به دلیل نقصان تواناییهای شناختی انسان، عقل بشری هیچگاه نمیتواند جایگزین دین شود و آدمیان تا آخرین روز حیاتشان به دین و مرجعیت آن نیاز دارند.
برخی گمان میکنند فلسفه ختم نبوت این است که خدا میدانست عقل استقرائی بشر میتواند از پس خود برآید و با آزمونوخطا مسیر خود را مشخص کند. آنها گرچه بهصراحت از کنار رفتن دین سخن نمیگویند اما با معرفی عقل بهعنوان مرجع برتر در عصر مدرن، عملاً دین را به حاشیه میرانند.
نقد این دیدگاه از روشهای مختلفی ممکن است. ما میتوانیم به متون دینی مراجعه کنیم و فلسفه ختم نبوت را از زبان شارع دین مورد بررسی قرار دهیم. همچنان که میتوانیم با نگاهی عقلی مسئله را بررسی نماییم. در این نوشتار رویکرد دوم را پی گرفته و با نگاهی عقلی پیش میرویم.
اگر استدلالهای ضرورت نبوت و نیاز انسان به پیامبران را از نظر بگذرانیم، با مقدمهای مهم روبهرو میشویم و آن نقص تواناییهای شناختی انسان است. توضیح آنکه در این براهین پس از اثبات مبدأ و معادی برای انسان، نیاز به راهی برای طی مسیر زندگی روشن میگردد، اما عقل انسان میبیند که در بسیاری از موارد توانایی لازم برای تشخیص مسیر درست از غلط را ندارد. بهاصطلاح علمی، انسان با مسائلی عقل گریز مواجه است. مسائلی که اساساً قوه ادراکی بشر به دلیل نقصان و محدودیتهایی که دارد، نمیتواند موضعی در برابر آن اتخاذ نماید.
انسان چگونه میتواند بفهمد خواندن جملاتی به نام صیغه ازدواج، چه تأثیری در رابطه زناشویی در این دنیا و چه تأثیری بر سعادت اخروی انسان در سرای باقی دارد؟ انسان چگونه میتوانست یا میتواند مطلع گردد که قربانی کردن حیواناتش چه تأثیری در سلامتی دنیا و آخرتش دارد؟ آیا عقل انسان درباره این مسائل به بلوغ رسیده است؟ آیا او اکنون میتواند صحیح و غلط را در میان امور اینچنینی تشخیص دهد؟ آیا عقل انسان توانایی فهم وظیفه اخلاقی خود نسبت به هوش مصنوعی و یا رباتها را دارد؟
اساساً عقل بشری نه امروز بلکه هیچگاه نخواهد توانست پاسخی برای مسائل عقل گریز بیابد؛ زیرا سنخ اینگونه سؤالات بهگونهای است که عقل در برابر آن حرفی ندارد. همچنان که چشم هیچگاه نخواهد توانست نادیدنیها را ببیند، عقل نیز هیچگاه پاسخی برای مسائل عقل گریز نخواهد داشت.
این مسائل و بسیار بسیار موارد دیگر بیانگر این است که همچنان که انسان در گذشته نیازمند دین و آموزههای وحیانی بود، اکنون نیز بدان نیاز دارد. همچنان که وحی در گذشته مرجعی قابلاعتماد و انکارناپذیر برای انسان بوده است، اکنون نیز همینگونه است. انسان مدرن با تمام پیشرفتهایش بازهم به دین نیاز دارد تا او را در طی مسیر حیات دنیایی یاری کند. بهعبارتدیگر آن برهانی که ضرورت ارسال پیامبران را به اثبات میرساند، در عصر خاتمیت، برهانی بر مرجعیت دین است.
حاصل آنکه ختم نبوت به معنای پایان مرجعیت دین و اتکای انسان به عقل تجربی نیست، بلکه بر خواسته از تحریف ناپذیری و جهانشمولی دین خاتم میباشد.
پینوشت:
[1]. رواق اندیشه، خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری، شماره 28، سال 1383.