شاه بنا بر قرائن و شواهد رفتاری و برخی اسناد دچار بیماری خودشیفتگی بود و با اوج گرفتن انقلاب دچار شکست درونی شدیدی شد، علاوه بر اینکه شاه دچار تزلزل اعتقادی و اعتماد به قدرت خارجی بود.
26 دیماه سالروز فرار آخرین شاه ایران است. فراری که عملاً طومار نظام پادشاهی حدوداً 2500 ساله را پیچید و آن را به قعر تاریخ فرستاد. درباره علت فرار شاه از زاویههای مختلف بحث شده است؛ رحلت فرزند دلبند امام خمینی رضواناللهعلیه و برگزاری مجالس چهلم توسط مردم شهرهای مختلف، بیماری و ضعف جسمانی شاه، دخالت سفارت آمریکا و توصیه فرستاده کاخ سفید، حتی از طرف کاسهلیسان پهلوی انساندوستی و پرهیز از خشونت در برابر مردم و بسیاری از عوامل دیگر برای این واقعه تأثیرگذار ذکرشدهاند. به نظر میآید فارغ از عوامل بیرونی و میزان تأثیر آنها، اساسیترین عامل را باید در روحیات و خُلقوخوی درونی شاه یافت .
اختلالِ شخصیت خودشیفته
بسیاری از دیکتاتورها و مستبدان عالَم در معرض بیماری خودبزرگبینی هستند. آنها خود را اصلاحگر جامعه میبینند، درحالیکه اعمالشان باعث فساد و ویرانی است. «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ»؛[1] «چون به آنان گویند: در زمین فساد نکنید، میگویند: فقط ما اصلاح گریم!». شاه ایران به مقبره پادشاه هخامنشی رو کرد و گفت: «کوروش! آسوده بخواب که ما بیداریم!...»، او تصوری کاریکاتوری از ایرانِ تحت حکومتش داشت و خودشیفتگیاش مانع میگردید که تا احدی از افراد مطلع اوضاع اسفناک مردم را برایش بازگو کند. اینگونه بیماری زمانی که با جمعیت میلیونی تظاهرات کننده و اعتصابات مواجه شود، طبیعتاً تالار شیشهای خودساختهاش میشکند و دچار ناامیدی و احساس سرخوردگی شدید میگردد. اسناد منتشرشده سیا نیز به بیماری روانی او اشاره دارد،[2] خصوصاً اینکه فرار او برای دومین بار اتفاق افتاده بود.
تزلزل باور و اعتقاد
اعتقاد و باور عمیق دینی، باعث پایمردی و شجاعت میگردد. غالب زندانیان مذهبی در زندانهای مخوف ساواک در برابر شکنجهها استقامت میکردند، داشتن هدف متعالی و استقامت از خصایص مبارزان بوده است. «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا»؛[2] «بر آنان كه گفتند: پروردگار ما الله است و پايدارى ورزيدند، فرشتگان فرود مىآيند كه مترسيد و غمگين مباشيد». محمدرضا شاه پهلوی بنا بر اسناد مختلف فردی دارای اعتقادات خرافی و ضعیف بوده و بیشترین اتکا او به قدرتهای خارجی مانند آمریکا بود، بهویژه اینکه در فرار اول او، آمریکاییها با کودتای 28 مرداد به کمک او آمده بودند.[3] اتکا به غیر خدا و اضطراب در تصمیم و ترس درونی او از مردم باعث فرار او شد.
فرار شاه ممکن است تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد، اما خودشیفتگی او و به دنبال آن عدم تحمل تحقیر توسط مردم انقلابی و نیز شخصیت متزلزل و متکی به بیگانه از عوامل درونی و مهمترین دلایل سقوط مفتضحانهاش بود.
پینوشت:
[1]. خبرگزاری مشرق، عقده خودبزرگبینی شاه: mshrgh.ir/932423.
[2]. فصلت: 30.
[3]. پایگاه خبری بصیرت، مستندات تاریخی وابستگی پهلوی: https://b2n.ir/p15351.