«کلیله‌ودمنه»؛ نامی آشنا با تصویری متفاوت

15:29 - 1401/06/01
کلیلیه و دمنه

مرضیه برومند به عنوان یک کارگردان موفق که آثار بسیار را در کارنامۀ کارگردانی‌ اش دارد؛ از آثار عروسکی به یاد ماندنی مثل «خونۀ مادر بزرگه» گرفته تا سریال ‌هایی مثل «هتل» و «خودروی تهران ۱۱»؛ اما از اواسط دهۀ هشتاد به بعد و در سریال‌ هایی مثل «کتابفروشی هد هد» که داستان یک اتوبوس کتاب فروش بود، کار‌های مرضیه برومند به سمت نوعی شعارزدگی رفتند که هر چند در ابتدا جذاب بودند اما باعث شد طراوت و جاذبۀ کار‌های قبلی در آن ‌ها تکرار نشود.

اوج این حالت یعنی شعارزدگی و احساساتی بودن بیش از حد را در سریال «آب ‌پریا» می ‌توان دید که بیشتر از هر چیز شبیه یک بیانیه‌خوانی کسالت ‌آور دربارۀ لزوم توجه به محیط زیست بود.

«شهرک کلیله و دمنه» تازه ‌ترین ساختۀ مرضیه برومند است که روز ۳۰ اردیبهشت قسمت اول آن در شبکه نمایش خانگی عرضه شد. آنچه که با دیدن قسمت اول این سریال عروسکی می‌ توان برداشت کرد این است که ظاهراً این کار هم در امتداد داستان سریال آب پریا است؛ هم به لحاظ کلیت مضمون و هم به لحاظ نحوۀ ارائۀ این مضمون.

داستانِ سریال دربارۀ یک زن و شوهر آهو به نام‌ های «خمار» و «ختن» با صداپیشگی امیرحسین صدیق و آزاده مویدی ‌فرد است که دارند از یک منطقۀ دشت سرسبز و پر از گل و رودخانه به اسم «دشت ناز» به یک شهر شلوغ و پر از ماشین و آپارتمان به اسم «شهرک کلیله و دمنه» مهاجرت می‌ کنند.

آن ‌ها یک واحد آپارتمانی در یک مجتمع مسکونی به اسم «کلیله و دمنه» خریده‌ اند و ادامۀ داستان سریال در این مجتمع مسکونی و در ارتباط این زوج جوان با سایر ساکنان مجتمع و محله اتفاق خواهد افتاد؛ جایی که همه جور حیوانی در آن هست؛ از شغال و شیر گرفته تا قورباغه و گربه و خرس و حتی فک دریایی.

این سریال عروسکی بستر داستانی مناسبی دارد و به خودی خودش نقصی ندارد، اما آن چیزی که در قسمت اول توی ذوق مخاطب می‌‌زند بیانیه‌‌خوانی بی ‌وقفه و ملال‌ آور دربارۀ خوبی ‌های دشت و دمن و بدی‌ های شهر است. این چیزی است که به مستقیم ‌ترین، سطحی‌ ترین و روترین شکل ممکن در لایه ی اول داستانی و در دیالوگ‌ ها و کنش ‌های شخصیت ‌ها اتفاق می ‌افتد.

چهار دقیقۀ ابتدای قسمت اول تقریباً به طور کامل اختصاص دارد به نق زدن ‌های ختن بانو که یک نفس و یک‌ریز با آه و ناله از خوشی ‌های جنگل، دشت و رودخانه می ‌گوید و اینکه دلش برای آن سرسبزی و طراوت تنگ خواهد شد و اصلاً نباید به شهر می‌آمدند و همین الان باید برگردند به دشت ناز! این نق زدن ‌ها تا لحظۀ آخر قسمت اول ادامه پیدا می‌ کند و بعضی‌ جا‌ها به شکل آواز هم در می ‌آید!

از همان لحظۀ ورود به شهرک و مجتمع مسکونی، هر جور نشانه و علامتی که حاکی از شلوغی و آشوب زندگی شهری باشد سر راه این دو نفر قرار می ‌گیرد؛ از بچه ‌های کار که گل و فال می‌ فروشند و شیشۀ ماشین می‌ شویند گرفته تا بساز بفروش قالتاقی که (آنطور که شاگرد بقالی می ‌گوید) آپارتمان را به این دو نفر انداخته است؛ یعنی جناب آقای غال و البته در نهایت هم اتفاق بدتری می ‌افتد که داستان این سریال عروسکی شبکه نمایش خانگی را مثل داستان بیشتر سریال‌ های تلویزیون با استرس و گرفتاری پیوند می ‌زند.

سریال عروسکی کلیله‌ودمنه، آخرین اثر خانم مرضیه برومند است که می‌توان آن را ضعیف‌ترین اثر ایشان تاکنون دانست.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 5 =
*****