از باغ اروپایی جوزف بورل تا باغ بی‌برگ آقای تاجیک!

12:30 - 1402/04/28

سال‌هاست که جریان اصلاح‌طلب با تمرکز بر برخی کاستی‌ها و ناکارآمدی‌های مدیریتی و با ویژه‌نمایی از این مسائل به دنبال بهره‌برداری سیاسی است؛ اقدامی که خروجی آن ضربه به حیثیت ملی کشور و کاستن از میزان اعتماد ملی است.

از باغ اروپایی جوزف بورل تا باغ بی‌برگ آقای تاجیک!

محمدرضا تاجیک ، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب در یادداشتی به ادعای مهاجرت در ایران پرداخته و نوشته است:

«آنچه در این روند مهاجرتی نسبت به گذشته متفاوت به نظر می‌رسد، افزون بر پایین آمدن سن مهاجرت، نخست، جاری‌ شدن آن به طبقات پایین جامعه (آنان که دارای تمکن مالی نیستند)، دو، عدم تمایل به بازگشت اکثریت آنان، سه، آغشته به سویه سیاسی بودن (نارضامندی از نظم و نظام حاکم) و چهار، توأمان و همسو و هم‌افزا شدن فزاینده مهاجرت‌های ذهنی، روانی، احساسی، فرهنگی، ملیتی، هویتی و... با مهاجرت سرزمینی است. در پس و پشتِ این سرمایه انسانی گران‌سنگ که بی‌محابا توشه برگرفته و قدم در راه بی‌برگشت گذارده، انبوه‌انبوه سرمایه اقتصادی و نمادین است که پشت دروازه‌های سرزمین‌هایی ایستاده‌اند که دیرزمانی است در ساحتِ گفتمان مسلط جامعه ما در صورت و سیرت یک «دشمن» تعریف و تصویر شده‌اند. طنز تلخی که این روزها و در فرایند این مهاجرت تجربه می‌کنیم، این است که بسیاری از این بسیار مهاجرین، در فرار از باغ بی‌برگی و خزان ناوضعیتی که اصحاب قدرتِ دشمن‌ستیز ایجاد کرده‌اند، به دامان همان دشمن پناه می‌برند».[1]

از کسی همانند آقای تاجیک که سابقه ریاست بر «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌ جمهوری» در دوره اصلاحات را دارد، بعید است که اطلاع دقیقی از میزان مهاجرت و آمار نسبی ایران در مقایسه با دیگر کشورها، نداشته باشد. بر اساس بررسی‌های دقیق و میدانی، ایران هیچ‌گاه جزو اولین‌ها در فهرست مهاجرت نخبگانی نبوده است و نه‌تنها در منطقه، بلکه در مقایسه با کشورهای صنعتی و توسعه‌یافته‌ای همچون آلمان نیز آمار مهاجرت نخبگان ایرانی، نگران‌کننده نیست؛[2] مسئله‌ای که آقای «سورنا ستاری»، معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهور در زمان حسن روحانی و از همفکران سیاسی جناب تاجیک، بر آن صحه می‌گذارد و می‌گوید:

«جمهوری اسلامی ایران از آن دسته کشورهایی است که نه مهاجرت‌پذیر است و نه مهاجرفرست و در بحث مهاجرت استعدادها هم آمار بالایی ندارد، حتی در سال‌های اخیر مهاجرت‌ها از ایران کاهش داشته است.»[3]

بنابراین، آدرس کسانی را که سال‌ها به دنبال القای مهاجرت گسترده بودند و حتی با آمارسازی‌های غیرواقعی، سعی در افزودنِ انگیزه‌های مهاجرت و فرار مغزها را داشتند، باید در محافل حزبی امثال آقای تاجیک جستجو کرد. اینکه برخی از اصلاح‌طلبان از تیره‌وتار نشان‌دادن وضعیت نخبگان در کشور، چه مقاصدی دارند، باید به دست نهادهای امنیتی و اطلاعاتی سپرد؛ اما مسئله‌ای که قابل‌ طرح است، چرایی سیطره یافتن این ادبیات و گفتمان در حوزه استعدادهای برتر ایرانی است. چرا آن‌چنان از این مسئله سیاه‌نمایی شده است که هر نخبه‌ای، بلافاصله پس از کشف‌شدن استعداد و توانایی فردی وی، به‌ صورت ناخودآگاه مسئله مهاجرت در ذهن او خطور می‌کند؟ متأسفانه چنان فضایی ایجاد شده است که میان واژگان «مهاجرت» و «نخبه» این‌همانی کاذب شکل گرفته است.

البته این قابل‌فهم است که اگر افرادی همچون تاجیک که خودشان تحصیل‌ کرده دانشگاه اِسکس انگلستان هستند، به‌ صورت طبیعی تمایل داشته باشند تحصیلات در کشورهای غربی را همچنان به‌ عنوان امتیاز حفظ  کنند؛ ولی تخریب حس وطن‌دوستی و ازمیان‌بردن آرمان‌های میهن‌پرستانه جوانانی که سرمایه اصلی این کشور هستند، گناهی نابخشودنی است. اینکه این افراد در قامت اساتید دانشگاه، تصویری ناقص و ناکارآمد از ایران ساخته و دائماً زمزمه کنند در کشور امیدی به آینده نیست و مسیر سعادت و رفاه از کشورهای غربی می‌گذرد، آیا واقعی‌ترین مصداق نفوذ و تلاش برای تأمین منافع غرب نیست؟

به‌ راستی میان مسئول دستگاه سیاست خارجی اروپا آقای «جوزف بورل» که گفته بود اروپا یک باغ است و باقی جهان جنگل، باغداران باید به سراغ جنگل بروند،[4] و آقای تاجیک که گفته است ایران باغ بی‌برگی و خزان است، چه تفاوتی وجود دارد؟ آیا این سخنان، تکرار گزافه‌گویی‌های مسئولان غربی نیست؟

پی‌نوشت:
[1]. اعتماد آنلاین، https://b2n.ir/a02606.
[2]. فارس، https://b2n.ir/s14436.
[3]. فارس، https://b2n.ir/e93119.
[4]. وطن امروز، https://b2n.ir/z43935.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 1 =
*****