اشک حیاتْ‌بخش؛ اشک در رثای قهرمان کربلا

11:35 - 1401/06/13

اشک بر امام حسین علیه‌السلام، اشک بر حماسه‌ی عاشوراییان است. اشک بر برترین فضائل انسانی مانند فداکاری در راه اعتقاد درست، قیام برای هدایت انسان‌ها و... است که در کربلا رخ داد.

احساسات و عواطف، بخش مهمی از روح انسان را تشکیل می‌دهند. در واقع ما هر روز نسبت به امور مختلف، احساس و عواطفی داریم. گاهی گریه می‌کنیم و اشک می‌ریزیم؛ گاهی لبخند زده و می‌خندیم و احساسات شکل می‌گیرند. در این نوشتار با نیم‌نگاهی به احساسات در محافل امام حسین علیه السلام، به اهمیت احساس از جنس غم، بر سرور و سالار شهیدان پی می‌بریم.

کسی که با مجالس حسینی ارتباط دارد، می‌داند که در عزای امام حسین علیه‌السلام، احساسات گوناگون و مقدسی را می‌توان تجربه نمود؛ احساس غم و اندوه، احساس عزت، احساس خوشبختی و... . بنابراین این احساسات و عواطف انسان می‌تواند از نوع شادی نیز باشد. از این‌رو در ولادت‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام و از جمله سیدالشهدا علیه‌السلام با مدیحه‌سرایی مداحان و شنیدن فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام احساس شور و نشاط می‌کنیم.

در واقع می‌توان گفت یگانه راه برانگیختن احساسات و عواطف در مجالس حسینی، عزادارى و گریه نیست.

 ممکن است سؤالی مطرح شود که چرا باوجود احساسات گوناگونی که در مجالس حسینی وجود دارد و به‌ویژه بین دو احساس شادی و غم، بر احساس غم و اندوه و عزاداری بر امام حسین علیه‌السلام تأکید شده است؟ آیا در ماه محرم بهتر نبود، به جای اشک بر امام حسین علیه‌السلام با بیان کمالات و فضائل ایشان احساس شادی و شعف به دست آوریم؟!

برای پاسخ به این پرسش مهم باید گفت همان‌طور که اشاره شد در محافل حسینی، احساسات و عواطف گوناگونی وجود دارد، اما این نکته نیز مهم است که تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه و رخدادی که قرار است این احساس را ایجاد کند، متناسب باشد.

در واقعه کربلا به عنوان بزرگ‌ترین حادثه در تاریخ اسلام بدون تردید شهادت امام حسین علیه‌السلام مهم‌ترین بخش است؛ زیرا جایگاه و کار خاص ایشان بود که درسى براى حرکت، نهضت، مقاومت، استقامت و برای عزتمند بودن تا روز قیامت به انسان‌ها داد.

امام حسین

براى آنکه یاد امام حسین علیه‌السلام و به دنبال آن، خوبی‌ها زنده شوند، فقط مجلس جشن و شادى کافى نیست. باید کارى متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنى باید کارى کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیده‌ها جارى شود، شور و عشق در دل‌ها پدید آید و در این حادثه چیزى که مى‌تواند چنین نقشى را بیافریند، همین مراسم عزادارى و گریستن و گریاندن دیگران است؛ درحالی‌که خندیدن و شادى کردن هیچ‌وقت نمى‌تواند این نقش را ایفا کند. خندیدن هیچ‌وقت آدم را شهادت‌طلب نمى‌کند. این قبیل مسائل عشق دیگرى مى‌خواهد که از سوز و اشک و شور پدید مى‌آید. راه آن هم همین عزاداری‌ها است.[1]

اشک بر گلوی شش‌ماهه، بر بدن بندبند شده‌ی علی‌اکبر علیه‌السلام، بر اسارت ناموس اهل‌بیت علیهم‌السلام، اشکی است که به دنبال آن، احساس غمی زنده را در وجود عزادار ایجاد می‌کند. غمی که البته شور و هیجان مبارزه با ستمگران را در خود دارد. به تعبیر شهید مطهری رحمه‌الله علیه: «صحنه عاشورا آن‏قدر پر از حماسه‏ هست، آن‏قدر پر از عاطفه هست، آن‏قدر پر از رقّت هست، آن‏قدر صحنه‌‏هاى باشكوه و جذّاب و دلسوز دارد كه اگر در قلب ما ذره‌اى از ايمان باشد كافى است كه نام حسين را بشنويم و اشك‏ ما جارى بشود».[2]

ذکر این نکته نیز مهم است که دستور گریه بر امام حسین علیه‌السلام از سوی معصومین علیهم‌السلام، که منبع فیض الهی هستند، صادر شده است؛ به‌عنوان‌مثال امام رضا علیه‌السلام به ابن شبیب فرمود: «إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ‏ لِلْحُسَيْنِ‏؛ اگر می‌خواهی بر چیزی گریه کنی بر حسین علیه‌السلام گریه کن.»[3] از این رو گریه و عزاداری بر امام حسین علیه‌السلام مانند گریه و نیاحه بر اموات نیست، بلکه سرشار از برکات و متمایز از هر مقتول دیگری است.

در پایان می توان گفت اشک‏ مردم بر امام حسین علیه‌السلام، اشک در رثاى يک قهرمان‏ و یک هدایتگر الهی است که توسط خبیث‌ترین انسان‌ها که به ظاهر مسلمان بودند، به شهادت رسید.

پی‌نوشت
[1] مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص23.
[2] شهيد مطهرى، مجموعه آثار، ج‏17، ص32.
[3] الأمالی، المجلس السابع و العشرون، ص130.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 2 =
*****