الگوهای تربیتی دانشگاه حسینی؛ نافع بن هلال بَجَلی مرادی

11:48 - 1401/06/08

نافع بن هلال بجلی، از تربیت‌‌یافتگان دانشگاه حسینی است که به‌سبب داشتن برخی شاخصه‌های ممتاز انسانی به الگویی ممتاز بر تارک تاریخ ماندگار شد. امام‌شناسی، بصیرت، شجاعت، روشنگری، وفاداری، فداکاری، ایمان راسخ و اخلاص کامل به دستگاه امامت از جمله این ویژگی‌هاست.

نافع بن هلال بَجَلی مرادی

نافع بن هلال بجلی مرادی، از صحابی امام علی‌ و امام حسین علیهماالسلام و از شهدای کربلاست.[1] درباره زندگی او اطلاعات چندانی در منابع روایی و تاریخی وجود ندارد؛ اما از لابه‌لای همین اطلاعات کم، اخبار قابل توجهی وجود دارد که تا حدود زیادی ما را با جایگاه والای او آشنا می‌کند.

نافع بن هلال از اشراف و بزرگان کوفه، قاری قرآن و حدیث و از مردان شجاع کوفه بود. وی در تمام دوران حکومت امام‌ علی علیه‌السلام همچون سربازی وفادار، در کنار حضرت باقی ماند و وفاداری خود را به دستگاه امامت با شرکت در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان و فداکاری در این راه، نشان داد.[2] او پس از شهادت امام علی علیه‌السلام به تبیین و دفاع از اهداف حسنین علیهماالسلام پرداخت و لحظه‌ای از این راه جدا نشد و در کربلا، این عشق و ایمان و وفاداری خود را پی‌در‌پی ابراز می‌داشت.

پس از شهادت مسلم بن عقیل، نافع به همراه تعدادی از شیعیان کوفه در بین راه به امام ملحق شدند  و حضرت را تا کربلا همراهی کردند.[3] در روز عاشورا، در حمله اول سپاه دشمن، از امام اذن میدان گرفت و پس از نشان دادن شجاعتی بی‌همتا و هلاکت عده‌ای از لشکر دشمن، زخمی، و نزد عمر بن سعد برده شد و پس از گفت‌وگویی بین او و عمر به وسیله شمر بن‌ ذی‌الجوشن به شهادت رسید.[4] در فضیلت او همین بس که در زیارت ناحیه مقدسه بر او سلام و درود فرستاده شده است.[5]

بصیرت و روشنگری
مهم‌ترین شاخصه مردان الهی و دانش‌آموختگان دانشگاه حسینی، بصیرت و روشنگری است؛ بصیرت و روشنگری که صاحب آن نه تنها حق و باطل را می‌شناسد، بلکه با روشنگری، در صدد بیداری دل‌های پوسیده و هدایت عقول خوابیده است.

در جای جای زندگی نافع بن هلال می‌توان این بصیرت و روشنگری را مشاهده کرد. در صفین، با اینکه یاران امام فریب نقشه معاویه و عمروعاص را خوردند و مقابل امام ایستادند و حضرت را مجبور به قبول حکمین نمودند، اما او نه تنها فریب نخورد، بلکه تا آخرین نفس پای مکتب و راه امام ایستاد و جانانه دفاع کرد.[6]

پس از شهادت امام علی علیه‌السلام، در رکاب امام حسن و امام حسین علیهماالسلام ماند و با شنیدن قیام حسینی، به یاری امام شتافت و با حضور به‌موقع در صحنه و تقدیم جان خود، مُهری بر حقانیت راه حسینی زد؛ صحنه‌ای که برخی خواص و بزرگان شیعه بر اثر همین بی‌بصیرتی، مردد شدند و در نهایت حضرت را به مسلخگاه قربانی فرستادند. 

او در صحنه‌های مختلف کربلا این بصیرت و روشنگری را به نمایش گذاشت و نامی نیک و الگویی خوشنام برای عبرت‌گیری و درس‌آموزی ره‌پویان حق و حقیقت به ثبت رساند.

هنگامی که وی را دستگیر کردند و نزد عمر بن‌ سعد بردند، گفت‌وگویی بین او با عمر و برخی فرماندهان دشمن شد که حاکی از اوج بصیرت، امام‌شناسی و روشنگری نافع است. او در این گفت‌گوها دین و هدف آنها را شیطانی، و راه خود را الهی و حسینی دانست و قصد خود را برای این نبرد، احیای دین الهی و دفاع از آرمان‌های امام بیان کرد.

او قبل از شهادت تلنگری به فرمانده سپاه دشمن، عمر بن‌ سعد زد تا شاید دل نابینایش بینا شود و از کشتن امام و یارانش دست بردارد. ازاین‌رو به عمر چنین گفت: «به خدا سوگند، اگر مسلمان بودی، برایت دشوار بود که خدا را در حالی دیدار کنی که خون ما بر گردنت باشد. خدا را سپاس می‌گویم که پایان کار و قتل ما را به دست بدترین آفریدگان خود سپرد!»[7]

وفاداری و فداکاری 
نافع بن هلال همانند دیگر هم‌رزمان شهیدش، به راه امامت و ولایت وفادار ماند و تا لحظه شهادت، جانانه فداکاری، و از ولایت دفاع کرد؛ برای نمونه هنگامی  که حضرت در منطقه ذی حسم، خطبه «إِنِّي لاَ أَرَى اَلْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً ...» را مقابل سپاه حرّ ایراد کردند، نافع بن هلال و تعداد دیگری از یاران امام برخاستند و تا مرز شهادت اعلان وفاداری کردند. سپس نافع چنین گفت: «به خدا سوگند، ما برای ملاقات پروردگارمان با نیت‌ها و حرکاتمان اکراهی نداریم و با هر کس دوستی شما دارد دوست، و با کسی که دشمنی با شما دارد، دشمن می‌باشیم».[8]

در شب نهم محرم، چون تشنگی بر اهل بیت پیامبر علیهم‌السلام سخت فشار آورد، حضرت عباس با تعدای از یاران سواره و پیاده امام، از جمله نافع، برای آوردن آب به شریعه فرات رفتند. نافع که پرچمدار و جلودار نیروها حرکت می‌کرد، پس از رسیدن به شریعه و گفت‌وگویی با فرمانده نگهبانان شریعه (که از سپاه دشمن بود)، فرمانده به نافع اجازه داد تا از آب شریعه بنوشد؛ اما نافع نه تنها ننوشید، بلکه پاسخی داد که برای شیعیان و دلدادگان مکتب اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام درس‌های بزرگی چون صفا و ایثار و از خودگذشتگی دارد. او در پاسخ فرمانده نگهبانان شریعه گفت: «نه، به خدا سوگند قطره‌ای از این آب نخواهم آشامید و حال آنکه می‌بینی حسین و یارانش تشنه‌اند».[9]

پی‌نوشت:
[1]. سماوی، ابصارالعین، ص147.
[2]. همان.
[3]. ناظم‌زاده، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۳۷۰.
[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص27.
[5]. همان، ص72.
[6]. سماوی، همان، ص147.
[7]. طبری، تاريخ‌الرسل والملوك، ج5، ص435- 441.
[8]. ری‌شهری، الصّحيح من مقتل سيّدالشّهداءوأصحابه، ص563.
[9]. طبری، همان، ج5، ص412.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 9 =
*****