپنداری بین مخاطب و راوی داستان به وجود آورد. زهرا حیدری برای نگارش این اثر از دستکم 13 منبع گوناگون اعم از کتابهای حوزهٔ تاریخ انقلاب و پژوهشهای انجام شده در فضای مجازی بهره برده است.
در بخشی از کتاب تک درختی در کویر میخوانیم:
دایی بهروز، دوربین عکاسیاش را درآورد و چند تا عکس از نمای بیرونی خانه گرفت. عمه ریحان، در را بوسید و چهارتاق بازش کرد. وارد که شدیم، حس غریبی داشتم. در خانهای قدم میزدم که سالها محمود در آن زندگی کرده بود. خانهای که بیش از صد و پنجاه سال، یعنی از زمان پدربزرگش، عمر داشت.
اگرچه معماری آن تغییر کرده بود، عمه ریحان هرچه از بنای قدیمی آن به یادداشت، توصیف میکرد. من هم سعی کردم چشمهایم را ببندم و هر چیزی را که عمه ریحان توصیف میکرد، توی ذهنم بیاورم:
یکخانهٔ زمستانی، پسینه (پستو)، یک اتاق تابستانی با صندوقخانه، یک اتاق مطالعه با نمازخانه، یک تنورستان با هیزمدان و یک ایوان با نعل و ستونی از آیات قرآن داشت. در حیاط نسبتاً وسیع آن، درختان فندق، گلابی، سیب و گوجه بود. مدخل ورودی آن، دروازهٔ بزرگ چوبی و دالان وسیع سرپوشیدهای داشت و در سه طرف این دالان، آخور و سربندهایی برای بستن و علف دادن اسبها و قاطرهای مهمانان ازراهرسیده بود.
اگرچه در بنای قدیمی این خانه، دو بار در دوران سید محمود و بهخاطر تأسیس مدرسه و تجدید بنای حمام، تغییراتی داده شده و بنا به چند اتاق نوساز تبدیل شده بود، یک اتاق قدیمی که در گوشهٔ حیاط قرار داشت، دستنخورده باقیمانده بود. آن اتاق، نمازخانهٔ پدرش، سید ابوالحسن، بود که سید محمود به آن علاقهٔ زیادی داشت و هیچگاه اجازه نداد که آن اتاق را تغییر وضع دهند. سید محمود، به همان کهنگی و سادگی آن اتاق علاقه داشت و تا پایان عمرش، هر بار که به طالقان میآمد، در آن اتاق زندگی میکرد.
کتاب تک درختی در کویر به معرفی شهید ایت الله سید محمود طالقانی می پردازد