با ریشهیابی مشکل و برنامهریزی صحیح پیرامون بیحجابی در سطح کلان میتوان برای حل معضلات فرهنگی ایجاد شده در جامعه ایران امیدوار بود.
نهضت انقلاب اسلامی و تاسیس جمهوری اسلامی در ایران بر اساس قانون الهی «امر به معروف و نهی از منکر» صورت پذیرفت. مردم به رهبری عالمان شیعه و پرچمداری امام خمینی تصمیم گرفتند که منکر پادشاهی طاغوت را به معروف حکمرانی اسلام ناب تبدیل کنند. دشمنان نیز از روز نخست با هر وسیلهای که توانستند برای تضعیف این نهضت نوپا اقدام کردند.
گزاف نیست اگر بگوییم جنگ فرهنگی دشمن و نفوذ در لایههای فکری مردم ایران، بیشترین کارکرد را برای شیاطین ایفا کرده و بر خلاف فشارهای اقتصادی و سیاسی، دشمنان همچنان امید بسیار زیادی به تاثیر فراوان جنگ رسانهای برای تغییرات اساسی در اذهان مردم ایران دارند.
مساله پوشش و حجاب بانوان، در چهارچوب بحث دفاع از حقوق زن، سالهاست كه در كشورهاى اروپايى و به دنبال آن در كشورهاى اسلامى، مطرح شده است. سابقه اين مباحث در كشور ما، به صورت محدود، به حدود چهار دهه پيش از مشروطه و بيشتر به پس از انقلاب مشروطه، به ويژه دوره سلطنت رضا خان پهلوى و در طول سالهای 1305- 1320 شمسی باز میگردد.[1]
پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 حاکمیت نظام بر اساس برداشتهای صحیح از آیات قرآن و روایات، قانون حجاب و عفاف را به تصویب رساند و بانوان ایرانی را به رعایت پوشش بر اساس موازین اسلامی ملزم کرده است. عقبه و پشتوانه چنین تصمیم مهمی در ایران، به حکمتها و فوائد حجاب برای جامعه مسلمان بازمیگردد. برخی از این فایدهها را در قرآن میتوان ردیابی کرد که مهمترین آنها حفظ آرامش روانی نه تنها برای زنان بلکه برای مردان نیز است.[2]
دشمن با درک این واقعیت که حجاب در جامعه ایران توانسته انقلاب اسلامی را هرچه سریعتر به اهداف متعالیاش رهنمون سازد، تلاش میکند نماد حجاب را در نگاه مردم ایران کوچک و بیارزش نشان دهد و بی تدریج آن را از سبد فرهنگی جامعه حذف کند.
طبیعی است که مسئولان جمهوری اسلامی نیز باید واکنش مناسبی در برابر این تهدیدات فرهنگی دشمن از خود نشان دهند. به نظر میرسد در طول چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی در ایران، مسئولان فرهنگی آنطور که شایسته و بایسته بوده، در مسیر اعتلای فرهنگی و واکسینهسازی باورهای دینی مردم مسلمان ایران اقدامات لازم را انجام ندادهاند و حتی در برخی موارد، اجازه برگزاری مجالس و جشنوارههایی داده شده که در آنها از بانوان با پوشش غیر اسلامی تجلیل و تقدیر شده و میشود.
ادامه همین روند در سالیان متمادی باعث تبدیل یک ناهنجاری یعنی بیحجابی به یک هنجار اجتماعی میشود؛ زیرا دختر و بانوی جامعه ایران از دو سو مورد هجمههای فکری قرار میگیرد؛ از یک سو دشمنان دین و حجاب، هر لحظه او را با شعارهای پوچ مانند آزادی، به کنار گذاشتن حجاب ترغیب میکنند و از سوی دیگر، تشویق شدن زنان مشهور کم حجاب در رسانههای مرتبط با نظام اسلامی در ایران، کاملا ناخودآگاه و بسیار نرم، بانوی ایرانی را به سوی الگو برداریهای نادرست و انتخاب پوششهای غیر اسلامی ترغیب میکند.
بدیهی است که مسئولان فرهنگی هرگز نمیتوانند فعالیتهای منفی دشمنان را در حوزه حجاب و عفاف متوقف و یا حتی کنترل کنند اما بیشک میتوانند نظارتهای صحیح بر فعالیتهای نهادهای فرهنگی داخلی در حاکمیت ایران را بهبود بخشند و از رفتارهای زننده و هنجارشکن در سطح جامعه جلوگیری کنند.
پی نوشت
[1]. جعفریان، رسول، رسائل حجابيه، ج1، ص: 17. دلیل ما.
[2]. احزاب/32.