ادب اجتماعی

04:31 - 1392/10/29
رهروان ولایت ـ يكي از فضائل اخلاق اجتماعي مراعات كردن ادب اجتماعي وعمومي است. انسان مومن مودب به آداب در محيط اجتماعي چنان زندگي مي‎كند كه فضا معطر است به ادب.
شناخت راه خدا

يكي از ويژگي‎هاي مومنان، اخلاق مداري است ويكي از مباحث اخلاق مداري، اخلاق اجتماعي است.

يكي از فضائل اخلاق اجتماعي مراعات كردن ادب اجتماعي وعمومي است انسان مومن مودب به اداب در محيط اجتماعي چنان زندگي مي‎كند كه فضا معطر است به ادب.

ادب در لغت چند معني دارد:

يكي از اين معناي ادب در دستور وزبان است ادب پارسی، ادبيات عرب و..

ادب معني ديگري دارد تاديب ومجازات است. يعني فلاني بايد ادب شود. يعني تاديب بشود و..

ومعني ديگر ادب اين است كه شايسته بودن گفتار ورفتار انسان در همه ابعاد زندگي. شايستگي در رفتار و آراستگي در بيان وخوب وخوش رفتار بودن.

علي عليه السلام :الْأَدَبُ كَمَالُ الرَّجُلِ‏ ادب نشانه رشد وكمال انسان است[1]

داستان امام حسن وامام حسين عليهاالسلام[2]

أَفْضَلُ الشَّرَفِ الْأَدَبُ افزونترين شرف و بلندى مرتبه ادب است.[3]

لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ نيست ميراثى مانند ادب، يعنى ميراثى نيست كه كسى از براى اولاد خود بگذارد مانند اين كه ادب تعليم ايشان كند اين بهترين ميراثهاست.[4]

انسان نيازش به ادب ومراعات ادب اجتماعي بيشتر است از نيازش به طلا و..

الْأَدَبُ صُورَةُ الْعَقْلِ‏ صورت هرچيز نشان از باطن عمل است.[5]

لَا أَدَبَ لِمَنْ لَا عَقْلَ لَهُ.[6]

بايد انسان مومن در محيط اجتماعي انساني مودب وخوش گفتار باشد. هم باطن وهم ظاهر گفتار باشد همه او را انسان با شخصيت بدانند ظاهر وباطنش نشان از ادب دارد.

ادب به دو قسم است:

ادب انسان نسبت به خدا
مثل ادب حضرت ايوب[7] ادب مؤمن در محضر خدا[8]

ادب انسان نسبت به مردم
ما بايد مودب به اداب الهي باشيم لذا ميفرمايند ما  بهترين ادب اين است كه انسان را ازگناه باز دارد.

كسي كه مراعات ادب در مورد خدا نميكند، هيچ است انسان بايد اولين گام بايد ادب در مقابل خدا داشته باشد.

مرحوم علامه طباطبايي يك باب در الميزان براي اين گشوده است الادب مع الله. ادب مع الناس ادب اجتماعي وخانوادگي وكاري است كه هم در رفتار وهم گفتار ديده باشد

علي عليه السلام ميفرمايد:كَفَاكَ أَدَباً لِنَفْسِكَ اجْتِنَابُ مَا تَكْرَهُهُ مِنْ غَيْرِك[9]
ادب برايت همين بس كه از كارهاى ناپسند ديگران دست بازدارى

در مقابل توهين انسان مومن توهين نمي‎كند. سيره رسول خدا صلي الله عليه واله بوده است. انسان مومن وجامعه مومن ادب اجتماعي را مراعات كند.

ادب ام البنين

ام البنین انگار مادر ادب است و ادب، زاده اوست. تاریخ، معرفت و ولایت غریب این زن را با حیرت بر دست گرفته است. چنین نست که ادب و معرفت این بانوی محیر العقول، صفتی باشد در کنار صفات درخشان دیگر او. خورشید ادب او از چنان نورانیتی برخوردار است که همه صفات زیبای او را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

وقتی کاروان اسرای کربلا به مدینه نزدیک می شود، کسی پیشتر از کاروان خود را به شهر می رساند تا خبر ورود کاروان را اعلام کند. بشیر از مواجهه با یک تن بسیار پرهیز دارد و او«ام البنین» است. نمی تواند و نمی خواهد حامل خبر شهادت چهار دلاور یک مادر باشد. چه بگوید؟ چگونه بگوید؟ کدام زبان است که در هرم گدازنده این خبر نسوزد؟! اما می شود آنچه نباید بشود. ام البنین نزدیکی کاروان کربلا را در می یابد و به سمت دروازه شهر به راه می افتد و در میانه راه با«بشیر» مواجه می شود.

سئوال ام البنین چیست جز: چه خبر؟

چه بگوید بشیر؟! به مادری که «ام البنین» بودنش به افتخار چهار پسر و چهار دلاور محقق شده است، چه بگوید؟! تلاش می کند که زهر مصیبت را آرام آرام و جرعه جرعه بنوشاند. می گوید: سرت سلامت مادر! عباست به شهادت رسید. و منتظر صیحه«ام البنین" می ماند.

اما ام البنین نمی شنود این خبر را و باز می پرسد: چه خبر؟

و بشیر مبهوت و متحیر جرعه دوم را به ساغر صبوری ام البنین می ریزد. مادر عبدالله هم به دیدار خدا شتافت.

انگار ام البنین باز هم چیزی جز سئوال خود می شنود.

- پرسیدم چه خبر؟!

و بشیر ضربه خبر آخر را فرود می آورد و خود را خلاص می کند: چه بگویم مادر، عثمان و جعفرت هم شهد شهادت نوشیدند.

اما ام البنین خلاص نمی شود، آشفته تر می شود. نقاب از چهره ادب بر می دارد، معرفت مکتوم را برملا می کند. فریاد می کشد: بشیر! از حسین چه خبر؟«ان اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداء لابی عبدالله الحسین.» همه بچه های من و همه آنچه زیر این گنبد میناست، به فدای ابی عبدالله. بگو از او چه خبر؟

و بشیر غریق این دریای معرفت، دست و پایی می زند و خبر شهادت حسین (ع) را در جام جان ام البنین می ریزد و ام البنین تنها یک جمله می تواند بگوید:

-«قطعت نیاط قلبی»
بنده دلم را پاره کردی، شاهرگ حیاتم را بریدی!

و بعد صیحه می کشد، گریبان می درد و روی می خراشد.

پس مهر مادری کجاست؟
مهر مادری اینجا ظهور نمی کند. اینجا همه چیز در مقابل خورشید ولایت بی رنگ است. جایی که حسین (ع) مطرح است،[10]

--------------------------------------

پی نوشت:

1.تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص247
2.روزى امام حسن و امام حسين عليه السلام از محلى مى گذشتند. پيرمردى را ديدند كه مشغول وضو است . ولى به طور صحيح وضو نمى گيرد، آداب و شرايط آن را بجا نمى آورد. - چون آموختن آدم جاهل واجب است - از اين رو تصميم گرفتند به طور غير مستقيم با كمال ادب ، صحيح وضو گرفتن را به او بياموزند.نخست با يكديگر به بحث و گفتگو پرداختند طورى كه پيرمرد سخنانشان را بشنود.يكى گفت :وضوى تو صحيح نيست وضوى من درست است .ديگرى گفت :نه ، وضوى تو درست نيست وضوى من صحيح است .سپس نزد پيرمرد آمدند و گفتند:ما در حضور شما وضو مى گيريم نگاه كن ! و ببين ! كداميك از ما خوب وضو مى گيريم و درباره ما داور باش !هر دو وضوى درست و كاملى جلوى چشم پيرمرد گرفتند.آنگاه از پيرمرد پرسيدند:وضوى كداميك از ما صحيح تر و بهتر است ؟ پيرمرد متوجه شد كه وضوى صحيح چگونه است و منظور اصلى آن دو كودك آموختن او است . با كمال فروتنى اظهار داشت :عزيزان ! وضوى هر دوى شما خوب و صحيح است من پيرمرد نادان هنوز درست وضو گرفتن را نمى دانم و شما بخاطر محبت و دل سوزى كه بر امت جدتان داريد، مرا آگاه ساختيد و وضوى درست و صحيح را به من آموختيد، سپاسگزارم . بحار: ج 43، ص 319.
3.تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص247
4.صنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص247
5.تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص247
6.كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) ؛ ج‏1 ؛ ص571
7.رب انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمين ؛ حضرت ايوب در اين دعا ادب را از دو جهت نگاه داشته است ؛ اول اين كه نگفته است : خدايا! تو مرا به بلا انداخته اى ، بلكه مى گويد: مرا بيمارى و سختى رسيده است . و ديگر اين كه نگفته است : تو از همه مهربانان عالم برترى . او چنين گويد، تا مرتبه صبر را حفظ نمايد.  رساله لقاء الله ، ص 194.
8.چنان قرآن را پيدا مى ‏كند كه وقتى قرآن را باز مى ‏كند و شروع به خواندن مى‏ كند:« إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ و إِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ ءَايَـتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَـنًا »دردهاى خود را با قرآن دوا مى كند و راه صحيح قيامت را راحت پيدا مى‏كند. هر كس به او مى ‏گويد: چرا دروغ نمى ‏گويى؟ مى ‏گويد:« يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَـرُ »
جواب خدا را در قيامت چه كنم؟ مى ‏گويند: چرا حرام نمى‏خورى؟ مى‏گويد: چه جوابى به خداوند روزى دهنده حلال بدهم؟ مى ‏گويند: چرا مانند ديگران زندگى نمى ‏كنى؟ مى ‏گويد: با چه طاقتى به جهنم بروم؟ به قدرى زيبا قيامت را مى ‏بيند كه اميرالمؤمنين  عليه‏السلاممى ‏فرمايد:« فهم و الجنّة كمن رآها و هم و النار كمن قد رآها »گويا بهشت و جهنم را با همين دو چشم مى‏بينند. به قدرى اين انسان‏هاى نوردار، منظم، با وقار، با ادب، با خير و با منفعت هستند كه خدا مى‏داند.آخرين آيات سوره آل عمران را ببينيد:« الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَـمًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّمَـوَ تِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَـذَا بَـطِلاً سُبْحَـنَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ »ين مقوله در حقّ اوليائش با اين جملات تمام مى ‏شود: « فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ »مام خواسته‏هاى مثبت اينان را جواب دادم. استجابت دعاهاى آنان را امضا كردم. به تدريج خواسته‏هاى آنان تا آخر عمر ظهور پيدا مى‏ كند. اينان رفقاى من هستند و من عاشق اينان هستم. اگر از من چيزى بخواهند، من رو برنمى ‏گردانم.
9.نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص548

سید مهدی شجاعی

http://www.erfan.ir/article/article.php?id=275>

 

خلاصه سخنرانی استاد جمالی فرد در کنفرانس آیه های انتظار در تاریخ 92/10/24

لینک خلاصه سخنرانی های قبلی :  http://www.jonbeshnet.ir/category/443

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 16 =
*****