امروزه نقش معنویت در کنار سه بعد زیستی، روانی و اجتماعی شخصیت در سلامت روانی و بهبود روابط انسانی از جمله روابط خانواده روشن شده است.
امروزه نقش معنویت در کنار سه بعد زیستی، روانی و اجتماعی شخصیت در سلامت روانی و بهبود روابط انسانی از جمله روابط خانواده روشن شده است. تحقیقات فراوانی از مذهب به عنوان منبع مهمی برای عملکردهای سازگارانه مانند خود تنظیمی، دلبستگی،تسلی هیجانی نام بردهاند.¹ در دهههای گذشته مردم برای رهایی از مشکلات و بهتر کردن زندگی خود بیشتر به منابع معنوی و سنتهای دینی روی میآوردند. و دنبال راههای معنوی جدید هستند. افرادی که دین را در تاثیرگذارترین امر در زندگی خود میدانند و از ایمان خود آسایش و راحتی بسیاری را دریافت میکنند، احساس نزدیکی بیشتر با خانواده خود دارند، شغل خود را خوشنود کننده مییابند و درباره آینده امیدوار هستند. در زمینه یابی عمومی ۸۰ درصد میگویند که دین در خانواده اصلی آنها و هنگامی که در حال رشد بودند اهمیت داشته است و روابط خانوادگی آنها به سبب وجود دین در خانه تقویت شده است. علاوه بر آن جهتگیری دینی و معنوی از شرایط خانواده سالم و تمایز دهنده آنها از خانواده موفق است.
معنویت حس پیوند به یک بعد متعالی فراتر از جهان مادی است که میتواند مجموعهای از باورها و عقاید و رفتارها باشد. معنویت فرد، وضعیتی از زندگی او را ترسیم میکند که تلاش و حالات فرد در راستای رسیدن به خداوند را مشخص میکند. دستیابی به امر قدسی به زندگی نظم و تعادل میبخشد. معنویت فرایند پویایی جستجوی امر قدسی است که در درون افراد به صورت فطری وجود دارد و منتظر فرصتی است که خود را نشان دهد. در نگرش اسلامی معنویت در بعد رفتاری شامل خداشناسی، خداجویی، آخرت باوری و راهنما شناسی و در بعد رفتاری مجموعه عبادات، قواعد شرعی و اخلاقیات است تا فرد با تلاش در جهت تکامل معنوی و خودسازی و اندوختن توشهای برای حیات اخروی از راه عمل به دستورات دینی، زندگی معنوی پیدا کنند. این محورها معنویت اسلامی را از معنویت های دینگزیر جدا میسازد. اگر فرد مسیر معنویت را از راه دینداری معتبر و درست طی کند به معنویت سالم دست مییابد، که آثار بسیار مطلوبی در زندگی فردی خانوادگی و اجتماعی او خواهد داشت.
انواع مهارتهای معنوی
یکی از نیازهای مهم انسان معنویت است. این نیاز در کنار نیازهای جسمی و روانشناختی در طبیعت همه انسانها نهاده شده است، تا افراد این سه دسته نیاز را تامین نکنند به سلامت و شکوفایی نمیرسند. پژوهشگران نیازهای معنوی را در سه محور طبقهبندی کردهاند؛ ۱. نیازهای باور دینی مانند نیاز به درک حضور خداوند، داشتن هدف و معنا در زندگی و نترسیدن از مرگ ۲. نیازهای رفتار دینی مانند نیاز به دعا و نیایش، انجام مناسک و عبادات و نیاز به شرکت در مراسم دینی ۳. نیازهای حمایت اجتماعی دینی مانند نیاز به مراقبت از همدیگر در گروههای مذهبی، رفتن به معابد و عبادات جمعی و نیاز به ملاقات با رهبران دینی.
شیوههای کسب مهارت معنوی اعتقادی
۱.خداشناسی و توحید
بنیادیترین مهارتهای معنوی، توانایی تقویت خداشناسی و اعتقاد به یگانگی پروردگار هستی است که سایر مهارتهای معنوی بر آن استوار میشود. مهمترین آموزههای ادیان الهی از جمله اسلام، توحید است. این باور نه تنها در سعادت انسان و رستگاری او از ناهنجاریها و انحرافات نقش کلیدی دارد، بلکه در موفقیت انسان در ایفای نقشهای خانوادگی همچون روابط مطلوب همسری تاثیر بسزایی دارد. در جوامعی که قالب مردم به ادیان الهی پایبند هستند، افراد از کودکی در تربیت خانواده و مدرسه با خداشناسی آشنا میشوند. هرچند بر اساس آیات قرآن همه انسانها به صورت فطری خداشناس هستند و به تعبیری شک و تردیدی در وجود خدا ندارند.² از جمله کارهایی که باعث تقویت مهارت خداشناسی میشود که زوجین باید آن را انجام دهند،
۱.آیات قرآن و سخنان اولیای دین در مورد توحید را مرور کنند و درباره آن تفکر کنند.
۲.با مرور سخنان توحیدی، تمرکز بر عبادات نماز و حضور قلب نیز مناسب است.
۳.در مورد آفرینش جهان و شگفتیهای هستی تفکر کنند.
۴.با تفکر در اجزا و دستگاههای بدن و تواناییهای بدنی و فکری انسان، خداشناسی را در خود تقویت کنند.
۵.کتابهای آموزش خداشناسی و توحید را مطالعه کنند.
۶.استفاده از برنامههای آموزش اعتقادات به صورت صوتی یا تصویری به آنها کمک میکند تا باور توحیدی خود را تقویت کند.
۲.رضایت به مقدرات الهی
از حالات معنوی که به افراد نشاط و آرامش و در نهایت خوشنودی از زندگی میدهد، راضی شدن به اموری است که خداوند برای هر فرد و انسان مقدر کرده است و این از بالاترین درجات معنوی است و رسیدن به هر مرتبه آن آرامش و نشاطی در فرد ایجاد میکند. برای رسیدن به این مرحله نیازمند مراحلی هستند.
۱.درک فهم دقیق رضا به مقدرات الهی: زوجین در درک واقعیت مفهوم رضا بکوشند و هرگونه بدفهمی نسبت به آن را دفع کنند. راضی بودن به مقدرات الهی به این معنا است که فرد به خاطر آنچه از دنیا به او میرسد یا نمیرسد از خداوند ناخشنود نشود و به کار اندک خود قانع و راضی نشود. در نگاه اسلامی همه مواهب زندگی انسان بر اساس مقدرات الهی است، که البته تلاش استعداد ها و شرایط هر فرد جزئی از این عوامل است. بر این اساس فرد وقتی اعتقاد به قضای الهی دارد که هم به ابعاد فردی و اجتماعی زندگی خوشنود باشد و زبان اعتراضی نداشته باشد و هم به بخشی که نتیجه انتخابهای او در زندگی میباشد و اکنون قابل تغییر نیست یا تغییرش بسیار مشکل است اعتراضی نداشته باشد.
۲.رسیدن به رضایت در همه ابعاد زندگی
۱.هر یک از زوجین یک سری ویژگیهایی دارند که از آن راضی نیستند(حالت چهره و بدن،مانند والدین) و این نارضایتی نسبت به آنها ناکام کننده و ناامید کننده خواهد بود. برای رفع این ناکامیها باید فرد ساز و کاری را که او را به این حالت رسانده کشف کند. فرد با خودکاوی روشن میکند که چه افکار و احساساتی او را به نارضایتی کشانده است. در این حالت فرد باید توجه کند که خدای مهربان، توانا و عادل که این ویژگیها را به انسان ارزانی کرده. او بهترین امکانات را با توجه به ظرفیت انسان و شرایط زندگی افراد برای آنها قرار داده است. اگر در مورد ضعف است، در مورد دیگر جبران شده و برای هر مورد متناسب با آن تکالیف و انتظاراتی قرار داده است. افراد باید به این نکته توجه کنند که هر ویژگی مثبت در کنار مزایا پیامدهای منفی نیز دارد. علاوه بر آن افراد میتوانند با مقایسه خود با دیگران که در آن ویژگی پایینتر از آنها هستند، باعث شکرگزاری شوند و قناعت و آستانه صبر افراد را بالا ببرد. مثلاً اگر فردی از جنسیت خود رضایت ندارد به این اصل توجه کند، که خداوند برای تلاش هر یک از دو جنس نصیب و بهرهای قرار داده است. علاوه بر آن توجه به این نکته که افسوس و نارضایتی از ویژگی که در اختیارمان نبوده است، دردی را دوا نمیکند، چون تغییر آن یا غیر ممکن یا بسیار دشوار است.
۲.بعضی از نارضایتیها مربوط به ابعاد زندگی فرد است، که انتخاب و رفتارهای او در آن نقش داشته است. نارضایتی فرد در این بخش تا اندازهای به خود فرد برمیگردد. اما پرسش اینجاست که چگونه فرد به قضای الهی راضی شود، در حالی که این ویژگی زندگی مثبت یا منفی تا حدی به انتخاب خود فرد بستگی دارد؟ افراد باید به نکات توجه کنند، اول اینکه این موارد در مسیر تقدیرات الهی و رضایت به آن راضی شدن به قضای الهی است، تلاشها و انتخابهای انسان در چارچوب کلی تقدیرات الهی قرار میگیرد و اگر اذن و قدرت خدا نبود نمیتوانستند اقدامی کنند و همه مصیبتها و حتی مواهب از قبل مقدر شده است و از این رو تاسف خوردن برای آنچه که از دست دادهاند و شادکامی افراطی بر مواهبی که به دست آوردهاند مناسب نیست. علاوه بر آن هرچند گاه امری برای افراد ناخوشایند است ولی شاید این ناراحتی به علت نگاه یک جانبه به موضوع باشد و ممکن است در ابعاد دیگر این موضوع به نفع افراد باشد و برای آنها خوبی باشد. نکته مهم اینکه خداوند دانا به همه زندگی انسان آگاه و نیز توانا و مهربان است. آنچه برای انسان مقدر کرده مناسبترین مسیر برای آنهاست. این اصل در روابط زوجین و احساسات آن دو نسبت به هم بسیار جریان دارد. قرآن بیان میکند که اگر نسبت به برخی ابعاد همسرتان، ناخوشایندی و بیمیلی دارید، با او به شایستگی رفتار کنید. و اگر از او خوشتان نیامد، چه بسا چیزی را خوش نمیدادید و خداوند در آن مصلحت و خوبی فراوان برای شما قرار میدهد.³ افسوس و ناراضایتی افراد جز به تشدید غم و ناکامی چیزی به دنبال ندارد. زوجین باید با بررسی هر موردی که نارضایتی دارند، با تحلیل ریشهها برای اصلاح این حالت در خود تلاش کند.
۳.شکرگزاری نسبت به نعمت خداوند
سپاسگزاری نسبت به نعمتها مواهبی که خداوند به انسان عطا کرده از بهترین فضیلتهای معنوی است. این حالت نه تنها برای خود فرد سودمند است و موجب آرامش و نشاط او میشود بلکه به افزایش نعمتهای خدا به فرد شود و نشانه کمال معنویت اوست. با توجه به این مزایا معمولا مردم کمتر شکرگزاری میکنند و تعداد شکرگزاران کم است. برای رسیدن به مرحله شکرگزاری لازم است افراد همه جنبههای مثبت زندگی خود را یادآوری کنند. اگر هر یک از زوجین به این باور برسند که همه خوبیها و نعمتهای زندگیشان از خداست، به شکر قلبی دست یافتهاند. این مرتبه از شکر، پایه مراتب آن است و بدون آن مرحله دیگر استحکام لازم را ندارد. در این حال انسان به مرحله شادی و خوشنودی میرسد. این نشاط در حالت روانی و نشانههای غیر کلامی مشهود میشود. توصیه خداوند به این است که با توجه به فضل و نعمتهای خدا نسبت به خود شادکام شوید⁴ و افراد را تعقیب میکند دادههای زندگی خود را ببینند از اینکه اینها لطف خداست، خوشنود باشند. یاد کردن نعمتهای خداوند چه در دل و چه در زبان بخشی از انجام شکر خداست.
۱.کندی و همکاران.به نقل انصاری.ص۴۶
۲.اعراف.۱۷۲،ابراهیم.۱۰
۳.نساء.۱۹
۴.یونس.۵۸