تیتر برخی شبکههای معاند و توئیتهای برخی افراد معلومالحال پس از وقوع این حادثه، در نوع خود جالب بود. آنها در پی چنین حوادثی ساختار نظام را متهم به ناکارآمدی مینمایند! اما سوال اصلی اینجاست که با وقوع چنین حوادثی در اقصی نقاط جهان، آیا «بیکفایتی و ناکارآمدی» بر تیتر خبری این رسانهها نقش خواهد بست؟
خبر تلخ بود و اندوهناک. دوشنبه دوم خردادماه ساختمان غول پیکر و چند طبقه متروپل آبادان در حالی که هنوز در حال ساخت بود، فرو ریخت و چندین کشته و مجروح بر جای گذاشت.
به طور قطع در پیگیری این حادثه، شناخت علل و مسببین آن امری قطعی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، اما در این ماجرا جای تعجب اینجاست که عدهای در چنین مواقعی هم از آب گل آلود ماهی گرفته و از چنین حوادثی هم صید سیاسی میکنند.
تیتر برخی شبکههای معاند و توئیتهای برخی افراد معلومالحال پس از وقوع این حادثه، در نوع خود جالب بود. آنها در پی چنین حوادثی ساختار نظام را متهم به ناکارآمدی مینمایند! اما سوال اصلی اینجاست که با وقوع چنین حوادثی در اقصی نقاط جهان، آیا «بیکفایتی و ناکارآمدی» بر تیتر خبری این رسانهها نقش خواهد بست؟
پیرو این موضوع خوب است مروری بر چنین حوادثی در اقصی نقاط جهان و کشورها داشته باشیم.
یکی از موارد مشابه که برای ایرانیها هم احتمالا یادآور ماجرای «پلاسکوی تهران» است، در لندن، پایتخت انگلستان رخ داد. حدود ۵ ماه پس از حادثه «پلاسکو» در ایران، برج ۲۴ طبقه «گرنفل» (Grenfell Tower) در لندن، طعمه حریق شد و به دلیل تعلل در مهار آتش، ۷۲ نفر در این ماجرا جان باختند، اما واضح بود که میشد جلوی حادثه را گرفت. بحثهایی هم در فضای عمومیِ بریتانیا در گرفت: اینکه چرا سیستم هشدار آتش برج عمل نکرده است؟ اینکه چرا آتشنشانها دیر رسیدهاند؟!
ایالات متحده آمریکا هم کم از این دست حوادث نداشته است؛ بلکه میتوان گفت پیشتاز است. در این کشور، صدها مورد حادثه فروریزش برج رخ داده که بسیاری از آنها به دهههای گذشته مربوط هستند. در یکی از خونینترینِ این حوادث در «میامی» واقع در آمریکا که حدود یک سال پیش رخ داد، یک ساختمان ۱۲ طبقه فروریخت و ۹۸ نفر کشته شدند.
چین هم جایگاهی مشابه آمریکا دارد و تعداد حوادث ریزش ساختمان و پل در این کشور، در سه دهه اخیر بسیار زیاد بوده است. یکی از تازهترینِ این حوادث در استان «هونان» در چین، همین ۲ ماه پیش، ۵۳ نفر کشته شدند.
اما جالب توجه است که هیچ یک از رسانههای معاند در هیچ کدام یک از این کشورها هیچگاه پس از وقوع حادثه، ناکارآمدی و بیکفایتی ارکان حکومت را تیتر یک رسانه خود نکردند.
بدون شک هدف این رسانهها از این عناد و استاندارد دوگانه، ناامید کردن جامعه و مردم است. اما در مورد علت این حادثه، بررسیها از سرمنشأ سقوط «متروپل» نشان میدهد رواج «ساختوسازهای مشکلدار» و از آن خطرناکتر، «فروش ساختمانهای ناقص و نیمهکاره» به مادهای از یک قانون تحت عنوان قانون شهرداریها و تبصرههای مبهم و خنثی از همین ماده برمیگردد.
ماده ۱۰۰ قانون شهرداریها، به جای اینکه شهرداریها را مکلف به «توقف عملیات ساختمانی در پروژههای خلاف» کند و همزمان «مسوولیت حسن اجرای مقررات ایمنی ساختمان را متوجه یک مرجع (به جای چندین نهاد و سازمان) بداند» مسیر سلب مسوولیت را برای اضلاع نظارتکننده بر «امنیت بهرهبرداران از ساختمانها» باز گذاشته است.
ریزش «متروپل» تاوان این فرآیند است که طی سالهای اخیر، «بساز و بفروشی» را دامن زد. این قانون، هیچ ممنوعیتی برای «فروش آپارتمانهای فاقد پایانکار از طریق معاملات عادی» لحاظ نکرده و صرفا «انتقال سند» را منوط به «اخذ جواز عدم خلاف و گارانتی مهندسناظر» کرده است. این در حالی است که تقریبا ۱۰۰ درصد ساختمانها، قبل از انتقال سند، از طریق مبایعهنامه فروخته میشود.