متن مولودی حضرت زینب جواد مقدم

مدح حضرت زینب - جواد مقدم

 پروردگار ملک جنون زینب است و بس
آموزگار مکتب خون زینب است و بس

زینب اگر نبود حسینیه ای نبود
در خیمه‌گاه عشق ستون زینب است و بس

معصومه است و علم لدنی نصیب اوست
علامه نخوانده متون زینب است و بس

با عشق می شود که به ادراک او رسید
از دیدگاه عقل برون زینب است و بس

ام‌المصائبی یکی از شان‌های اوست
بر قله تمام شئون زینب است و بس

در شام خطبه‌های علی‌وار خوانده است
ویران‌نمای دشمن دون زینب است و بس

ایوب عبد اوست که بی‌شک خدای صبر
در اصل قبل و بعد و کنون زینب است و بس

با اذن او دو دیده دل باز می شود
در کربلا جلاء عیون زینب است و بس

در یک کلام نائب زهرا به کربلاست
از هر لحاظ فاطمه‌گون زینب است و بس

دیوانه‌ایم و سر در هیئت نوشته‌ایم
پروردگار ملک جنون زینب است و بس

مدح حضرت زینب - جواد مقدم

حبذا ماه جمادی آفتاب آورده ای
اختری تابان ز برج بوتراب آورده‌ای
یا که از بحر ولایت درّ ناب آورده‌ای
یا کتاب از دامن امّ‌الکتاب آورده‌ای

زینت جد، زینت ام، زینت أب آمده
چشم ثاراللهیان روشن که زینب آمده

نور چشم حیدر و آئینه‌ی زهراست این
بیت عصمت را چراغ انجمن آراست این
بلکه پیغام‌آور فریاد عاشوراست این
کوه ایثار و شجاعت زینب کبراست این

پاسدار خون سربازان خداست
خواهر خون خدا همسنگر خون خداست

همسر شیر خدا الحق که شیر آورده ای
آفتاب مصطفی ماه منیر آورده ای
بر  تمام کشور دلها امیر آورده ای 
طفل نوزادی نه، مام چرخ پیر آورده ای

تو سپهر عصمتی، اینت فروزان کوکب است
زینب است این زینب است این زینب است این زینب است

کشتی دین غرق طوفان بود اگر زینب نبود
نارسا فریاد قرآن بود اگر زینب نبود
پیکر توحید بی جان بود اگر زینب نبود
حق اسیر دست طغیان بود اگر زینب نبود
نای نی در نی نوا می ماند بود اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند بود اگر زینب نبود

می در خشد نور ثارالله از سیمای او
جان ثاراللهیان قربان خاک پای او

ای همای سربلند قله ایثارها
ای شرف  در هر قدم دور تو گشته بارها
ای ز لطفت ریخته بر جان دشمن نارها
ای چهل منزل تو را با خصم دین پیکارها

زینت امّ و أبی الحق که زینب اسم تو است
فاش می گویم روان پنج تن در جسم توست

کیست این دختر نگهبان قیام کربلاست
بلکه پیغام آور کل پیام کربلاست
پیش تر از شیر مادر تشنه کام کربلاست
همدم و هم‌خون و همگام امام کربلاست

از ولادت تشنه جام بلا بوده است و بس
خلّتش بهر قیام کربلا بوده است و بس

فاطمه فخر دو عالم افتخارش کیست تو
یوسف زهرا گل و باغ و بهارش کیست
کربلا تا صبح محشر اعتبارش کیست تو
شهر ایثار و شهامت شهریارش کیست

ای سر فرزند زهرا سایبان محملت
سایبان محملت نه، ساربان محملت

نام تو بیچارگان را چاره سازی می کند
مهر تو با قلب ثارالله بازی می کند
صبر تو آزادگان را پیشتازی می کند
بردباری زیر پایت سرفرازی می کند

آسمان و آفتاب و ماه می نازد به تو
بر سر نی راس سر ثارالله می نازد به تو

تو محمد تو علی مرتضی را دختری
تو همانا بر روی دامن کوثر کوثری 
تو به آقای جوانان بهشتی خواهری
تو به چشم مادرت زهرا حسین دیگری

هر کلامت از هزاران انجمن دل می برد
طلعت زهراییت از پنج تن دل می برد

نطق ثارالله را تفسیر کردن کار توست
زاده‌ی مرجانه را تکفیر کردن کار توست
با زبان کار دو صد شمشیر کردن کار توست
در یُمن خون، از خدا تقدیر کردن کار توست

این تویی که کشته خود را گرفتی روی دست
در همان دریای خون بر دشمنان داغی شکست