پرهیز از اسراف از منظر آیات قرآن کریم

19:59 - 1402/08/25

یکی از مهم‌ترین معضلاتی که در جوامع اسلامی نادیده گرفته می‌شود معضل اسراف است، بسیار پیش آمده است که در مراسم‌های گوناگون که مدعوین را به صرف ناهار یا شام یا میوه و شیرینی و چیزهای دیگر دعوت می‌کنند شاهد زیاده‌روی و در نتیجه اضافه آمدن و اسراف بسیاری از مواد غذایی هستیم که شاید نیاز خیلی از انسان‌های دیگری باشد که از وضع معیشتی خوبی برخوردار نیستند. 

البته مفهوم اسراف فقط شامل مواد غذایی نمی‌شود بلکه شامل هر چیزی است که در آن زیاده‌روی می‌شود و در نتیجه به تلف شدن و بیهودگی می‌انجامد بنابراین اسراف شامل مواد دیگری مثل کاغذ یا هر وسیله دیگری و نیز شامل عمر انسان نیز می‌شود، خداوند متعال همانطور که انسان‌ها را تشویق به استفاده کردن از نعمت‌هایش می‌کند به همان اندازه آنها را از اسراف کردن نعمت‌هایش منع می‌کند، خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:«يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»[۱]«ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و (از نعمتهای الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد!»، خداوند متعال در این آیه شریفه پس از اینکه فرمان به خوردن و نوشیدن می‌دهد، انسان‌ها را از اسراف کردن در اطعمه و اشربه منع می‌کند، البته اینکه خداوند متعال انسان‌ها را از اسراف کردن و زیاده‌روی در خوردن اطعمه و اشربه منع می‌کند فقط برای پایمال شدن خودِ اطعمه و عشربه نیست، بلکه فلسفه‌های دیگری نیز می‌تواند داشته باشد، مثلاً محققان بر این باورند که عامل کثیری از امراض، چاقی و اضافه وزنی است که حاصل از پرخوری و اسراف در اطعمه و اشربه است، آنها بر این باورند که پرخوری در مواد غذایی موجب تشکیل زائده‌هایی در بافت‌های مختلف اندام‌های گوناگون بدن انسان می‌شود که یا تبدیل به غدد سرطانی می‌شود و یا اینکه وجودش در بدن برای قلب و سایر دستگاه‌های بدن مضر است، پس این یکی دیگر از فلسفه‌های منع اسراف است که با در نظر گرفتن این و فلسفه‌های دیگر به این نتیجه می‌رسیم که خداوند متعال خیر انسان‌ها را می‌خواهد که آنها را از اسراف کردن منع می‌کند، به طور مثال تمامی متخصصین تغذیه انسان‌ها را به عدم اضافه وزن توصیه می‌کنند که یکی از مهمترین عوامل آن عدم اسراف و زیاده‌روی در خوردن مواد غذایی است، یا مثلاً فلسفه روزه گرفتن نیز همین عدم زیاده‌روی و اسراف در خوردن مواد غذایی است که پزشکان و متخصصان بر این باورند که روزه گرفتن موجب این می‌شود که مواد زائد و اضافی بدن که حاصل از زیاده خوری است سوخته شوند، و در همین فلسفه دستور خداوند بر روزه نیز به منافع و حقایق عجیبی برای انسان‌ها می‌توان پی برد که یکی از آنها همین ریشه کن کردن سلول‌های زائد سرطانی است. علاوه بر آیه مذکور خداوند متعال در بسیاری از آیات دیگر قرآن کریم نیز انسان‌ها را از اسراف کردن منع کرده است چنانچه می‌فرماید:«وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ ۚ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ ۖ وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»[۲]«اوست که باغهای معروش [= باغهایی که درختانش روی داربست‌ها قرار دارد]، و باغهای غیرمعروش [= باغهایی که نیاز به داربست ندارد] را آفرید؛ همچنین نخل و انواع زراعت را، که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند؛ و (نیز) درخت زیتون و انار را، که از جهتی با هم شبیه، و از جهتی تفاوت دارند؛ (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است، در حالی که طعم میوه آنها متفاوت می‌باشد.) از میوه آن، به هنگامی که به ثمر می‌نشیند، بخورید! و حقّ آن را به هنگام درو، بپردازید! و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد!» 

و نیز می‌فرماید:«وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَىٰ ضُرٍّ مَسَّهُ ۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»[۳]«هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) رسد، ما را (در هر حال:) در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، می‌خواند؛ امّا هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان می‌رود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتی این عمل را درک نمی‌کنند)!» 

و نیز می‌فرماید:«فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ»[۴]«(در آغاز،) هیچ کس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند؛ زیرا فرعون، برتری‌جویی در زمین داشت؛ و از اسرافکاران بود!» 

و نیز می‌فرماید:«وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ ۚ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَىٰ»[۵]«و این گونه جزا می‌دهیم کسی را که اسراف کند، و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد! و عذاب آخرت، شدیدتر و پایدارتر است!» 

و نیز می‌فرماید:«ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ»[۶]«سپس وعده‌ای را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که می‌خواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم؛ و مسرفان را هلاک نمودیم!» 

و نیز می‌فرماید:«لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ»[۷]«قطعاً آنچه مرا بسوی آن می‌خوانید، نه دعوت (و حاکمیّتی) در دنیا دارد و نه در آخرت؛ و تنها بازگشت ما در قیامت بسوی خداست؛ و مسرفان اهل آتشند!» 

در روایتی آمده است که هارون الرشید یک پزشک مسلط داشت که مسیحی بود، روزی به یکی از دانشمندان که مسلمان بود گفت من در کتاب آسمانی شما چیزی از طبابت پیدا نمی‌کنم، در حالی که علوم مفید بر دو قسمت یا علم ادیانند و یا علم اَبدان، او جواب داد که خداوند متعال تمامی دستورات طبی را در نصف آیه آورده«كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» و پیامبر ما نیز طب را در یک حدیث خلاصه کردند:«اَلْمَعِدَةُ بَيْتُ اَلْأَدْوَاءِ وَ اَلْحِمْيَةُ رَأْسُ اَلدَّوَاءِ وَ عَوِّدْ كُلَّ بَدَنٍ مَا اِعْتَادَ»[۸] معده خانه همه بیماری‌ها و امساک و میانه‌روی سرآمد همه داروهاست. به بدنت آنچه را که عادت دادی از عادات صحیح بده. طبیب در پاسخ گفت:«ما ترك كتابكم و لا نبيكم لجالينوس طبا» قرآن شما و پیامبرتان برای جالینوس که طبیب معروف است طبی باقی نگذاشته است».[۹]

 

پی نوشت

[۱] سوره اعراف، آیه ۳۱

[۲] سوره انعام، آیه ۱۴۱

[۳] سوره یونس، آیه ۱۲

[۴] سوره یونس، آیه ۸۳

[۵] سوره طه، آیه ۱۲۷

[۶] سوره انبیاء، آیه ۹

[۷] سوره غافر، آیه ۴۳

[۸] طب النبی، جعفر بن محمدی مستغفری، صفحه ۱۹

[۹] مجمع البیان، جلد ۴، صفحه ۶۳۸

 

 

 

 

 

 

 

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 2 =
*****