در آیهای از قرآن کریم، که معمولا همه مومنین با آن آشنا هستند، یاد خدا موجب آرامش قلبها دانسته شده است،«أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[الرعد/28]، آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد.»اما در مقابل آیهای دیگر ذکر خدا را موجب ترسان ولرزان شدن دل مومنان میداند«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ [الأنفال/2]، مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد». براستی یاد خدا موجب آرامش است یا اضطراب وترس؟آیا این دو نمیتواند، همراه هم اتفاق بیفتد؟
درجواب به این سوال باید این نکته را در نظر داشت که اضطراب معنوی با اضطراب دنیوی، تفاوت دارد، اضطراب دنیوی، مخالف آرامش بوده و با آن قابل جمع نیست، اما اضطراب معنوی عین آرامش است و یا حداقل، حاصل کننده آن میباشد، بنابراین، اضطراب مثبت[1]، بهتر از آرامش کاذب است، یعنی آرامشی که از گوش دادن به موسیقی یا اعتیاد به مواد مخدر یا از طریق عرفانهای کاذب و...، ایجاد میشود، انسان را از رسیدن به حقیقت آرامش، مانع میگردند و مانند مسکّنی که بعد ازمدتی اثرش نیز از بین میرود، عمل میکند. بنابراین در عرفان حقیقی آرامش در کنار سختیها و بیدارخوابیها ونگرانیهای مثبت است. برای روشن شدن مطلب مثالی را متذکر میشویم: کودکی را تصور کنید که اشتباهی را مرتکب شده یا اینکه بهرحال خود را در برابر والدین خود مقصر میداند، چنین کودکی وقتی میشنود که پدر یا مادرش میآید، ترسان ومضطرب میشود، اما در عین حال اگر کسی به وی بگوید، امشب را بیرون از خانه به سر ببر و خانه را ترک کن، هرگز چنین کاری را انجام نمیدهد، زیرا آرامش خود را نیز در کنار والدین خود مییابد، حتی گاه مشاهده میشود که پدر یا مادر فرزند را دنبال میکند که بزند و فرزند فرار میکند، اما نه به جای دیگر، بلکه به آغوش والدین خود، زیرا آرامش خود را نیز در آغوش آنها مییابد.
مومنین نیز نسبت به خداوند متعال چنین حالتی دارند، با اینکه به خاطر گناه یا اگر هم گناه ندارند، مانند معصومین(علیهم السلام)، به خاطر احساس تقصیری که نسبت به خدا در وجود خود احساس میکنند، از خدا میترسند، اما در عین حال آرامش خود را نیز در پرتو مهر الهی میبینند، زیرا غیر از درگاه الهی جای دیگری برای در امان ماندن و به آرامش رسیدن وجود ندارد و هرچه غیر خداست، سرابی بیش نیست.« وَاَ نَا ياسَيدي عائِذٌ بِفَضْلِكَ هارِبٌ مِنْكَ اِلَيكَ[2]، و من ای آقای من پناه میجویم به فضلت و از تو به سوی تو میگریزم».
در جریان شهادت امام علی(ع)، نیز میبینیم حضرت جمله «فزت و رب الکعبه» [3]را زمانی بیان میفرماید که به فوز شهادت نایل شده است و قبل از این مرحله، در تمام مراحل زندگیاش در سوز وگداز است، همانگونه که در مناجاتها و بیانات حضرت مشاهده میشود، البته در عین حال، آرامش معنوی نیز همراه حضرت بوده است، اما در نهایت در زمان شهادت، حضرت به آرامش مطلق و بدون درد ورنج میرسد.
در سوره مبارکه زمر، جمع بین دو حالت برای مومنان به نیکویی تبیین شده است: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ ذلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدي بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ[زمر/23]، خدا بهترين سخن را نازل كرده كتابى كه ابعاضش بهم مربوط و به يكديگر منعطف است آنهايى كه از پروردگارشان خشيت دارند از شنيدنش پوست بدنشان جمع مىشود و در عين حال پوست و دلشان متمايل به ياد خدا مىگردد اين هدايت خداست كه هر كه را بخواهد با آن هدايت مىكند و كسى كه خدا گمراهش كند ديگر راهنمايى نخواهد داشت».
برای تبیین این مطلب برای کسانی مانند خود حقیر که با عالم حقایق و معنی تناسبی نداشته و باید مثال محسوس برایشان زده شود، تمثیل دیگری نیز بیان شده است و آن این است که وقتی انسان پوست بدن خود را میخارد، در عین حال که خراش روی پوست ایجاد میشود ودردی هم در پی دارد، اما لذتی نیز از این کار میبرد.
در پایان لازم است متذکر شوم که عرفانهای کاذب و پوشالی که میخواهند بدون زحمت، انسانها را به آرامش برسانند، مثلا در عرفان حلقه که هیچ شرطی را برای ورود در حلقه شعور کیهانی، لازم نمیداند، فرسنگها از معارف ناب اسلامی و شیعی فاصله داشته و در خیال خود یا به واسطه تسلط شیاطین و اجنه به حالات خوشی دست مییابند و جاهلانه میپندارند به قرب الهی واصل شدهاند. امیرالمومنین(ع)، با اینهمه عبادت واطاعت، از ترس خدا مانند مار گزیده به خود میپیچد، و این غافلان، در آغوش نامحرمان، دنبال اتصال به عالم معنویت هستند. زهی خیال باطل!
[1] اضطراب مثبت، یعنی اضطراب در حدی که موجب ایجاد و تشدید فعالیت شود، نه اینکه در حد وسواس بوده و باعث از بین رفتن نیروی کار وفعالیت شده و انسان را از حرکت بازدارد.
[2]دعای ابوحمزه ثمالی
[3] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج70، ص59
نظرات
سلام مطالبتون جالب بود . متشکرم . از این کارها زیاد بکنید.
علیکم السلام، از لطف شما تشکر میکنم.
عالی بود خیلی خوب توضیح داده شده . ممنون
موفق باشید