خصوصیات باتقوایان

21:37 - 1402/08/07

-نقیصه هایی که در روح انسانها بواسطه گناه به وجود آمده چه جوری برطرف میشود؟ با جبران کردن آن کسی که با یک گناهی جان خود را از اوج انسانیت و تکامل و نقطهٔ پرواز انسانی یک قدری منحط کرده و دور انداخته، آن وقتی این عقب ماندگی اش جبران شده است که یک مقداری برود بالا, مغفرت الهی این جوری است. خدای متعال راههایی برای از بین بردن گناهان دارد. «وَانّي لَغَفَارُ»[1] ما غفاریم, ما خلاها را پر میکنیم, زخمها را التیام میدهیم اما برای چه کسی؟ «لِمَن تَابَ وَآمَنَ  َوعَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهتدى» من بخشنده ام برای آنکه توبه کند.

نقیصه هایی که در روح انسانها بواسطه گناه به وجود آمده چه جوری برطرف میشود؟ با جبران کردن آن کسی که با یک گناهی جان خود را از اوج انسانیت و تکامل و نقطهٔ پرواز انسانی یک قدری منحط کرده و دور انداخته، آن وقتی این عقب ماندگی اش جبران شده است که یک مقداری برود بالا, مغفرت الهی این جوری است. خدای متعال راههایی برای از بین بردن گناهان دارد. «وَانّي لَغَفَارُ»[1] ما غفاریم, ما خلاها را پر میکنیم, زخمها را التیام میدهیم اما برای چه کسی؟ «لِمَن تَابَ وَآمَنَ  َوعَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهتدى» من بخشنده ام برای آنکه توبه کند.آن گناه هایی که انجام گرفت, واشتباهاتی که به وجود آمد, خداوند از آن اشتباهات صرف نظر می کند, درصورتی که جبران بشود.
توبه کند یعنی چه؟
 یعنی مجدداً به راه تکامل و درست برگردد, و انسان برگردد و ایمان خود را قوی کند و عمل صالح انجام دهد, بنابراین مغفرت یعنی پرکردن آن خلاهایی که زخمهای روح انسانند و با پرکردن آنها انسان به کمال میرسد. شایسته است که انسان در راهش کوشش کند  و سرعت بگیرد. مغفرت این نیست که خدای متعال بی حساب از روی دلبخواه یک کسی را مورد لطف بی جایی قرار بدهد, بدون اینکه خود او کوششی در راه این لطف الهی کرده باشد. «وَ سارعوا إلى مَغْفِرَةٍ مِن رَبِّكُم» سرعت بگیرید به سوی مغفرتی از پروردگارتان, «وَجَنَّةٍ», بهشتی، «عَرضُهَا السَّماواتُ وَالاَرض», که پهنا و گستردگی آن به قدر آسمانها و زمین است, «أعِدَّت» آماده شده است, «لِلمُتَّقین», برای متقیان, خدا خودش می گوید ما این بهشت را برای مردم با تقوا آماده کردیم.
«أُعِدَّت لِلمُتَّقین» آماده شده است برای با تقوایان, چه کسانی هستند با تقوایان؟ «الَّذينَ يُنفِقُونَ في السَّرَاءِ وَالضَّرَاءِ»[2] آن کسانی که انفاق میکنند در خوشی و ناخوشی. این یک شرط با تقوا بودن است, انفاق خرج کردن است, اما نه هر خرج کردنی, انفاق آن خرج کردنی را میگویند که با آن یک خلئی پر بشود, یک نیاز راستینی برآورده بشود, «قُل هَل نُنَبِّئُكُم بِالآخسَرِينَ أعمالاً الَّذِينَ ضَلَّ سَعيُهُم في الحَياةِ الدُّنيا وَهُم يَحسَبونَ أَنْهُم يُحسنون صنعاً»[3] درواقع پولهایی که خرج میشود که پیرایه های زیادی و دروغین است؛ انفاق نیست, زیرا خلئی را پر نمیکند. اگر مبلغی به آدمی که منتظر یک پولی است تا یک نانی بخرد و شکم خودش را پر کند این انفاق است. در آن شرایطی که فقر و گرسنگی مانند گیاه هرزه ای بی حساب, بر روی زمینها میروید آنجا پرکردن شکم یک گرسنه مثل قیچی کردن پیکره یک دانه علف هرزه است در صحرا, علف هرزه چقدر قیمت دارد؟ بالاخره از جلوی چشم, یک گیاه هرزه کم میشود, اما این کارخیلی کم و ناچیز اساسی نیست, بنابراین انفاق آن چیزی است که یک خلئی را پر میکند و یک نیازی را برآورده میکند. بطور مثال مردمی که به یک چیزی مانند آب و هوا احتیاج دارد, اگر درغیرآن چیز به آن ملت کمک بشود, انفاق نشده و درواقع پول حرام شده است. پس انفاق کارِ همه کس نیست, و کارمردمان باهوش است, انفاق خیلی مهم ست, «الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَاءِ وَالضَّرَاءِ» یکی از نشانه های با تقواها این است در خوشی و ناخوشی انفاق میکنند, «والكاظمين الغيظ» وفروبرندگان خشم.
 فرو برندگان خشم یعنی چه؟
 یعنی افراد براساس احساسات کار نمی کنند و همیشه پای عقل در میان است. اما گاهی عقل با خشم های درست همراه است, مثل جایی که خداوند در قرآن می فرماید:«أَشِدَّاءُ عَلَى الكُفَارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُم»[4] و این که میگویند:« والکاظمین الغیظ»، معنایش این نیست که بگوییم, خشم یک ملت, یک انسان, یک جامعه, علیه آن کسانی که باید بر آنان خشم گرفت, نباشد, بله قرآن هم نمیگوید که این خشمها را فرو بخورید, بلکه میگوید براساس خشم, کاری انجام ندهید. «وَ الکاظمین الغیظ» کظم کنندگان، فروبرندگان, نه فراموش کنندگان؛ فروبرندگان غیظ و خشم, که وقتی خشمشان فرونشست, انسان میتواند با عقل آنچه را که شایسته است انجام بدهد.
«وَ العافينَ عَنِ النَّاسِ», گذرندگان از مردم وعفوکنندگان از خطاهای مردم.
ازاشتباهات, خطاها, گناهان و لغزشهای مردم, باید گذشت وصرف نظر کرد. از آن گناهی نباید صرف نظر کرد که لغزش نبوده است, آن عمل و خلاف مردم, نباید صرف نظر کرد که از روی تعمّد و عناد انجام گرفته است, خدا هم از یک چنین گناهی مشکل صرف نظر می کند, اما لغزشها و قصورهایی که در کار عامه مردم فراوان هست, قابل گذشتن و عفو کردن است. «وَ العافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ يُحِبُّ المُحسِنينَ» و خدا دوست میدارد مردمان احسان کننده را.
از دیگر نشانه های باتقواها چیست؟
 «وَالَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَو ظَلَموا أَنفُسَهُم ذَكَرُوا اللهَ فَاسْتَعْفَروا لِذُنوبِهِم» آن کسانی که چون گناه بزرگی انجام دهند یا بر خویشتن ستم کنند «او ظَلَموا أَنفُسَهُم» برنفس های خود ظلم روا بدارند, «ذَكَرُوا اللهَ» فوراً به یاد خدا بیفتند. در وادی و زیرسرپوش غفلت, دیر نپایند.
یک آیه خیلی عجیبی هست در قرآن, در زمینه تذکر پیداکردن؛ «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقُوا»، این هم برای با تقواهاست, و منظور آیه این است که؛ «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوا إذا مَسَهُم طَائِفُ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّروا»[5] وقتی یک گروه شیطان و شیطان صفت او را احاطه میکنند تا گمراهش کنند, او را ازراه به در ببرند و یا او را به فراموشی بیندازند, «ذَكَرُوا اللهَ» فوراً به یاد خدا بیفتد. یاد خدا خیلی چیز ارزشمند و قیمتی است, در حقیقت یاد خدا, حربه ای است در دست ما,علیه شیطانها, یاد خدا ریسمانی است دراختیار ما, برای نجات از ورطه ای که دشمنان هوشیار ما, در برابر ما به وجود آورده اند.
«ذَكَرُوا اللهَ»، چون کار خلافی بکنند یا بر خویشتن ظلم بکنند, خدا را به یاد میآورند. «فَاستَغفَروا لِذُنوبهم» پس طلب غفران و مغفرت میکنند برای گناهانشان, که این گناه و خلاً التیام پیدا کند, اما همین هم بدون کمک پروردگار ممکن نیست. «وَ مَن يَغْفِرُ الذُّنوبَ إِلَّا اللهُ» و چه کسی مغفرت میبخشد گناهان را به جز خدا؟
 تلاش و حرکت ازانسانها و برکت از خدا؛ پس تلاش را از پرونده خودمان, حق نداریم حذف کنیم. «وَلَم يُصِر وا عَلى ما فَعَلُوا وَهُم يَعلَمونَ» بر آنچه که میدانند گناه است, اصراری نورزند. «أُولَئِكَ جَزاؤُهُم مَغفِرَةً من ربِّهم» این چنین کسانی که از تلاش و کوشش بازنمی ایستند و استغفار میکنند برای گناهان, اصرار نمی ورزند درراه خطا و خلاف؛ این چنین آدمهایی پاداششان مغفرت از سوی پروردگارشان است. «وَ جَنَّاتُ تَجرى مِن تَحتِهَا الانهار» و بهشتهایی که در زیر آن نهرها جاری ست, «خالدين فيها وَنِعمَ أَجْرُ العاملين»[6] در آن جاودانه اند و چه نیکو پاداش عمل کنندگان است . باز اینجا میگوید پاداش عمل کنندگان، «آجر العاملین». مسئله عمل یکی از مسائل بسیار مهم است.

 

[1] سوره مبارکه طه, آیه ۸۲
[2] سوره مبارکه آل عمران, آیات ۱۳۴ تا ۱۳۶
[3] سوره مبارکه کهف, آیات ۱۰۳ و ۱۰۴
[4] سوره فتح, آیه29
[5] سوره اعراف, آیه201
[6] آل عمران, آیه 136

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
16 + 3 =
*****