اشعار ولادت عبدالعظیم حسنی

12:46 - 1402/07/24

گلچین اشعار ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی - غلامرضا سازگار

شعر ولادت حضرت عبدالعظیم سازگار

شعر ولادت حضرت عبدالعظیم -  کریم ابن کریم

ای حریمت رشک جنّات النّعیم
خطّ تو خطّ صراط المستقیم

نسل طاها، زاده  والمرسلات
نجل بسم الله رحمان الرّحیم

مشعل اِنّا هدیناه السّبیل
طلعت مرآت اللهُ الحکیم

با تجلاّی تو از ظلمت چه باک
در تولاّی تو از آتش چه بیم

دور صحنین تو با صوت ملیح
این ندا پیوسته خیزد از نسیم:

یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم

شهر ری که از تو گرفته احترام
قبر تو کعبه، حرم بیت الحرام

بر رواق و قبر و خدّامت درود
بر مزار و صحن و زوّارت سلام

فیض جوشد از حریمت روز و شب
نور خیزد از مزارت صبح و شام

کاروان دل شده لبّیک گو
دور صحنین تو می گردد مدام

تا قیامت بر تمام اهل ری
سایه گلدسته هایت مستدام

هر که آید در کنار تربتت
می رسد بوی بقیعش بر مشام

هر چه خواندم در ثنایت نارسا
هر چه گفتم در مدیحت ناتمام

یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم

ای چراغ آسمان ها در زمین
روشنی بخش دل اهل یقین

لاله گلزار ختم الانبیا
سرو بستان امیرالمؤمنین

زائرانت روز و شب فوج ملک
پرده دارت حضرت روح الامین

انس و جان آرد به تو روی نیاز
دسته دسته از یسار و از یمین

سوره های مصحف رخسار تو
طا و ها و حا و میم و یا و سین

روز و شب بر زائرت آید ندا
فَادخُلُوها بسلامٍ آمنین

یا کریم بن کریم بن کریم
یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم

شعر ولادت حضرت عبدالعظیم - سَیّدُ الکریم

شعر ولادت حضرت عبدالعظیم - سَیّدُ الکریم

ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم
ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم

صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم
عبد عظیم خالق بخشنده عظیم

صَلّی عَلی جَلالِکَ یا سَیّدُ الکریم
ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی

فرزند فاطمه، خلف مرتضی علی
مرآت جان به نور جمال تو منجلی

تو کیستی که گفته ولی اللّهت، ولی
ای رتبه ات به نزد ولیّ خدا عظیم

ای از زمین ری جلواتت بر آسمان
نام تو چون ائمّه اطهار جاودان

آورده سر فرود به خاک تو آسمان
هر بامداد و شامگهان بر مشام جان

بوی بهشت آورد از تربتت نسیم
تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو

دامان سبز ری شده باغ و بهار تو
بار علوم ریخته از شاخسار تو

باشد بهشت قرب الهی مزار تو
با مهر تو ز آتش دوزخ مرا چه بیم!

بوی حسین می دمد از خاک این مزار
یا کربلا به دامن ری گشته آشکار

قبر تو کعبه دل خوبانِ روزگار
جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار

مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم
صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است

همسایه تو زاده موسی بن جعفر است
جاری ز چشمه های علوم تو کوثر است

تا قبّه  طلات به ری سایه گستر است
بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم

در شهر ری غریبی و با خلق آشنا
از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا

زیبد امام عصرِ تو گوید تو را ثنا
با جمله مبارک «اَنتَ ولُّینا»

شعر ولادت حضرت عبدالعظیم - سلام بر تو و بر جدّت حسن

شعر ولادت حضرت عبدالعظیم - سلام بر تو و بر جدّت حسن

الا کرامت و احسان دو سائل کرمت
هماره اهل سماوات زائر حرمت

بهشت قرب خدا خطّه ی ری از قدمت
هزار قافله دل در حریم محترمت

گل ریاض محمّد سلیل پاک بتول
یگانه نجل کریمِ کریمِ آل رسول

تو هم عظیمی و هم بنده ی خدای عظیم
که در جلال ملقّب شدی به عبدالعظیم

برند خیل بزرگان به حضرتت تعظیم
هزار جان جهانت به خاک ره تقدیم

وجود توست از سر تا به پا تمام، حسن
سلام بر تو و بر جدّ تو امام حسن

الا به یاری دین دار تو به شانه ی تو
نه خاک ری دل اهل ری آشیانه ی تو

درود بر تو بر خاندان و خانه ی تو
سلام بر تو و خدّام آستانه ی تو

ثنای تو همه گفتند و ماند ناگفته
ولیِّ حقّ به تو اَنت ولیُّنا گفته

تو کز جمال به خلقت فروغ بخشیدی
چه روی داد که در شهر ری درخشیدی

چه شد که چشم ز شهر مدینه پوشیدی
چو خون به پیکر علم و کمال جوشیدی

زهی سعادت اهل ری و عنایت تو
تو عرشی استی و این فرش شد ولایت تو

به تو هماره ز عبّاسیان رسید آزار
که بود بار غمت همچو کوه بر دل زار

به کوه و دشت شدی مخفیانه راه سپار
مصائب تو فزون و مناقبت بسیار

گذشت روز و شب و هفته و مه و سالت
که در حدیقه ی ری شد نزول اجلالت

کجاست دولت عبّاسیان و قدرتشان
چه زود رفت زکف اقتدار و شوکتشان

قصورشان همه گردید گور ذلّتشان
نماند هیچ به جز لعن و طعن و نفرتشان

در آتش غضب حیِّ سرمدند همه
ذلیل عزّت آل محمّدند همه

دلا بیا شرف و عزّت عظیم ببین
حدود فاصله ی جنّت و جحیم ببین

به شهر ری حرم سیّد الکریم ببین
جلال و مجد شرف را در این حریم ببین

فرشتگان خدا روز و شب کنند اعلام
به قبّه و حرم سیّد الکریم سلام

سلام بر تو و علم حدیث و گفتارت
سلام بر سخن و بر لب گهربارت

سلام بر حرم و آستان و زوّارت
سلام بر نفس روح بخش و آثارت

به خاک کوی تو ای فخر عالمین سلام
به زائرت که بود زائر حسین سلام

تو در تمام محافل چراغ انجمنی
تو در ریاض ادب سروناز هر چمنی

تو نجل بوالحسن و نور دیده ی حسنی
تو کیستی ولی اولیای ذوالمننی

به درگه تو ملایک برند روی رجا
عزیز فاطمه! دامان ری کجا تو کجا؟

تو باب رحمت حقّ را به خلق بگشادی
تو سایه بر سر این مرز و بوم بنهادی

تو نور بودی و در دیده ی ری افتادی
تو از صفای قدم آبرو به ری دادی

از آن زمان که شد این خاک پاک مدفن تو
دمد به پیکر ری جان تازه از تن تو

سلام بر فقهایی که در جوار تواند
به خاک خفته و در سایه ی مزار تواند

هزار قافله دل راهی دیار تواند
خوش آن گروه که پیوسته در کنار تواند

به دوستی شما ازدحام ما اینجاست
صفا و مروه و رکن و مقام ما اینجاست

خدا ز مهر تو ما را جدا نگرداند
به کوی غیر تو ما را رها نگرداند

مرا به هجر شما مبتلا نگرداند
اسیر سلسله ی این بلا نگرداند

دعا کنید اسیر غم شما باشم
به هر کجا که روم میثم شما باشم

شعر ولادت حضرت عبدالعظیم - عید میلاد کریم ابن کریم

شعر ولادت حضرت عبدالعظیم - عید میلاد کریم ابن کریم

عید میلاد کریم ابن کریم
افق فضل و شرف را قمری پیدا شد
یا که در طور ولایت شجری پیدا شد

باز از بحر ولایت گهری پیدا شد
نخل سر سبز ولا را ثمری پیدا شد

در سماوات و زمین جشن عظیم است امشب
عید میلاد کریم ابن کریم است امشب

در ریاض علوی سرو روان این پسر است
نجل مولای کریمان جهان این پسر است

بهترین زاده ابناء جهان این پسر است
فخر دین، قبله دل، کعبه جان، این پسر است

اوست سروی که بود دامن هستی چمنش
صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش

اهل فضل و شرف و علم زعیمش خوانند
خیل عبّاد همه عبد عظیمش خوانند

صاحبان کرم و جود کریمش خوانند
آیت رحمت رحمان و رحیمش خوانند

اوست ماهی که بر ابناء زمان می تابد
نورش از ری به همه خلق جهان می تابد

قامتش سرو و لبش کوثر و رویش ماه است
زائر مرقد او زائر ثارالله است

حرمش کعبه آمال دل آگاه است
حَسنی حُسنش بر خلق چراغ راه است

خاص و عامند ز هر سوی رهین کرمش
دل صد قافله سر گرم طواف حرمش

نعمت سایه این دسته گل عترت را
بر شما داده خدا این شرف و رفعت را

اهل ری قدر بدانید چنین نعمت را
فیض همسایگی تربت آن حضرت را

بال جبرئیل زده سایه به بام و درتان
این شما، این حرم زاده پیغمبرتان

یا حجاز است و بُوَد کعبه جاویدانش
جان من، جان همه خلق جهان قربانش

ری سپهر و حرم اوست مه تابانش
برتر از عرش بُوَد بارگه و ایوانش

دوست دارم که شب و روز ز لطف و کرمش
پر زند مرغ دلم یکسره سوی حرمش

آیه وحی در این خانه کتابت دارد
زیر این قبّه دعا کن که اجابت دارد

زائر او به خدا فیض قرابت دارد
درو دیوار حرم نقش نجابت دارد

ماه صد انجمن اینجاست خدا می داند
آفتاب حسن اینجاست خدا می داند

خاک درگاه تو بر درد دل خسته شفاست
سر به خاک حرمت گر نگذاریم جفاست

ای گل باغ حسن عطر تو بر روح صفاست
کرم و جود تو بر ما به عیان و به خفاست

«ما به این در، نه پی حشمت وجاه آمده ایم»
«از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم»

حُسن پیدای حَسن سرّ نهان حسنی
بلکه جانان همه خلق و تو جان حسنی

تو به باغ دل ما سرو روان حسنی
نخل طاها و گل عطر فشان حسنی

ما به خاک حرمت روی نیاز آوردیم
حاجت خویش به درگاه تو باز آوردیم

عصمت فاطمه و عزّت حیدر داری
تو مقام از سخن مدح فراتر داری

تو عطا و کرم آل پیمبر داری
ز حسین و ز حسن جلوه دیگر داری

جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت
شهر ری ازتو بهشت است بهشت است بهشت

به تو و عزّت آباء کرامت سوگند
به خدا و به رسول و به امامت سوگند

به جلال و به کمال و به مقامت سوگند
به نماز و به قعودت، به قیامت سوگند

تو که سایه به سر خلق دو عالم فکنی
چه شود گر نگهی جانب میثم فکنی

منبع: حوزه نت

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 10 =
*****