پانزده سال بود که ملت ایران به فراق امام و رهبرشان مبتلا بودند و مشتاقانه و بیتابانه آرزوی دیدارشان را داشتند. میتوان حدس زد که خبر آمدن امام چه انعکاسی داشت و مردم برای ورود امامشان چه میکردند.
گفته میشد که: ای امام! روزیکه بیایی از تهران تا قم را فرش میکنیم، ماشینت را روی دست و روی دوشمان حمل میکنیم و...
درست همزمان با تنظیم برنامه حرکت امام از پاریس و ورودشان به ایران، کمیته استقبال تشکیل شد. روزی از اطراف کمیته استقبال، از تهران تلفن کردند. در آن زمان من مسئول دفتر امام در پاریس بودم، شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی بود، فرمود: برای ورود امام برنامههایی تنظیم شده است. برای اینکه امام در جریان باشند، به عرضشان برسانید که قرار است فرودگاه را فرش کنیم، چراغانی کنیم و فاصله فرودگاه تا بهشت زهرا را با هلی کوپتر برویم و...
خدمت امام رسیدم و مطالب آقایان را گزارش دادم. پس از استماع دقیق، که عادت ایشان بود با همان قاطعیت و صراحت خاص خود، که دو شرط مهم رهبری است سربلند کردند و فرمودند: «برو به آقایان بگو مگر میخواهند کوروش وارد ایران کنند؟ ابدا این کار لازم نیست، یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران باز میگردد. من میخواهم میان امتم باشم و همراه آنان بروم، ولو پایمال شوم...»[1]
امام در حالی به ایران وارد شدند که شور و شعف برمردم حاکم بود و خود ایشان هم تعبیر جالبی در این مورد دارند. بعد از سخنرانی در بهشت زهرا، اظهار تمایل کردند که به داخل جمعیت بروند. یک عکس هم از امام هست که نه عمامه دارند و نه عبا، و وسط جمعیت گیر افتادهاند.
تعبیر امام این بود که: «بهترین لحظات من همان موقعی بود که زیر دست و پای مردم داشتم از بین میرفتم.»[2]
آری ساده زیستن حاکمان در حکومت اسلامی و پرهیز آنان از تجملات و تشریفات امری است که در سیره پیشوایان دین به روشنی قابل رویت است و حضرت امام خمینی(ره) که به دنبال احیا اسلام و اقامه دین و برپایی حکومت اسلامی بود، بر خود لازم میدید که از آفاتی که حکومت اسلامی را مورد تهدید جدی قرار میدهد پرهیز کند و پرهیز دهد.
درحالیکه وقتی بهعنوان نمونه به هزینه جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی که با هدف بزرگداشت 25 قرن حکومت پادشاهی در ایران ترتیب یافت، نظری بیاندازیم، میبینیم که چنان تجملات و تشریفاتی را به راه انداخته بودند که میلیونها دلار هزینه در بر داشت. در صورتیکه متجاوز از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی میکردند.
در واقع بزرگترین آفتی که مسئولان و نظام اسلامی را تهدید میکند، همان آفت تاریخی تشریفات است، پیر جماران و آن یار سفر کرده که صد قافله دل همره اوست در این زمینه میفرمایند: «آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیداکرد، آن روز استکه باید ما فاتحه دولت وملت را بخوانیم... . آن روزیکه مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند، خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز استکه ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم.»[3]
بنابراین از باب «إِنَّ لِكُلِ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِه»،[4]؛ «هر پیروی، امام و رهبری دارد که به آن اقتداء میکند.» یکی از اصول اخلاقی، که باید در زندگی افراد جامعه اسلامی، مخصوصا مسئولین، بهعنوان الگوهای مردم نمود داشته باشد، دوری از تشریفات و تجملات است.
-------------------------
پینوشت:
[1].خاطرات حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسی پور، پابه پای آفتاب، ص83
[2].حجت الاسلام والمسلمین سعید اشراقی، پا به پای آفتاب، ص 245
[3].صحیفه نور، ج 17، ص 218
[4].نهج البلاغه،صبحی صالح،ص417
نظرات
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/node/32990ما را از بروزرسانی خود آگاه و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .موفق و پیروز باشید .یا علی