معاد واژهٔ عربی برگرفته از «عود» است و بهمعنای «بازگشتن»، «رستاخیز» یا «دوبارهبرخاستن» (پس از مرگ) است. باور به رستاخیز (معاد) یکی از اصول دین اسلام است.
معاد یعنی چه
معاد واژهٔ عربی برگرفته از «عود» است و بهمعنای «بازگشتن»، «رستاخیز» یا «دوبارهبرخاستن» (پس از مرگ) است. باور به رستاخیز (معاد) یکی از اصول دین اسلام است. برخی معاد را تنها جسمانی (رجعت) یا تنها روحانی (آخرت) میدانند. معاد یکی از اصول دین اسلام و یکی از مهمترین آنهاست.
معاد از دیدگاه قرآن
در روز قیامت نفس مؤاخذه میشود و نه قوای نفس.
به همین خاطر نفس از قوای خود میپرسد که چرا علیه من شهادت میدهید و اعضای او پاسخ میدهند که خداوند ما را به نطق واداشتهاست.[۱]
نظام آخرت کاملترین نظام امکانی است که هر کس به حسب گنجایش وجودی خود هر چه را اراده نماید و بخواهد بی درنگ و بدون شرط به وجود خواهد آمد.[۲]
مجید جعفری تبار:
أَرَأَیتَ الَّذىٖ یُکَذِّبُ بِالدِّینِ. فَذلِکَ الَّذىٖ یَدُعُّ الْیَتیمَ. وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکینِ. فَوَیلٌ لِلْمُصَلّینَ. الَّذینَ هُمْ عَنْ صلاتِهِمْ ساهُونَ. الَّذینَ هُمْ یُراءُونَ. وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ[۳]
آیا دیدهاى کسى را که دین را تکذیب مىکند ـو معاد و اصولِ اساسىِ دین را دروغ مىپندارد (و در یک کلمه، بى دین است)ـ؟ پس بدان که او همان کسى است که یتیم را از خود دور مىکند و به اطعام و رسیدگى به بینوایان رغبتى نداشته و دیگران را تشویق به این مهم نمىکند. پس واى بر نمازخوانانى که از واقعیّتِ نمازشان بدورند و ریاکارى مىکنند و ـ براى زندگىِ خود، با نماز و سایرِ ظواهرِ دینى، خودشان را در نزدِ مردم، عابد و زاهد و وجیه جلوه مىدهند، ولى ـ از کوچکترین خیرِ مادّى نیز دریغ ورزیده و کمترین خیرى به بیچارگان نمىرسانند و هیچ سودى براى مردمِ بینوا ندارند.
اوصافِ نمازگزارانِ واقعى، در آیاتِ 23 تا 34 سورۀ نورانىِ «معارج»بیان شده است.[۴]
کلمۀدین مىتواند به معناى جزاء و قیامتِ کُبرى باشد (همچون «یوم الدّین»). امّا وجهِ بیان شدۀ در بازگردان، اقوىٰ و اولىٰ و بهتر است. در فرضِ صحّتِ معناى جزاء، این نیز یکى از دو پایۀ اصلىِ هر مکتبِ الهى ـ مبدء و معادـ است.
به نظرِ این حقیر، جانِ الوهیّت و ادیانِ وحیانى، اعتقاد به معاد است ـ که یقینًا لازمۀ آن، اعتقاد به مبدء وحى هم خواهد بودـ. شاید یکى از وجوه اطلاقِ معناى جزاء بر لغتِ دین، همین امر باشد. کسى که یدعّ الیتیم و لا یحضّ على طعام المسکین، حتمًا معاد و حساب و کتاب را قبول ندارد که چنین مىکند، و لذا مبدءِ حکیم و سریع الحساب و مُنتقِم را نیز نپذیرفته است و در یک کلمه، بىدین است.
فلسفه معاد از نظر اسلام
معاد یعنی تجلی کردن نفس با تمام آنچه در درون خود داشتهاست، یعنی آنچه در زمین وجودت کاشتی قیام میکند. در قیامت نوشتههای نفس به اسم شریف "الحی" حیات مییابند.
هر کس زرع و زارع و مزرعه خویش است؛ به عبارت دیگر مهمان سفره خود است. بسیاری از آنچه در آخرت به انسان روی میآورد بروز و ظهور صفات و ملکاتی هستند که انسان در مزرعه وجود خویش کاشتهاست.
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر کای نور چشم من بجز از کشته ندروی
(سعدی)
جزا در طول علم و عمل بلکه نفس علم و عمل است. لاجرم قیامت هر کسی برپا شدهاست و هر کس بهشت یا دوزخ خود است.هر کس با ادراکات و افکار و اقوال و اعمالش سازنده خود است و ادراکات او عین هویت و ذات او میگردند.
به اعتقاد مسلمانان در روز قیامت خورشید تاریک گشته، و کوهها جاری گشته مردگان از خاک بر میخیزند،
(ترجمه: جز کسانی که منتظر قیامتاند و آن روز خواهد آمد و آنها درک نخواهند کرد.)[زخرف–۶۶] (ترجمه: انذار کن مردم را که روز قیامت میآید و منقضی میگردد و ایشان در غفلتاند و ایمان نمیآورند.)[مریم–۳۹]
سرنوشت جهان
موضوع بازشدن آسمانها و زمین از حالت پیوسته در آیه زیر از سوره انبیاء اشاره شده است:
«آیا کسانی که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم» [۵]
همچنین موضوع پایان دنیا و بازگشتن آسمان به حالت اول نیز در چند آیه بعد از همان سوره اشاره شده است:
«روزی که آسمان را همچون در پیچیدن صفحه نامهها در میپیچیم. همان گونه که بار نخست آفرینش را آغاز کردیم، دوباره آن را بازمیگردانیم. وعدهای است بر عهده ما، که ما انجام دهنده آنیم.» [۶]
منابع:
سوره فصلت، آیه 22
سورةُ ق آیه۳۵
سوره ماعون
سوره معارج
قرآن ۲۱:۳۰
قرآن ۲۱:۱۰۴
فرهنگ فارسی عمید
تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص ۴۵۴.
معاد چیست؟
معاد بازگشت آفرینش وهستی است به مبدأ آفرینش وپدید آورنده آن، یعنی ازآنجائیکه آفرینش وانسان وجود وهستی خویش را از مبدأ هستی وجهان گرفته است (انا لله وانا الیه راجعون) همه ازاوئیم وبه سوی او روان واوکمال مطلق است وهمه هستی عاشق وشیدای کمال برترومطلق اند وبه سوی او درحرکت وروانند، اما نه به معنای حرکت مکانی بلکه رتبی وسیر درمراتب وجود مانند حرکت تکاملی انسان ازنطفه تابه مراتب عالی آن؛ معاد بازگشت به اصل آفرینش خویش است (انا لله وانا الیه راجعون ) برای:
1 ـ درک وحضور درمحضر کمال مطلق ودرک جمال وجلال مطلق ـ فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر
2 ـ مجازات وپاداش وعکس العمل عملکردهایی که دنیا ظرفیت واکنش بدان رانداشته است.
استاد شجاعی دراین باره فرموده اند:"معاد وبرگشت بسوی حضرت حق ازنظر آیات قرآنی واحادیث یک مسئله کلی وعام بوده ومخصوص به انسان ویابه طبقه خاصی ازموجودات نیست ، چه بسا بعضیها اینجنین فکر بکنند ومعتقد باشند ولی باکمی تأمل ودقت درآیات قران کریم وروایات وتدبر درنکات واشارات واقع درمتون اسلامی کلیت معاد وبرگشت معلوم می گردد. وجودوهستی از مبدأ متعال بوده وازاو سرچشمه میگیرد وبسوی او بازگشت می کند واین بازگشت وبرگشت براساس عشق هروجود وهرموجو د است نسبت به کمال بالا وبالاتر ودرنهایت نسبت به کمال بی نهایت وجمال وجلال مطلق . علم ودرک وبه تعبیر دیگر ، شعور ودرک درهمه وجود سریان دارد وهرموجودی به تناسب رتبه وجودی خود ازشعور ودرک برخوردار است واینطور نیست که بعضی ازموجودات شعور ودرک داشته با شند وبعضی نه .
1-بقره ، آیه 156 همه شعور ودرک دارند وهمه قبل ازهمه چیز به جمال مطلق وکمال بی نهایت وبی حدو خیر محض شعور داشته وعلم دارند واورامی یابند وچون می یابند به او عشق می ورزند واورامی خواهند وبسوی او درحرکتند .
آیات قرآنی که دلالت برعمومیت معاد وکلیت آن می کند برای اهل نظر ودقت زیاد است .
استادشهید مطهری فرموده اند:
"درقرآن ، ماکلماتی شبیه کلمه معاد داریم ؛ کلمه معاد نداریم ولی کلمه " مرجع " یا" رجوع " وکلمه "مآب " داریم . " عود" یعنی بازگشت . "عود" رادرجایی می گویند که یک چیزی ازیک اصلی آمده باشد ، دومرتبه به آن اصل برگردد، می گویند عود کرد .
"رجوع" هم همین طور است ؛ "رجوع" هم یعنی بازگشت؛ باید یک آمدنی باشد تا بازگشت صدق کند؛ ولهذا اگر د ر قرآن درباره قیامت کلمه [ معاد] نداریم ، کلمه "رجوع " داریم اما آنچه درقرآن کلمه "رجوع " وامثال آن آمده، به معنای بازگشت به خداست ، یعنی تعبیر قرآن اینست .
درقرآن هیچ جا رجوع ارواح به اجساد نیامده،یا هیچ جا رجوع به معنای [بازگشت] بعد ازمعدوم شدن نیامده ، بلکه تعبیر این است: " انا لله" ما ازآن خداهستیم ، "وانا الیه راجعون" وما به سوی او بازگشت می کنیم .پس کلمه معاد راهم اگر ما به کار ببریم اگر به معنی عود الی الله استعمال کنیم ، آنوقت با تعبیرات قرآنی ، خوب منطبق می شود.
یا این تعبیر :" وان الی ربک المنتهی " واینکه نهایت وتمامیت وپایانی به سوی پروردگار است ، یعنی به سوی اوهمه چیز پایان می یابد ؛ " ان الی ربک الرُّجعی " وامثال این تعبیرات .
امام علی (علیه السّلام) میفرماید: لایرجون احد منکم إلا ربّه ولایخافن إلا ذنبه .{نهج البلاغه حکمت 82. هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد و جز از گناه خود نترسد.
منبع: موسسه فرهنگی قرآن و عترت خادم الرضا ( علیه السلام )کوثر