قرمز شدن، عبوری دلنشین از خطوط قرمز

09:41 - 1401/01/14

دیزنی پیکسار اثر جدیدش را ارائه کرد، نمایشی جذاب ولی غیرمتمرکز. این بار هم دیزنی به دنبال ترمیم نیست، بلکه بازهم بهانه‌ای برای نمایش وجود شکاف میان نسل ها و البته اثبات حق برای نسل تغییر طلب به دست آورده است.

نقد انیمیشن قرمز شدن turning red

دیزنی پیکسار این بار کارگردانی زن را به کار گرفته است تا اثری خلق کند که جنبه‌های دخترانه آن عیان است، کاری بجا و موفقیت‌آمیز که توانسته تغییر جدید و جذاب در ساخته‌های کمپانی به وجود آورد.

عمده علت موفقیت این پویانمایی توجه کارگردان به روحیات دخترانه هنگام نزدیکی به سن بلوغ و پرداختن به جزئیاتی است که شاید فقط با دیدی زنانه می‌توان متوجه آن‌ها شد. البته فیلم به دلیل حساسیت‌هایی که وجود دارد از روش موجزگویی و ایهام استفاده کرده، ولی این به‌نوبه خود ایده جذابی بوده که کارگردان از پس به تصویر کشیدن آن برآمده است.

کاراکتر اصلی دختر نوجوانی است که در آستانه ۱۳ سالگی قرار دارد. اعتمادبه‌نفس وی که منشأ آن کنترل و توجه کامل مادر اوست در ابتدای فیلم به‌خوبی نمایان است. ولی با شروع تغییرات در مِی، تغییراتی که از کنترل خودش و مادرش خارج است، زندگی‌اش دگرگون‌شده و همه‌چیز به هم می‌ریزد. مادر مِی که توجه لازم را به او دارد متوجه تغییر رفتار او می‌شود ولی به دلیل شکاف سنی-شناختی میان او و دخترش متوجه اصل موضوع نیست. اولین کسانی ‌که متوجه می‌شوند دوستان می هستند، یعنی کسانی که می پیش آن‌ها خود حقیقی‌اش است نه آنچه از خود پیش مادرش به نمایش می‌گذارد. می در حقیقت دختری شاداب و کنج کاو است که علاقه زیادی به پیگیری گروه موسیقی جوان و موردعلاقه‌اش دارد، نه آن دختر منظم و سربه‌زیری که مادرش فکر می‌کند. همه ماجرا همین است، یعنی شرح رابطه نصفه‌نیمه می با مادرش.

اینجاست که باز دیزنی پیکسار همان کار همیشگی‌اش را می‌کند، یعنی سیاه نمایی فرهنگ بومی و القای سبک زندگی مثلاً مدرن و کارآمد غربی. همه تلاش این پویانمایی این است که نشان دهد خانواده ازنظر ساختار قابلیت تربیتی و همراهی فرزند را ندارد و این مسئله باید در اجتماع و متناسب بازمان صورت‌پذیر. هرگونه کنترل گرایی والدین مذموم است و فرزند خانواده باید آزادانه پی هر آن چیزی باشد که مورد دلخواه اوست.

البته این اولین بار نیست که چنین موضوعی در پویانمایی‌های این کمپانی به تصویر کشیده می‌شود، ولی این بار ظرافت بیشتری در پوشاندن این مسئله به‌کاربرده شده و کشش داستانی موجب می‌شود مفاهیم ضد فرهنگی در پس صحنه‌های زیبا پنهان شوند.

همان‌طور که انتظار می‌رود ته‌مایه‌های فمینیستی نیز با دقت فراوان در داستان فیلم گنجانده‌شده به‌گونه‌ای که به چشم نمی‌آید، ولی وجود دارد. البته مشکل اصلی این نیست، مشکل طرز فکری است که سعی شده به مخاطبین القاء شود. اینکه کشورهای شرقی فرهنگ‌هایی بسته مبتنی بر ساختار خانواده دارند که ساختاری بازدارنده و بی‌فایده است.

این پویانمایی را آگاهانه تماشا کنید

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 3 =
*****