خانواده بهترین بستر برای تأمین امنیّت، آرامش روانی و پرورش نسل جدید است. با این حال در عصر حاضر، نظام خانواده در معرض خطر قرار گرفته و دچار آسیبهای فراوانی مثل: جدایی همسران، فراری شدن فرزندان، و کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی شده است.
آمار فزایندۀ طلاق، به مثابه معتبرترین شاخص آشفتگی زناشویی، نشان از آن دارد که دیگر مثل گذشته، رضایت از زندگی زناشویی بهآسانی دستیافتنی نیست.
در تبیین بیثباتی خانواده، باید مجموعهای از عوامل را در نظر گرفت. یکی از عوامل بیثباتی خانوادهها، نوع نگاه افراد به مقوله ازدواج است. به عبارت دیگر، چگونگی نگاه افراد به مقولۀ ازدواج، تا اندازهای نوع رفتار آنها را هنگام تأهّل تعیین میکند.
اینکه اساساً خانـواده تا چه اندازه اهمیّت دارد و چرا باید ازدواج کرد و پرسشهایی از این دست، سؤالات مهمی هستند که اگر پاسخ منطقی و روانشناختی مناسب برای آنها ارائه نشود، قطعا آیندۀ خانواده را به مخاطره میاندازد. پس، انگیزههای نادرست در ازدواج و تشکیل خانواده، اصلیترین آفت برای تحکیم ارکان خانواده است.
از جمله این آفتها، رویکرد جنسی در تشکیل خانواده است. در این رویکرد، ارضای غریزۀ جنسی، بهصورت افراطی محوریت داشته و به نوعی غایت و هدف اساسی تشکیل خانواده است. به عبارت دیگر، این افراد ازدواج را بهعنوان پیوند جنسی در نظر میگیرند و هدف از تشکیل خانـواده را ارضای نیاز جنسی در بستری سالم معرفی میکنند.
نقد:
بدیهی است که میل و غریزۀ جنسی در وجود هر یک از زن و مرد آنها را به یکدیگر جذب میکند و بهعنوان یکی از نیازهای زیستی بشر، غیرقابل انکار است. از این منظر، تنظیم رفتار جنسی، یکی از کارکردهای اساسی خانواده است.
در گزارههای اسلامی نیز به این مسئلۀ توجه شده است (مثلا در سوره آلعمران، آیه۱۴). اما اگر هدف از تشکیل خانواده، ارضای غریزۀ جنسی باشد، میتوان آن را در غیر خانـواده نیز تأمین کرد (به عنوان مثال با ازدواج موقت)؛ لذا این دیدگاه اساس تشکیل خانواده را با مشکل روبهرو میسازد؛ زیرا نگاه جنسی، برای موفقیّت خانواده ظرفیت محدودی دارد.
در نتیجه باید در جستجوی عامل و انگیزۀ مهمتر و بنیادیتری برای تشکیل خانواده باشیم.
عامل اصلی در تشکیل خانواده
از نظر قرآن، انسانها طوری آفریده شدهاند که جفتخواهی به سرشت و آفرینش آنها برمیگردد (سوره نبا، آیه 8) و این دو عنصر، مکمّل یکدیگرند. در واقع، رابطۀ فیزیکی دو تن نیست که آنها را تکمیل میکند و یا تنها تولید فرزند نیست که آنها را دلخوش میگرداند تا به یکدیگر جذب شوند؛ بلکه به نظر میرسد که هدف اساسی از تشکیل خانواده، بر دو محور «همسران - فرزندان» استوار است.
به این معنا که فلسفۀ ازدواج، امری دو مؤلّفهای است که یک مؤلّفۀ آن، به «همسران» و مؤلّفۀ دیگر، به «فرزندان» اختصاص دارد. فلسفۀ ازدواج در بُعد همسران، «سکونت و آرامش» (آیه ۲۱ سوره روم) و در بُعد فرزندان «تربیت نسل توحیدی» است؛ لذا بسیاری از ممنوعیتها در حوزه غریزه جنسی - مثل منع همجنسخواهی و زنا - بر همین اساس شکل گرفتهاند.
بنابراین میتوان فلسفۀ ازدواج و تشکیل خانواده را «سکونت و تربیت» دانست.