بهره‌های کظم غیظ از منظر آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام

16:22 - 1402/08/13

کظم غیظ و مهار و کنترل غیظ و خشم یکی از مهم‌ترین خصوصیات انسان است که مستلزم اراده قوی و ایمان قلبی انسان‌هاست که از خصوصیات انسان‌های توانا و نیرومند است همانگونه که اِعمال خشم موجب آثار سوء و خسارات و عواقب جبران ناپذیر دنیوی نظیر قتل و جراحات می‌شود به همان اندازه کظم غیظ نیز موجب پاداش‌ها و بهره‌های اخروی می‌شود که در این مطلب به برخی از بهره‌ها و پاداش‌های اخروی از منظر آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام می‌پردازیم. 

یکی از بهره‌های کظم غیظ این است که انسان با فرو بردن خشم خود از خشم و غضب خدا در امان می‌ماند، چنانچه امام باقر علیه السلام در این مورد می‌فرمایند: «مَكتوبٌ فِي التَّوراةِ ··· : يا موسى ، أمسِكْ غَضَبَكَ عَمَّن مَلَّكتُكَ علَيهِ ، أكُفَّ عنكَ غَضَبِي»[۱] «در تورات نوشته شده است : اى موسى! خشم خود را از كسى كه زير دست تو قرارش داده ام باز گير، تا من نيز خشم خود را از تو باز گيرم.» 

یکی دیگر از بهره‌های اخروی کظم غیظ امنیت و آرامش در روز قیامت است، حضرت امام محمد باقر علیه السلام در این مورد در تفسیر آیه: «وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ»[۲] «و هنگامی که خشمگین شوند عفو می‌کنند.» می‌فرمایند: «مَنْ كَظَمَ غَيْظاً وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى إِمْضَائِهِ حَشَا اَللَّهُ قَلْبَهُ أَمْناً وَ إِيمَاناً يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ»[۳] « هر کسی که خشم خود را فرو برد در حالی که می‌توانست از طرف مقابل انتقام بگیرد، خداوند متعال در روز قیامت قلبش را از ایمان و امنیت و سلامتی پُر خواهد کرد» 

یکی دیگر از بهره‌های اخروی کظم غیظ نجات پیدا کردن کسی که خشم خود را فرو می‌برد از آتش جهنم است، امام باقر علیه السلام در این مورد می‌فرمایند: «مَنْ مَلَكَ نَفْسَهُ اِذَا رَغِبَ وَ اِذَا رَهَبَ وَ اِذَا اشْتَهَي وَ اِذَا غَضَبَ وَ اِذَا رَضِيَ حَرَّمَ اللهُ جَسَدَهُ عَلَي النَّارِ»[۴] « هر کسی که در هنگام خشم و طمع و ترس و شهوت، مالک نفس خویش باشد خداوند متعال بدن او را بر آتش جهنم حرام خواهد کرد» 

یکی دیگر از بهره‌های کظم غیظ این است که این صفت پسندیده دال بر ایمان و اراده والا و و قوی و محکم انسان است و از نشانه‌های کسانی است که به خداوند متعال ایمان قلبی دارند و خداوند متعال در قرآن کریم در آیات متعددی کسانی که کظم غیظ می‌کنند را مورد ستایش قرار می‌دهد، چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ»[۵] «همان کسانی که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب می‌ورزند، و هنگامی که خشمگین شوند عفو می‌کنند.» 

و نیز می‌فرماید: «وَ سَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ، الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»[۶] «و شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و زمین است؛ و برای پرهیزگاران آماده شده است.همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق می‌کنند؛ و خشم خود را فرو می‌برند؛ و از خطای مردم درمی‌گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.» خداوند متعال در این آیات در کنار انفاق و تعاون، از کظم غیظ و فرو بردن خشم نیز تمجید می‌کند و آن را از اسباب آمرزش و پاداش آن را بهشت می‌داند. 

یکی دیگر از بهره‌های کظم غیظ این است که ائمه اطهار علیهم السلام از این خصلت والای انسانی به عنوان لذت بخش‌ترین لحظات و روشنی چشمشان یاد می‌کنند و همیشه این صفت والای نفسانی را به دیگران گوشزد و توصیه می‌کردند، چنانچه حضرت امام زین العابدین علیه السلام در مورد فرو بردن خشم به فرزندشان می‌فرمایند:«يَا بُنَيَّ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَقَرَّ لِعَيْنِ أَبِيكَ مِنْ جُرْعَةِ غَيْظٍ عَاقِبَتُهَا صَبْرٌ وَ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ يَسُرُّنِي أَنَّ لِي بِذُلِّ نَفْسِي حُمْرَ النَّعَمِ»[۷] «فرزندم چيزى همچون صبر در هنگام خشم مايه روشنى چشم من نخواهد بود و من دوست ندارم نفس خويش را به هنگام غضب ذليل سازم هرچند ثروت هاى عظيمى در برابر آن به دست آورم». 

حضرت امام علی علیه السلام در مورد اهمیت فرو بردن خشم در خطبه ۳۱ نهج البلاغه می‌فرمایند: «احْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِيكَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللَّطَفِ وَ الْمُقَارَبَةِ وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّينِ وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْرِ، حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ وَ كَأَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ عَلَيْكَ، وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ أَهْلِهِ، لَا تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِيقِكَ صَدِيقاً فَتُعَادِيَ صَدِيقَكَ، وَ امْحَضْ أَخَاكَ النَّصِيحَةَ حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً، وَ تَجَرَّعِ الْغَيْظَ فَإِنِّي لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً وَ لَا أَلَذَّ مَغَبَّةً، وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَلِينَ لَكَ، وَ خُذْ عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ [أَحَدُ] أَحْلَى الظَّفَرَيْنِ، وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا، وَ مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ، وَ لَا تُضِيعَنَّ حَقَّ أَخِيكَ اتِّكَالًا عَلَى مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّهُ، وَ لَا يَكُنْ أَهْلُكَ أَشْقَى الْخَلْقِ بِكَ، وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِيمَنْ زَهِدَ عَنْكَ، وَ لَا يَكُونَنَّ أَخُوكَ أَقْوَى عَلَى قَطِيعَتِكَ مِنْكَ عَلَى صِلَتِهِ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَى الْإِسَاءَةِ أَقْوَى مِنْكَ عَلَى الْإِحْسَانِ، وَ لَا يَكْبُرَنَّ عَلَيْكَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَكَ فَإِنَّهُ يَسْعَى فِي مَضَرَّتِهِ وَ نَفْعِكَ، وَ لَيْسَ جَزَاءُ مَنْ سَرَّكَ أَنْ تَسُوءَه» «(فرزندم!) در مقابل برادر دينى خود (اين امور را بر خود تحميل کن:) به هنگام قطع رابطه از ناحيه او، تو پيوند برقرار نما و در زمان قهر و دوريش به او نزديک شو، در برابر بخلش، بذل و بخشش و به وقت دورى کردنش نزديکى اختيار کن، به هنگام سخت گيريش نرمش و به هنگام جرم، عذرش را بپذير، آن گونه که گويا تو بنده او هستى و او صاحب نعمت توست; اما بر حذر باش از اينکه اين کار را در غير محلش قرار دهى يا درباره کسى که اهليّت ندارد به کار بندى. هرگز دشمن دوست خود را به دوستى مگير که با اين کار به دشمنى با دوست خود برخاسته اى. نصيحت خالصانه خود را براى برادرت مهيا ساز، خواه اين نصيحت (براى او) زيبا و خوشايند باشد يا زشت و ناراحت کننده. خشم خود را جرعه جرعه فرو بر که من جرعه اى شيرين تر و خوش عاقبت تر و لذت بخش تر از آن نديدم. با کسى که نسبت به تو با خشونت رفتار مى کند نرمى کن که اميد مى رود به زودى در برابر تو نرم شود. با دشمن خود با فضل و کرم رفتار کن که در اين صورت از ميان دو پيروزى (پيروزى از طريق خشونت و پيروزى از طريق محبّت) شيرين ترين را برگزيده اى. اگر خواستى پيوند برادرى و رفاقت را قطع کنى جايى براى آشتى بگذار که اگر روزى خواست باز گردد بتواند. کسى که درباره تو گمان نيکى ببرد با عمل خود گمانش را تصديق کن. هيچ گاه به اعتماد رفاقت و يگانگى که ميان تو و برادرت برقرار است حق او را ضايع مکن; زيرا آن کس که حقش را ضايع کنى برادر تو نخواهد بود. نبايد خاندان تو بدبخت ترين و ناراحت ترين افراد در برابر تو باشند. به کسى که به تو علاقه ندارد (و بى اعتنايى يا تحقير مى کند) اظهار علاقه مکن و نبايد برادرت در قطع پيوندِ برادرى، نيرومندتر از تو در برقرارى پيوند باشد و نه در بدى کردن قوى تر از تو در نيکى نمودن. و هرگز نبايد ظلم و ستمِ کسى که بر تو ستم روا مى دارد بر تو گران آيد، زيرا او در واقع سعى در زيان خود و سود تو دارد (بار گناه خود را سنگين مى کند و ثواب و پاداش تو را افزون مى سازد) و البتّه پاداش کسى که تو را خوشحال مى کند اين نيست که به او بدى کنى.» 

 

پی نوشت

[۱] الکافی، باب الغضب، حدیث ۱

[۲] سوره شوری، آیه ۳۷

[۳] بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، جلد ۶۸، صفحه ۴۱۱

[۴] تحف العقول، صفحه ۳۶۱

[۵] سوره شوری، آیه ۳۷

[۶] سوره آل عمران، آیات ۱۳۳ و ۱۳۴

[۷] الکافی،باب کظم الغیظ، جلد ۲، صفحه ۱۱۰، حدیث ۱۰

 

 

 

 

 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 0 =
*****