موضعگیریهای اخیر مهدی نصیری آب پاکی را روی دست کسانی ریخته که روزگاری گمان میکردند گفتمان جدید نصیری برخاسته از شخصیت جستجوگر و کنشگری پویای وی بوده و صرفاً یک نگاه تازه در حوزههایی همانند حجاب است.
یکی از "انقلاب برگشتگان" که افزون بر پشتپازدن بهتمامی ارزش های انقلاب اندیشهاش نیز دچار دگردیسی شده و با آنچه از خود در طی چند دهه از انقلاب بهعنوان شبه متفکر سوپر انقلابی، نمایان کرده بود بهکلی متفاوت شده مهدی نصیری است. شخصیتی که هرچه را از دست داد؛ اما جزماندیشی و بیاعتنایی به دیگران را هیچگاه از دست نداده است.
قطعاً برگشت از افکار پیشین و پای نهادن در راهی مغایر با آنچه سالها از سوی وی پیموده شده، مسئلهای مربوط به شخص وی و در محدوده حریم خصوصی اوست. اما آنچه مایه تأسف است، همآوایی او با ضدانقلاب و ابراز پشیمانیهای مکرر وی در هنگامی است، که دشمن سخت بدان نیازمند است. آنگاه که مسیح علینژاد بهخاطر دست گذاشتن بر روی مسئله هویتی و ارزشی «حجاب» بهشدت از سوی غرب حمایت شده و با کلان پروژه حجابزدایی و به هدف ایجاد گسست اجتماعی، بیشترین دلارهای آلوده را از آن خود میکند، در همین هنگام، مهدی نصیری نیز بهسرعت به ایدهپردازی و به گمان خود نظریهپردازی در لزوم رهاکردن حجاب به حال خود مشغول میشود و تلاش میکند حاکمیت را از چرخه کنشگری نسبت به مقوله حجاب خارج کند.
در نمونه تازه دیگری، بخشی از یادداشت تاریخگذشتهی مدعی دروغِ "تقلب انتخاباتی"، به گونه مشکوکی منتشر میشود که در آن میرحسین موسوی مرزبندی با جبهه حامی تروریسم بینالمللی را آشکارا کنار گذاشته و به اصول حیاتی و ژئواستراتژیک(1) جمهوری اسلامی برای مقابله با تروریسم ضد شیعی، حمله میبرد، حملهای حساب شده در وقت مذاکرات حساس هستهای که حتی همحزبیهای سابق وی را به تعجب و شگفتی و البته سکوت میکشاند، اما باز هم مهدی نصیری که گویا تصمیم گرفته یک استثنا باشد، پای در میدان نهاده و با قلمفرسایی خویش تلاش میکند تا ثابت کند، آقای فتنه در مواضع خود تنها نیست و یک شریک تازهکار ژورنالیست همانند مهدی نصیری را در کنار خود دارد.
موضعگیریهای اخیر وی آب پاکی را روی دست کسانی ریخته که روزگاری گمان میکردند گفتمان جدید مهدی نصیری برخاسته از شخصیت جستجوگر و کنشگریِ پویای وی بوده و صرفاً نگاهی تازه در حوزههایی همانند حجاب است؛ اما اینک و با ورود شتابان وی در هر مسئلهسازی برای نظام، ثابت کرده که قصد تقابل فکری همهجانبه با تمامی ساحتهای بنیادین انقلاب را دارد و دیگر هیچ چیزی توان نگهداشتن و حفظ وی در چهارچوب اندیشهورزی را ندارد، حتی اگر پای خون جوانانی در میان باشد که روزگاری سینه را در برابر وحوش خونریز داعش سپر حریم حرم نمودند! او با نادیدهگرفتن غرقاب خون و عرق مجاهدانی همچون شهید سلیمانی اظهار میدارد:
«مداخله سیاسی و نظامی یک فقیه در دیگر سرزمینها و ایجاد گروههای نیابتی بهخصوص نظامی که برای خود نظام ملت - دولت دارند و مانند عراق و لبنان نظام سیاسیشان بر اساس انتخابات شکلگرفته و علاوهبرآن فقیه یا فقهای دیگری مانند آیتالله سیستانی با اراده و خواست انبوه مقلدانشان در آن سرزمین کنشگری سیاسی و اجتماعی دارند، با هیچ مبنای دینی و شیعی و اصول قانون اساسی ایران و موازین پذیرفته شده بینالمللی سازگاری نداشته و نامشروع است. ضمناً اگر اکثریت مردم کشور مداخلهگر در سرزمینهای دیگر، مخالف دخالت و هزینه کرد حکومتشان باشند، مشکل عدم مشروعیت مداخلات، مضاعف خواهد شد.»
کوشش وی برای مشروعیتزدایی از درگیری ایران در جبهه نبرد با داعش و توسل به شخصیتی همانند آیتالله سیستانی برای القای دوگانگی میان ایشان و رهبری معظم انقلاب در حالی صورت میگیرد که پس از شهادت سردار سلیمانی فرماندهی سپاه برونمرزی قدس در خاک عراق و در حین مأموریت وی، آیتالله سیستانی با تسلیت به رهبری معظم انقلاب اسلامی از شهادت ایشان ابراز تأسف فراوان نموده و نقش کمنظیر آن شهید در طی سالیان پیکار با عناصر داعش در عراق، و زحمات فراوانی را که در این راستا متحمل شدند را فراموش ناشدنی دانستند.
اکنون باید به جناب نصیری یادآور شد که شما در مسیر ناجوانمردانه ضدیت با ماهیت جمهوری اسلامی تا به زیر سؤال کشاندن نظرات مرجعیت عالی عراق پیش رفته و بدون توجه به دیدگاه واقعی آیتالله سیستانی در صدد تخطئه مشروعیت حضور ایران در عراق و سوریه هستید چیزی که اگر واقعاً بدان پایبند باشید باید بهجای واژه شهید برای سردار سلیمانی از عناوینی همانند مداخلهگر و مسئول میلیشیای ایرانی استفاده کنید! برادر مهدی نصیری! در روزگاری تصمیم داشتم به شما بگویم تو را خدا بس است! اما امروز میگویم شما دیگر چیزی برای ازدستدادن ندارید و بازگشت شما برای دوستداران دیروزتان دیگر حتی آرزو هم نیست. شما ازدسترفته هستید جناب نصیری!
پی نوشت
1. ژئواستراتژیک عبارتست از مطالعه اثر عوامل استراتژیک محیط جغرافیایی منطقهای و جهانی روی تصمیمگیریهای سیاسی حکومتها