در برخی روایات شیعه برای بعضی از گناهان کوچک، عواقب سنگینی در نظر گرفته شده است. برای توجیه آن باید به این امر توجه کرد که عذاب اخروی در حقیقت باطن همان عمل است. همچنین در بزرگ یا کوچک شمردن یک گناه، باید به آثار هولناک آن نیز دقت و توجه کرد.
در برخی روایات شیعه برای بعضی از گناهان عقوبت هایی تعیینشده که به لحاظ تناسب جرم با عقوبت در نگاه نخست هیچگونه سنخیتی بین آنها وجود ندارد. مثلاً در روایتی از پیامبر اکرم صلواتاللهعلیهوآله نقل شده که فرمودند: «... مردی که با زن نامحرم شوخی کند، درازای هر کلمهای که با او حرف زده، هزار سال در آتش حبس میشود...» . [1] آیا این نوع عقوبت سنگین برای یک گناه کوچک ظلم نیست؟
پاسخ به این سؤال را در ضمن چند مطلب پی میگیریم:
1. بین گناه و عقوبت اخروی رابطهای تکوینی وجود دارد؛ یعنی اینگونه نیست که خداوند در قبال گناه شخص، فلان مقدار عقوبت را برایش در نظر بگیرد، بلکه عذاب در حقیقت باطن همان گناه است که شخص با آن مواجه میشود.
خداوند در قرآن میفرماید: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا»؛[2] «روزی که هر کس کارهای نیک و کارهای بد خود را در برابر خود حاضر بیند، آرزو کند که ای کاش میان او و کردار بدش فاصلهای بزرگ بود».
2. همانگونه که اعمال صالح انسان قابلیت حبط و از بین رفتن دارد، و انسان میتواند با یک گناه کارهای نیک خود را ضایع کند، این امکان وجود دارد که انسان با کارهای خیر اثر گناه را از بین ببرد.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ»؛[3] «و نماز را در دو طرف (اول و آخر) روز به پادار و نیز در ساعات آغازین شب که البته حسنات و نکوکاریها، سیئات و بدکاریها را نابود میسازد».
پس علیرغم اینکه عقوبت گناهان سنگین است، اما راه برای جبران آن نیز بسیار است؛ برای همین در روایات فراوانی برای کارهای کوچک، ثوابهای بسیار عظیمی بیانشده است. مثلاً درباره کار کوچکی مثل گریه از ترس خدا فرمودهاند: «دریاهایی از آتش را خاموش میکند».[4]
در برخی روایات برای ثبت یک گناه در نامه اعمال، شرایطی تعیین شده، مثل اینکه باید هفت ساعت بگذرد و شخص از کارش توبه نکرده باشد یا کار خیری انجام نداده باشد تا گناهش ثبت شود[5] یا فرمودهاند: همین که گنهکار از کرده خود پشیمان شود برای محو شدن گناهش کافی است.[6]
درنتیجه برای محقق شدن عقوبت یک گناه، بنده باید خیلی اهل شقاوت و دور از وادی بندگی باشد تا گرفتار آن عقوبت گردد.
3. درصورتی که ما به گناه، بهخودیخود نگاه کنیم، ممکن است این عقوبت برای آن سنگین به نظر برسد. اما توجه به آثار و تبعاتی که یک گناه میتواند در پی داشته باشد، مسئله را سادهتر جلوه میدهد. مثلاً شوخی مرد و زن نامحرم در نگاه اول مسئله با اهمیتی به نظر نمیرسد، اما اگر به این توجه کنیم که همین مسئله ممکن است منجر به روابط ناسالم بعدی گردد و به تولد فرزندی نامشروع منتهی شود، ماجرا سختتر میشود. فرزند نامشروع، یعنی فرزندی که احیاناً برایش پدر و مادر مشخصی که فرزندی او را به عهده بگیرند و زیر بار تربیت او بروند وجود ندارد. فرزندی که معمولاً به جهت تربیت ناصحیح، آثار مخربی را برای خود و جامعه به وجود میآورد.
از طرفی ممکن است شوخی بین زن و مرد نامحرم، منجر به ایجاد علاقه بین آنها گردد. علاقهای که با پیدایش آن، علاقه دیگری تحتالشعاع قرار میگیرد. مانند اینکه احساسات و عواطف این زن و مرد با همسرشان رو به سردی میرود و احیاناً منجر به طلاق میگردد. این طلاق نیز حاصلش فرزندانی است که در آینده به جهت تربیت ناصحیح، برای جامعه باعث ایجاد هزینه میشوند.
خداوند در قرآن میفرماید: «انَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُ»؛[7] «به یقین ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند و تمام آثار آنها را مینویسیم».
پینوشت:
[1] ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دارالشریف الرضی للنشر، 1406ق، ص283.
[2] آلعمران: 30.
[3]. هود: 114.
[4] كلینی، محمد بن يعقوب، الکافی، دارالکتب الإسلامیة، 1403ق، ج2، ص482.
[5] همان، ص430.
[6] همان، ص426.
[7] یس: 12.