نظریه‌پردازی که تئوری‌اش جمعیت‌ها را منهدم کرد!

13:18 - 1401/09/07

مالتوس، اقتصاددان انگلیسی بود که نظریه بدبینانه‌ای نسبت به افزایش جمعیت داشت و معتقد بود منابع غذایی برای افزایش جمعیت ناچیز است و این افزایش موجب فقر و خسارت‌های دیگر می‌شود. ازاین‌رو باید آن را کنترل کرد. متأسفانه این نظریه، تاثیر زیادی در جمعیت جهان و حتی ایران داشت و هنوز هم طرفداران زیادی دارد.

توماس رابرت مالتوس[1] اقتصاددان انگلیس و از بنیانگذاران نظریات بدبینانه نسبت به جمعیت در اقتصاد بود که تأثیر بسیار زیادی روی جمعیت‌شناسی و اقتصاد سیاسی گذاشت. وی نظریات خود را بر پایه فضای اقتصادی-صنعتی قرن نوزدهم بنا کرد که در آن سرمایه و منابع طبیعی نقش اصلی را در تولید کالا و خدمات برعهده داشت. مالتوس، کتاب مشهوری به نام اصول جمعیت[2] نگاشت و در آن برای اولین‌بار اعلام کرد که افزایش جمعیت، راه‌حلی برای پیشرفت نیست.

او معتقد بود که جمعیت با سرعت سرسام‌آوری تکثیر می‌یابد و اگر قحطی و جنگ و... وجود نداشته باشد، جمعیت به شکل تصاعد هندسی زیاد می‌شود و ممکن است در هر ۲۵ سال دو برابر گردد؛ درحالی‌که وسایل ارتزاق در بهترین شرایط با یک تصاعد ریاضی بالا می‌رود. لذا ازدیاد خواروبار و مواد غذایی در مقابل ازدیاد جمعیت بسیار ناچیز است؛ البته عواملی چون جنگ و قحطی می‌توانند موانع طبیعی در امر ازدیاد جمعیت باشند.[3]

برای تبیین بیشتر این نظریه باید گفت ویژگی مبنای تصاعد هندسی، آن است که جمعیت هر 25 سال يك‌بار دو برابر خواهد شد؛ یعنی افزایش جمعیت یک میلیاردی بـر مبنـای تصاعد هنـدسـی، بـه این صـورت خواهد بود:

 ... ,512 ,256 ,128 ,64 ,32 ,16 ,8 ,4 ,2 ,1

یعنی پس از گذشت 250 سال، شمار جمعيت به 512 ميليارد نفر خواهد رسيد؛ درحالی‌كه رشد مواد غذايی و وسايل آن، امكانات معيشت و... در مطلوب‌ترين شرايط صنعتی، بر اساس تصاعد ریاضی، یعنی مقدار اوليه‌ای که هر 25 سال يك‌بار، يك واحد به آن اضافه شود، به این صورت خواهد بود:

... ,10 ,9 ,8 ,7 ,6 ,5 ,4 ,3 ,2 ,1

لذا مواد غذایی تابع رشد هندسی نيست و نمی‌تواند با نسبتی بيش از تصاعد حسابی افزايش یابد و تفاوت ميان شمار جمعيت و وسايل و امكانات معيشت، غير قابل محاسبه خواهد بود.

از نظر مالتوس، تمايلات و علايق جنسی زن و مرد، يك عامل فيزيولوژيك ثابت است كه علت اصلی رشد هندسی است؛ درحالی‌كه رشد حسابی، مبتنی بر قانون بازده نزولی است.[4] مواد غذايی اساساً تابع مقدار زمين موجود در جامعه، و مقدار زمين در هر جامعه نيز ثابت و تابع قانون بازده نزولی است و بر فرض صرف‌نظر از آن، افزايش وسايل معيشت و امكانات توليد ارزاق، حتی اگر از وسايل توليد مكانيزه هم استفاده شود، از قاعده‌ تصاعد حسابی تبعيت خواهد كرد.[5]

وی به همین دلیل بر اتخاذ سیاست‌های شدید کنترل جمعیت تأکید داشت.

جمعیت

بعدها پیروان مالتوس، با افزودن مباحثی بر نظریات او، تاثیرات گسترده‌ای بر سیاست‌های نهادهای بین‌المللی و کشورهای در حال توسعه گذاشتند.

نگرانی‌های مالتوسی‌ها در توجیه سیاست‌های کنترل جمعیت به شرح زیر است:
1. محدودیت منابع طبیعی:
منابع طبیعی جهان محدود است. افزایش جمعیت یعنی کاهش دسترسی هر فرد به منابع غذایی، و در نتیجه گسترش فقر و گرسنگی که می‌تواند رشد اقتصادی را دچار رکود و عقبگرد کند.

2. بازدهی نزولی:
افزایش جمعیت و نیروی کار با توجه به بازدهی نزولی تابع تولید، منجر به کاهش بهره‌وری و تولید می‌شود.

3. کمبود سرمایه‌گذاری:
افزایش فرزندان هر خانوار منجر به افزایش سهم مصرف از درآمد و کاهش سهم پس‌انداز می‌شود.

4. کاهش نیروی کار فعال جامعه:
تعدد فرزندان موجب صرف وقت بیشتر مردان و زنان بالغ جامعه در تربیت و نگهداری از کودکان و صدمه به فعالیت‌های اقتصادی آنان در خارج از خانواده می‌شود.

5. امکان رشد نامحدود جمعیت:
با تداوم رشد جمعیت به صورت تصاعد هندسی، جمعیت جهان به طور نامحدودی افزایش خواهد یافت.

6.تخریب محیط ‌‌زیست:
تخریب محیط‌‌‌‌ ‌زیست ناشی از زندگی شهری-صنعتی.[6]

هرچند به نظریه مالتوس پاسخ‌های متعدد و دقیقی داده شد، اما به‌هرحال این نظریه تاثیر زیادی در دنیا گذاشت و هنوز هم طرفداران زیادی دارد. این تفکر، متأسفانه در دانشگاه‌های ایران و در ذهن برخی نخبگان و اساتید دانشگاه نیز رسوخ کرده است.

پی‌نوشت:
[1]. Thomas Robert Malthus.
[2]. Essay on The Principles of Population.
[3]. ویکی‌پدیا، توماس مالتوس: https://b2n.ir/wikit.
[4]. حرف قانون بازده نزولی این است که اگر همه‌ فاکتورهای تولید را ثابت نگه دارید، نباید انتظار داشته باشید که با اضافه کردن یک فاکتور، خروجی به همان نسبت رشد کند؛ برای مثال در یک کارگاه نجاری، فقط یک استاد و یک شاگرد وجود دارد. استاد برای گرفتن سفارش‌های بیشتر، یک شاگرد جدید می‌آورد. ازاین‌رو قاعدتاً خروجی کارگاه افزایش پیدا می‌کند. حال با افزایش سفارشات، حتی با استخدام شاگرد دوم و سوم و چهارم و... آیا هر شاگرد جدید، به اندازه‌ افراد قبلی به خروجی اضافه می‌کند؟ نه؛ چون اگر امکانات و فضا و سرمایه‌ استادکار، ثابت باشد، اضافه شدن سومین شاگرد، کمتر از دومین شاگرد به خروجی می‌افزاید و چهارم به بعد هم به همین صورت؛ حتی از جایی به بعد (مثلاً بعد از ده شاگرد) دعوا و اصطکاک میان شاگردان در حدی است که ممکن است خروجی، کمتر از قبل هم بشود.
[5]. حاتم حسینی، مبانی نظریه مالتوس: https://b2n.ir/population.
[6]. روزنامه وطن‌ امروز، محمد قنادی، بررسی نظریات اقتصادی پیرامون افزایش جمعیت: https://b2n.ir/vatan.t.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 1 =
*****