وجود سامری در میان هر امّت
سامری عهد و عصر حضرت موسی علیهالسلام از بین رفت؛ اما نام او و عملش تبدیل به نماد و نشانهای در تاریخ شد تا در هر کجا و در هر زمان، صفت سامری در هیئت شخصی بارز و نمودار شود، مجال مقایسه و نتیجهگیری برای دیگران فراهم و از تاریخ گذشته عبرت بگیرند.
و امام علی علیهالسلام فرمودند:
هر امتی، سامری دارد و ابن عباس میگوید چون جنگ جمل به پایان رسید حضرت خطبه ای خواندند و در راه حسن بصری را دید که در حال وضو گرفتن بود حضرت به ایشان فرمودند «ای حسن! در وضوی خود دقت کن و شرایط آن را رعایت نما. آداب ظاهری و باطنی آن را مراقب باش».
حسن بصری با اعتراض فرمود : دیروز بود که تو با مردمی میجنگیدی که هم به توحید هم به رسالت پیامبر و هم مراقبت در آداب و شرایط وضو داشته و فرایض خود را به جای میآوردند. حضرت به او فرمود: پس چرا در مقابل ما و به آن ها مساعدت نرساندی او در پاسخ گفت به خدا سوگند درست گفتی و من کلامت را تصدیق میکنم در روز اول جنگ بود که از خانه بیرون آمده غسل کردم و حنوط به بدن مالیدم اسلحه جنگ را همراه خود برداشتم و معتقد بودم که تخلف کردن از همراهی ام المؤمنین، عایشه با کار برابر است و راه خود را به سوی لشگرگاه بصره پیش رفتم و چون به نزدیکی «حریبه» رسیدم ، آوازی شنیدم که میگفت: «ای حسن مراجعت کن، قاتل و مقتول هر دو در آتش جهنم خواهند بود و من باز گشتم و روز دوم نیز به همین نیت از خانه خارج شدم دوباره همان صدا را شنیدم و باز گشتم حضرت به ایشان فرمودند: این سخن درست؛ ولی آیا میدانی که آن آواز از برادرت ابلیس بود و سخن او نیز درست است زیرا که قاتل و مقتول از اهل بصره و اصحاب جمل هر کدام باشند داخل در آتش هستند. سامری، راهزنی است که در هر دوره و زمانی بر سر راه مستضعفان نشسته و آنان را گمراه میکند[1].
دنیای امروز نیز از سامریانی که به بهانه نیامدن و یا فراموش کردن امامی که حیّ و حاضر است و دنیا برای آمدنش لحظهشماری میکنند خالی نیست، سامریانی که گاه تفکرات خود را در پسِ ظاهر عبادی خود پنهان کردهاند، در کنار امام خود هستند ولی خالی از درس معرفت و بصیرت هستند، آن ها که با رنگ و لعاب دادن به شعارهایشان هر روز بساط فتنهای جدید را برپا میکنند، با واژههای زن، زندگی، آزادی تو را در اسارت نفس نگه میدارند و با گرهزدن آن ها با زرق و برق دنیا و هوایِ نفس، دنیایی را با آواز شیطانی در خواب میکنند. و چه قبیح است وقتی دلت در هواپرستی گم میشود و میخواهد تا دل از قوانین الهی جدا کند مگر میشود قوانین خدا را به بهانه آزادی نفس نادیده انگاشت و در برابر قانونهای سامریانِ زمان، گردن نهاد همان قوانینی که انسان را به پیروی از بت وجود خویش و هوای نفسش فرا میخوانند، همان قوانینی که امتحان خود را در خطابودن سالهاست پس داده اند،و هر کس با سامریان همراه شد راهی جز ضلالت و گمراهی نیافت.
[1]. شفیعی سروستانی، اسماعیل، بنی اسماعیل، بنی اسرائیل، و آخر الزمان، ص246-248.