«اردوغان» را باید سازشکارترین مهره غرب دانست که با حرکات نمایشی خود، استمرار مقاومت و پیوستگی آن را هدف قرار داده است؛ او با ارتداد سیاسی و بازگشت زدن پیاپی از مواضع خود علیه اسرائیل، استاد عادیسازی سریع روابط با این رژیم است.
![اردوغان و ارتداد سیاسی از آرمان فلسطین اردوغان و ارتداد سیاسی از آرمان فلسطین](https://btid.org/sites/default/files/media/image/360879.jpg)
«رجب طیب اردوغان » را میتوان شخصیتی خواند که حتی نمیتواند چهرهای مرموز و پنهانکار داشته باشد؛ او به سادگی پرده از حقیقت خود برمیدارد و بارها با تغییرات سریع در مواضع، باعث بیاعتمادی دیگران به خود شده است؛ اگر نیازمندی غرب و اسرائیل به ترکیه و تلاش آنها برای دور نگه داشتن ترکیه از بلوک شرق و محور مقاومت نبود، شاید باید نظارهگر روزهای بیاعتمادی به رئیسجمهور ترکیه میشدیم.
جنبه پوپولیستی شخصیت اردوغان و بازی هنرمندانه وی با افکار عمومی، حتی فلسطین را که دچار ظلمی تاریخی است گرفتار خود کرده است؛ وی که در سال ۲۰۰۵ و در پی حمله به نوار غزه در نشست «داوس» به «شیمون پرز» پرخاش نموده و با نادیده گرفتن حداقلهای دیپلماتیک، با رئیس رژیم صهیونیستی به عنوان یک جانی و قاتل کودکان صحبت کرد،[۱] اندکی نگذشت که بار دیگر و پس از فروکش کردن بحران غزه، دست مقامات اسرائیلی را به گرمی فشرد، آنچنانکه باور آن برای اسرائیل سخت بود!
وی در تمامی سالهایی که سیاست فریب اسرائیل به خوبی از جانب آمریکا و سران سازشکار منطقه حمایت میشد و موجی از تلاشهای دیپلماتیک برای عادیسازی وضعیت به نفع رژیم صهیونیستی شکل گرفته بود، خود را در صف مقدم صلح با اسرائیل قرار داد و با این رژیم سرکوبگر، رفتاری همانند مناسبات دیپلماتیک با سایر کشورها همچون ایران و عربستان داشت.
او در تمامی این سالها، هرگونه عملیات شهادتطلبانه را محکوم میکرد و با مقامات اسرائیلی ابراز همدردی مینمود؛ وی حتی برای یکبار حاضر نشد به خاطر فلسطین از پروژههای فزاینده و رو به رشد همکاری با تلآویو چشمپوشی کند. نه تنها مسئله قدس و مسجدالاقصی از صفحه روابط راهبردی با اسرائیل محو شده بود؛ بلکه اردوغان توانسته بود الگویی برای کشورهایی همچون آذربایجان برای داشتن مناسبات اقتصادی گسترده با اسرائیل شود؛ اردوغان حتی حاضر نشد جمهوری آذربایجان را به عنوان یک زمینه مشترک همکاری با ایران و روسیه، انتخاب کند؛ بلکه با غلتاندن الهام علیف به سمت رژیم صهیونیستی، تلاش نمود باکو را در روزهای گرمابه و گلستان خود با اسرائیل شریک کند!
نتیجه این سیاست اردوغانی، باز شدن پای اسرائیل به قفقاز شد که در نتیجه آن، اسرائیل توانست بیشترین انرژی مورد نیاز خود را از این منطقه تأمین کند، سهمی حدود هشتاد درصدی از فروش نفت باکو به اسرائیل که گذشتن خطوط انتقال آن از طریق خاک ترکیه و پرداخت حق ترانزیت، هدیه اسرائیل به اردوغان بود.
اینک و با توجه دوباره افکار عمومی به غزه و قرار گرفتن اسرائیل در موقعیت سخت که اردوغان هیچ نقشی در آن ندارد، او بار دیگر در تجمعات ضد اسرائیلی و میتینگهای نمایشی شرکت میکند، چفیه مقاومت را در کنار کروات قرمز رنگ خود قرار میدهد و با صحبتهای تند و تیز علیه اسرائیل تلاش میکند مدیریت کارزار رسانهها و افکار عمومی علیه اسرائیل را به دست بگیرد!
البته هیچ کسی حتی اسرائیل شکی ندارد که شوآف سیاسی اردوغان با پایان بحران غزه، به اتمام خواهد رسید و او اولین کسی خواهد بود که با مقامات کودککش اسرائیل در قاب عکس دیپلماتیک قرار خواهد گرفت؛ او این روزها بدون آنکه شیر نفت را ببندد و یا سفیر اسرائیل را اخراج کند، مشغول رفتار تبلیغاتی، لفاظی و فریاد زدن بر سر اسرائیل است!
رفتارهای اردوغان بیشباهت به کسانی نیست که در صدر اسلام به ناگاه از صف مخالفین پیامبر(ص) جدا میشدند و با حضور در مسجدالنبی چهرهای دوستدار نبوت و رسالت به خود میگرفتند و پس از سپری شدن مدتی، به بهانه اینکه ما چیزی از اسلام ندیدیم، راه خود را کج کرده و با قال و قیل فراوان ابراز پشیمانی میکردند؛ کسانی که قرآن هدف آنها را ضربه زدن به اسلام معرفی کرده و از آنان به عنوان مرتد دینی نام میبرد که شایسته بدترین عقوبت هستند.
اردوغان به خوبی فرا گرفته است که به عنوان یک مرتد سیاسی، در کمترین زمان ممکن، جانب مقاومت و حماسه پایداری این روزهای آنان را به کنار گذاشته و بار دیگر با نشستن در کنار نتانیاهو و دیگر مقامات اسرائیلی، به آرمان فلسطین ضربه زده و به سرعت مقاومت را در حاشیه قرار دهد.
پینوشت:
[۱]. ایسنا، isna.ir/xdTkW.