سخن صواب, ویژگی متقین

03:16 - 1392/10/01
رهروان ولایت ـ ما اگر خود با اختیار و رضایتمان سکوت کردیم و نه به خاطر این که دیگران به ما اجازه سخن نداند، این یعنی مدیریت و کنترل زبان و نطق و یعنی به جاده صواب نزدیک شدن. معیار دیگر، معیار عمل است.
حدیث

به نام خدای متقین

هم سفره با علی (علیه‌السلام)

سخن به جا

«فالمتقون فی‌ها هم اهل الفضائل منطق هم الصواب و ملبس هم الاقتصاد و مشی هم التواضع)

اولین وصفی که امام تقوی برای متقین، ذکر فرموده‌اند، این است که سخن ایشان صواب است. صواب به معنی: 1 - راست و درست . 2 - سزاوار.»[1] ؛ صفت سخن متقین است. با دقت در این فرمایش حضرت و نسبت سنجی خود با این معیار به این واقعیت می‌رسیم که سخن جایگاه رفیعی در سعادت و شقاوت دنیا و آخرت ما دارد. اصلا اگر ما زبانمان را کنترل کنیم مگر چیز دیگری هم می‌ماند تا آسیب ساز باشد؟!

به انبوه جنگ و عواها، ضرب و جرح‌ها، اختلافات خانوادگی و فامیلی و اجتماعی و ... بنگرید! به راستی منشاء و خاستگاه آن و یا عامل اساسی آن چیست؟ چیزی غیر از زبان است؟! به نظر شما اگر ما زبانمان را ببندیم، زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها و بیمارستان و تیمارستان‌ها خیلی خیلی خل وتر نخواهند شد، اگر نگوییم بسته نخواهند شد؟

امام علیه‌السلام در جایی می‌فرمایند: «ولیخزن الرجل لسانه»[2] ؛ یعنی آدمی باید زبان خود را در بند کند. حضرت در ادامه می‌فرماید که «والله ما اری عبدا یتقی تقوی تنفعه حتی یخزن لسانه»[3] . در باب ایمان در آموزه‌ها و متون دینی، اعم از قرآن و حدیث، تاکی دات فراوان داریم. ایمان +عمل صالح بارها و بارها در متون دینی به عنوان شرط ِسود و سعادت مطرح شده است؛ به طور مثال: «ان الانسان لفی خسر الاالذین آمنوا و عملوا الصالحات)(والعصر/2 و 3)

این ایمان با همه مقام و منزلتش در گرو قلب است. یعنی تا قلب راست نگردد، ایمان راست نگردد؛ اما خوب است توجه کنیم که همین راستی و استقامت قلب به استقامت زبان، ممکن می‌گردد. «لایستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه»[4] . حضرت در وصف اهل بیت پیامبر، آنان را صادق در نطق معرفی می‌فرمایند. «ان نطقوا صدقوا وان صمتوا لم یسبقوا» [5]  این بخش دوم هم خیلی مهم است. اهل بیت کسانی هستند که سکوتشان اختیاری است. از سر ناچاری و یا استیصال و درماندگی سکوت نکرده‌اند؛ بلکه خود به طیب نفس آن را اختیار کرده‌اند.

این می‌تواند معیار خیلی خوبی برای ما باشد. ما اگر خود با اختیار و رضایتمان سکوت کردیم و نه به خاطر این که دیگران به ما اجازه سخن نداند، این یعنی مدیریت و کنترل زبان و نطق و یعنی به جاده صواب نزدیک شدن. معیار دیگر، معیار عمل است. اگر کلام ما مسبوق به عمل بود و نه سابق بر آن، این یعنی باز به منطق صواب نزدیک تر شدن؛ یعنی قبل از آن که با زبان بگوییم، در عمل نشان بدهیم. با عملمان سخن بگوییم و سپس در زبان تبیینش کنیم.

حضرت می‌فرمایند: «من نصب نفسه للناس اماما فلیبداء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره، ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه»[6]؛ یعنی: هرکس خویش را امام مردم قرار می‌دهد باید که پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خویش بپردازد و باید که با سیرت خویش دیگران را ادب بیاموزد پیش از آن که با زبان به این کار همت گمارد.

 

پی نوشت :
1. (فرهنگ معین/ذیل واژه صواب)
2.(نهج‌البلاغه /خ 176)
3.(همان)
4. (همان)
5. (نهج‌البلاغه/خ 154).
6. (نهج‌البلاغه/کلمات قصار 73)
 

خلاصه سخنرانی استاد مهیار در کنفرانس آیه های انتظار در تاریخ 92/9/24

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 2 =
*****