فلسفه ضرورت اعتقاد از منظر امام رضا علیه السلام

14:09 - 1402/08/18

ایمان از ماده «أمن» به معنای ضد ترس است،ایمان بر وزن افعال به معنای تصیق است. ابن فارس ماده ی أمن را به معنای سکون قلب و تصدیق معنا نموده است. در اصل وضع ایمان، مفهوم تصدیق مورد لحاظ قرار گرفته است و ایمان در نسبت به خدا، انبیاء و ائمه ی معصومین علیهم السلام در اولین و سطحی ترین برداشت مفهومی، معنای اعتقاد را شامل می شود.امام رضا علیه السلام در بیان علت اعتقاد به خدا، پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام، به علتهای مختلفی اشاره می نمایند که عدم اشاعه ی فساد و ظلم در جامعه، و فساد درونی و بیرونی، از مهم ترین علتهای مطروحه مورد لحاظ قرار گرفته است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فلسفه ضرورت اعتقاد از منظر امام رضا علیه السلام

ایمان از ماده «أمن» به معنای ضد ترس[1] است،ایمان بر وزن افعال به معنای تصیق است.[2] ابن فارس ماده ی أمن را به معنای سکون قلب و تصدیق معنا نموده است.[3] در اصل وضع ایمان، مفهوم تصدیق مورد لحاظ قرار گرفته است و ایمان در نسبت به خدا، انبیاء و ائمه ی معصومین علیهم السلام در اولین و سطحی ترین برداشت مفهومی، معنای اعتقاد را شامل می شود.امام رضا علیه السلام در بیان علت اعتقاد به خدا، پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام، به علتهای مختلفی اشاره می نمایند که عدم اشاعه ی فساد و ظلم رد جامعه، و فساد درونی و بیرونی، از مهم ترین علتهای مطروحه مورد لحاظ قرار گرفته است.

خداشناسى ، به دليل اين كه زيربناى ارزش هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى است ، اصلى ترين پايه هاى جامعه نمونه انسانى نيز هست . به همين جهت ، نمى توان از جامعه اى كه خدا را باور ندارد، انتظار داشت ارزش هاى انسانى و در رأس آنها عدالت اجتماعى را رعايت نمايد  بى ترديد ، استقرار ارزش هاى اخلاقى در جامعه ، بدون زيربناى مذهبى و اعتقاد به خدا امكان پذير نيست . اگر جهان ، بى شعور و بى هدف باشد و عادل و ظالم ، و نيكوكار و بدكار ، همه با مرگ به يك نقطه مى رسند ، با كدام دليل مى توان جامعه را به رعايت ارزش هاى والاى انسانى ، عدالت خواهى ، ايثار و مبارزه با ظلم و جنايت ، دعوت كرد؟ چه دليلى دارد كه يكى فداى ديگران شود و ديگران ، فداى او نگردند؟ از اين رو ، بايد گفت كه ماترياليسم ، مستلزم نفى ارزش هاى اخلاقى و پذيرفتن ارزش هاى اخلاقى ، مستلزم نفى ماترياليسم است . به عكس ، اعتقاد به خدا و هدفدارى جهان هستى ، زمينه ساز جامعه برين و تكامل مادّى و معنوى انسان است و به فرموده آفريدگار جهان :[4]  «مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ[5]» .

 امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به پرسشی ذهنی مبنی بر علت اعتقاد به وجود خداوند متعال، نبوت پیامبرن و امامت ائمه ی معصومین علیهم السلام می فرمایند:« فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لِمَ أُمِرَ الْخَلْقُ بِالْإِقْرَارِ بِاللَّهِ وَ بِرُسُلِهِ وَ بِحُجَجِهِ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قِيلَ لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنَّ مَنْ لَمْ يُقِرَّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَجْتَنِبْ مَعَاصِيَهُ وَ لَمْ يَنْتَهِ عَنِ ارْتِكَابِ الْكَبَائِرِ وَ لَمْ يُرَاقِبْ أَحَداً فِيمَا يَشْتَهِي وَ يَسْتَلِذُّ عَنِ الْفَسَادِ وَ الظُّلْمِ وَ إِذَا فَعَلَ النَّاسُ هَذِهِ الْأَشْيَاءَ وَ ارْتَكَبَ كُلُّ إِنْسَانٍ مَا يَشْتَهِي وَ يَهْوَاهُ مِنْ غَيْرِ مُرَاقَبَةٍ لِأَحَدٍ كَانَ فِي ذَلِكَ فَسَادُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ وَ وُثُوبُ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فَغَصَبُوا الْفُرُوجَ وَ الْأَمْوَالَ‌ وَ أَبَاحُوا الدِّمَاءَ وَ النِّسَاءَ وَ قَتَلَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً مِنْ غَيْرِ حَقٍّ وَ لَا جُرْمٍ فَيَكُونُ فِي ذَلِكَ خَرَابُ الدُّنْيَا وَ هَلَاكُ الْخَلْقِ وَ فَسَادُ الْحَرْثِ وَ النَّسْلِ وَ مِنْهَا أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَكِيمٌ وَ لَا يَكُونُ الْحَكِيمُ وَ لَا يُوصَفُ بِالْحِكْمَةِ إِلَّا الَّذِي يَحْظُرُ الْفَسَادَ وَ يَأْمُرُ بِالصَّلَاحِ وَ يَزْجُرُ عَنِ الظُّلْمِ وَ يَنْهَى عَنِ الْفَوَاحِشِ وَ لَا يَكُونُ حَظْرُ الْفَسَادِ وَ الْأَمْرُ بِالصَّلَاحِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْفَوَاحِشِ إِلَّا بَعْدَ الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعْرِفَةِ الْآمِرِ وَ النَّاهِي وَ لَوْ تُرِكَ النَّاسُ بِغَيْرِ إِقْرَارٍ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا مَعْرِفَتِهِ لَمْ يَثْبُتْ أَمْرٌ بِصَلَاحٍ وَ لَا نَهْيٌ عَنْ فَسَادٍ إِذْ لَا آمِرَ وَ لَا نَاهِيَ وَ مِنْهَا أَنَّا وَجَدْنَا الْخَلْقَ قَدْ يَفْسُدُونَ بِأُمُورٍ بَاطِنَةٍ مَسْتُورَةٍ عَنِ الْخَلْقِ فَلَوْ لَا الْإِقْرَارُ بِاللَّهِ وَ خَشْيَتُهُ بِالْغَيْبِ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ إِذَا خَلَا بِشَهْوَتِهِ وَ إِرَادَتِهِ يُرَاقِبُ أَحَداً فِي تَرْكِ مَعْصِيَةٍ وَ انْتِهَاكِ حُرْمَةٍ وَ ارْتِكَابِ كَبِيرَةٍ إِذَا كَانَ فِعْلُهُ ذَلِكَ مَسْتُوراً عَنِ الْخَلْقِ غَيْرَ مُرَاقَبٍ لِأَحَدٍ فَكَانَ يَكُونُ فِي ذَلِكَ خِلَافُ الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ فَلَمْ يَكُنْ قِوَامُ الْخَلْقِ وَ صَلَاحُهُمْ إِلَّا بِالْإِقْرَارِ مِنْهُمْ بِعَلِيمٍ خَبِيرٍ».[6] امام رضا عليه السلام ـ در بيان علت وجوب ايمان به خدا و فرستادگان او وفرمود : اين ايمان به دلايل فراوانى ضرورت دارد؛ از جمله اين كه اگر كسى به وجود خداوند عزّ و جلّ اعتراف نمى كرد و از معاصى او دورى نمى ورزيد و از ارتكاب گناهان بزرگ باز نمى ايستاد و در پيروى از خواهشهاى نفسانى و لذّت بردن از فساد و ظلم و حق كشى از كسى نمى ترسيد، و هرگاه مردم دست به اين كارها مى زدند و هر كس بدون ترس و پروا از كسى به دنبال خواستها و هوسهاى خود مى رفت، بى گمان مردم همه به فساد و تبهكارى كشيده مى شدند و به جان يكديگر مى افتادند و به ناموس و اموال هم تجاوز مى كردند... يكى ديگر از دلايل آن اين است كه ما مى بينيم مردم در نهان و به دور از چشم مردم دست به فساد و خلاف مى زنند. اگر اقرار [و ايمان] به وجود خدا و ترس از غيب دانى او نبود، هيچ كس، هرگاه در خلوت، با خواهش و خواسته اى نفسانى روبه رو مى شد، در ترك معصيت از كسى نمى ترسيد.

 

[1] جوهری،ابونصر، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ج5، ص2071.

[2] جوهری،ابونصر، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، ج5، ص2071.

[3] ابن فارس، ابو الحسین، معجم مقائیس اللغة،ج1، ص133.

[4] ری شهری، محمد،دانشنامه میزان الحکمة، ج5، ص39.

[5] سورة النساء: 134.

[6] صدوق، محمد بن علی،عیون اخبار الرضا(علیه السلام)،منشورات جهان،ج2،ص99-100؛ علل الشرائع، منشورات مکتبة الحیدریة،ج1،ص252.حر عا ملی، محمد، الفصول المهمة فی اصول الائمة، ج1، ص293.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 10 =
*****