از آنجا که شناخت صفاتی همانند فقاهت، عدالت و مدیریت برای عموم مردم کاری دشوار و ناممکن است و نیازمند تخصص دینی میباشد؛ نمایندگانی متخصص از سوی مردم، رهبر جامعه اسلامی را انتخاب میکنند.
شبهه
چرا ولی فقیه به صورت مستقیم از طریق آرای مردمی انتخاب نمیشود؟
جواب
برای پاسخ به این شبهه به چند نکته باید توجه کنیم:
یک) خاستگاه مشروعیت ولایت فقیه
نخستین نکتهای که باید به آن توجه کنیم، ریشه و خاستگاه مشروعیت حاکمان در اندیشه اسلامی است. مشروعیت حکومت و ولایت فقیه وابسته به رای و نظر مردم نیست. بر اساس مبانی کلامی و اعتقادی شیعه حاکمیت تنها از آن خداوند بوده و مردم هیچگونه حق حاکمیتی از خویش ندارند تا آن را به کسی اعطا کنند.
به همین خاطر شیعه هیچگاه با ولایت و حکومت شخصی غیر از آن که خداوند منصوب کرده، یعنی پیامبر و ائمه(علیهمالسلام) موافقت نکرده است.
براساس احادیث و مبانی فقهی بیشتر علمای شیعه، حق حاکمیت جامعه اسلامی در زمان غیبت در اختیار علما و فقهای دین قرار میگیرد.[۱]
دو) شناخت صفات ولی فقیه نیازمند تخصص
یکی از مهمترین ویژگیهای ولی فقیه برای تصدی امر ولایت جامعه اسلامی، صفت فقاهت و اجتهاد است. فقاهت یک موضوع علمی و تخصصی است و تشخیص آن از عهدهی عموم انسانها برنمیآید.
فرض کنید بخواهند برجستهترین استاد فیزیک ایران را انتخاب کنند؛ آیا مردم عادی که دانشی از علم فیزیک ندارند، توانایی چنین انتخابی را دارند؟ بدون شک باید مجموعهای از متخصصان و کارشناسان فیزیک جمع شوند و دربارهی انتخاب بهترین دانشمند این رشته به بحث و تبادل نظر بپردازند تا انتخابی درست و صحیح صورت گیرد.
ولی فقیه در کنار اجتهاد و فقاهت شرایط دیگری از جمله عدالت و مدیر بودن را نیز باید دارا باشد. احراز این شرایط کاری دشوار و مشکل است و مردم عادی توانایی چنین تشخیصی را ندارند.
سه) انتخاب شایستهترین فقیه
همانطور که گفتیم حق حکومت و حاکمیت تنها از آن خداوند است و در دوران غیبت این حق به علماء دین سپرده شده است. اما برای انتخاب ولی فقیه باید از میان فقیهان مختلف که هرکدام در امور دینی تخصص دارند، یک یا چند نفر انتخاب شوند. از همین رو باید بهترین و شایستهترین فرد در میان علمای دینی به عنوان حاکم جامعهی اسلامی برگزیده شوند.
بنابراین انتخاب ولی فقیه از دو جهت مشکل است؛ جهت اول شناخت اصل صفاتی مانند فقاهت، عدالت و مدیریت است و جهت دوم تشخیص شایستهترین فرد در میان متخصصان است؛ که این دومی به مراتب از جهت اول مشکلتر است.
چهار) نیاز به رای مردم برای انتخاب ولی فقیه
با توجه به نکات قبلی ممکن است کسی گمان کند، دیگر نیازی به انتخاب غیر مستقیم مردم از طریق مجلس خبرگان نیست؛ چرا که نه مشروعیت حاکم به دست مردم است و نه مردم تخصصی در شناخت دقیق فقیه دارند.
این تصور، باطل و غلط است. گرچه مردم حق مشروعیت بخشی به حاکم اسلامی را ندارند، اما فعلیت بخشی به حکومت ولی فقیه در دستان مردم است. دین اسلام هرگز مردم را به زور و اجبار وادار به پذیرش حکومت اسلامی نمیکند؛ مردم آزاد هستند که نوع حکومت را خود انتخاب کنند.
مرحوم امام خمینی همواره بر این اصل تاکید داشته و آن را اصلی اساسی در حکومت ولی فقیه میدانستند. ایشان گرچه مشروعیت ولایت را از سوی خداوند میدانند اما «تولی امور» جامعه را وابسته به آرای مردم معرفی کرده در این باره میگویند:
«فقیه جامع الشرایط ولایت در جمیع صور دارد، لکن تولّی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی به «آرای اکثریت مسلمین» دارد که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر میشده است به بیعت با ولّی مسلمین»[۲]
نتیجه
از نکات مطرح شده میتوان چنین نتیجه گرفت:
از آنجا که مشروعیت حاکم اسلامی وابسته به اذن الهی بوده و طبق مبانی شیعه در دوران غیبت حق ولایت جامعه به فقهاء و عالمان دینی رسیده است؛ مردم نمیتوانند نقشی در تعیین ولی فقیه داشته باشند. پیدا کردن و کشف شایستهترین و برترین شخص کاری دشوار است که تنها از عهده متخصصان دینی و عالمان برجسته برمیآید.
با این وجود نباید از نقش مردم در فعلیت بخشیدن به رهبری جامعه اسلامی نیز غفلت کرد و به طور کلی انتخاب مردم را نادیده گرفت.
از همین رو در نظام جمهوری اسلامی ساز و کاری چیده شده است که هم مردم در انتخاب ولی فقیه به طور غیر مستقیم دخالت داشته باشند و هم متخصصان و کارشناسان برجسته دینی شایسته ترین فرد را به عنوان رهبر جامعه اسلامی انتخاب کنند.
پینوشت
[۱] حکیمانهترین حکومت: کاوشی در نظریه ولایت فقیه، ص۳۴۳.
[۲] صحیفه امام، ج ۲۰، ص۴۵۹
رهبری در نظام جمهوری اسلامی باید صفات مهمی مانند اجتهاد و فقاهت، عدالت و تقوا، مدیریت و تدبیر را دارا باشد. شناخت و احراز این صفات در یک شخص نیازمند تخصص و احاطه کافی به مسائل و احکام دینی است. از آنجا که عموم مردم چنین تخصصی را ندارد، انتخاب ولی فقیه توسط نمایندگان مردم در مجلس خبرگان انجام میگیرد.