یکی از بزرگترین مصائب بانوی مطهر اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، هجوم بیشرمانه غاصبان خلافت حضرت امام علی علیه السلام به منزل آن بانوی والا مقام بود، چیزی که از این ماجرای تلخ، عائد هر مسلمان با بصیرت میشود، این است که آن بانوی والامقام تا پای جانشان در راه ولایت و ولایت مداری ایستادگی و رشادت کردند و سرانجام در همین راه به مقام بزرگ شهادت نائل آمدند.
مقدمه: یکی از مهمترین عواملی که بیشترین ضربهها را به دین مبارک اسلام وارد کرد، هجوم بیشرمانه و وقیحانه غاصبان ولایت حضرت امام علی علیه السلام به منزل مبارک آن حضرت بود، در واقع این هتک حرمت بود که زمینهها را برای هتک حرمتهای بعدی به ائمه اطهار علیهم السلام فراهم کرد.
چیزی که بیشتر از همه، غاصبان خلافت و بانیان آن را به چنین جسارت بزرگی علیه دخت نبی مکرم اسلام واداشت، این بود که غاصبان خلافت حضرت امام علی علیه السلام، وقتی که میدیدند بعد از وقوع سقیفه، بعضی از صحابه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به پیروی از حضرت علی علیه السلام که وصیت شده آن پیامبر عظیمالشأن بود از بیعت کردن با ابوبکر سرپیچی میکردند و فقط مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام را به عنوان امام و خلیفه و جانشین پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و سلم میدانستند، به خاطر همین نمیتوانستند که روشنگری و بیداری این دسته از صحابه پیامبر را بر بتابند، و آن چیزی که بیشتر از همه برای آنان ترسناک بود بصیرت و آگاهی مسلمانانی بود که داشتند با حضرت امام علی علیه السلام بیعت میکردند، اما به خیال خامشان برای اینکه تمامی آن مسلمانانی را که با حضرت علی علیه السلام بیعت میکردند را مورد تهدیدشان قرار دهند، با وقاحت تمام به منزل مولای متقیان حضرت امام علی علیه السلام هجوم بردند، در آن هنگام عُمَر با همراهی قنفذ و طرفدارانش، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را تهدید به این کردند که اگر همسرت برای بیعت کردن با ابوبکر از خانه بیرون نیاید، خانه را به آتش میکشیم. حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفاع از همسرش که ولی امر مسلمین بود به آن هجوم برندگان گستاخ فرمودند:«أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ! مَا ذَا تَقُولُونَ؟ وَ أَيَّ شَيْءٍ تُرِيدُونَ؟»« شما ای گمراهان و دروغگویان! چه میگویید و چه میخواهید؟»
عُمَر در پاسخ گفت:«مَا بَالُ ابْنِ عَمِّكِ قَدْ أَوْرَدَكِ لِلْجَوَابِ وَ جَلَسَ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ؟»«پسر عمویت را چه شده است که تو را برای جواب فرستاده و در پشت پرده حجاب نشسته است؟»
حضرت زهرا سلام الله علیها در پاسخ به او فرمودند:«طُغْيَانُكَ- يَا شَقِيُّ- أَخْرَجَنِي وَ أَلْزَمَكَ الْحُجَّةَ، وَ كُلَّ ضَالٍّ غَوِيٍّ»«ای بدبخت! طغیان و سرکشی تو مرا از خانه بیرون آورده است تا حجت و دلیل بر تو و بر هر گمراهی ثابت شود».
پس از این عمر به بانوی مطهر اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جسارت کرد و فرمایشات آن بانوی والا مقام را باطل و از گفتههای زنان برشمرد و اذان بانوی فال مقام درخواست کرد که حضرت امام علی علیه السلام را به بیرون از خانه برای بیعت با آنان بفرستد.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به او پاسخ دادند:«أَ بِحِزْبِ الشَّيْطَانِ تُخَوِّفُنِي يَا عُمَرُ؟! وَ كَانَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ ضَعِيفاً»« آیا به حزب شیطان مرا میترسانی ای عمر؟ و حال که حزب شیطان ضعیف است».
عمر به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها گفت:«إِنْ لَمْ يَخْرُجْ جِئْتُ بِالْحَطَبِ الْجَزْلِ وَ أَضْرَمْتُهَا نَاراً عَلَى أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ وَ أُحْرِقُ مَنْ فِيهِ، أَوْ يُقَادَ عَلِيٌّ إِلَى الْبَيْعَةِ»« اگر همسرت از خانه خارج نشود هیزم و چوب زیادی را میآورم و خانه و اهلش را به وسیله آن میسوزانم یا آنکه علی علیه السلام برای بیعت به مسجد بیاید»، بعد از آن خالد بن ولید و همراهانش را مامور به این کرد که به سرعت بروند و هیزم جمع کنند تا آن هیزمها را آتش بزنند.
عمر در نقل ماجرای تهاجم به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها میگوید:«يَا عَدُوَّ اللَّهِ! وَ عَدُوَّ رَسُولِهِ! وَ عَدُوَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ! فَضَرَبَتْ فَاطِمَةُ يَدَيْهَا مِنَ الْبَابِ تَمْنَعُنِي مِنْ فَتْحِهِ فَرُمْتُهُ فَتَصَعَّبَ عَلَيَّ فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَاءً فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، وَ كَيْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَكَلْتُ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ، وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِينَةِ أَسْفَلَهَا» حضرت فاطمه سلام الله علیها به من گفت: ای دشمن خدا و دشمن رسول خدا(ص) و دشمن امیرالمؤمنین(ع)! پس فاطمه(س) دست خود را بر درب خانه گذاشت تا مرا از باز کردن درب، منع کند. به طرف در رفتم، استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم. نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب و نیرنگ محمد(ص) و سحرش افتادم؛ پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم، ناگهان فریادی کشید که گمان کردم مدینه زیر و رو شد».
در ادامه این روایت آمده است که:«يَا أَبَتَاهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ الله قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ، وَ سَمِعْتُهَا تَمْخَضُ وَهِيَ مُسْتَنِدَةُ إِلَى الْجِدَارِ، فَدَفَعْتُ الْبَابَ و دَخَلْتُ فَأَقْبَلَتْ إِلَيَّ بِوَجْهِ أَغْشَى بَصَرِي، فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ، وَخَرَجَ عَلِيٌّ ، فَلَمَّا أَحْسَسْتُ بِهِ أَسْرَعْتُ إِلَى خَارِج الدَّارِ وَ قُلْتُ لِخَالِدٍ وَ قُنْفُذٍ وَ مَنْ مَعَهُمَا: نَجَوْتُ مِنْ أمْرٍ عظیم»[۱]«(حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صدا زد) ای بابا ای رسول خدا این چنین رفتار میشود با حبیبه ات و دخترت، آه ای فضّه، مرا بگیر به خدا قسم فرزندی که در شکم داشتم کشته شد.
عمر در ادامه این روایت میگوید: صدای نالهاش را از درد سقط در حالی که به دیوار تکیه داده بود شنیدم، در را باز کردم و داخل شدم، به من چنان رو کرد که چشمهایم تاریک شد، از روی مقنع طوری بر دو گونهاش زدم که گوشوارهها پاره شد و به زمین ریخت.
در آن هنگام حضرت علی علیه السلام از خانه بیرون آمد، همین که چشمم به او افتاد به سرعت از خانه خارج شده و فرار کردم، به خالد و قنفذ و همراهانش گفتم از گرفتاری بزرگی رها شدم».
این روایت در واقع نامهای بود که عمر برای معاویه نوشته بود که در این نامه، تمامی اعترافات عمر در انجام این جنایت بسیار بزرگ مشاهده میشود.
برخی از علمای اهل تسنن نیز در روایاتی به این جنایت بزرگ عمر و تمامی غاصبان خلافت و حکومت حضرت امام علی علیه السلام، اعتراف کردهاند، چنانکه از ابن عبدربه اندلسی روایت شده که در کتاب عبدالفرید در مورد این جنایت بزرگ مینویسد:«الذین تخلفوا عن بيعة ابي بكر؛ على والعباس والزبير وسعد بن عباده فاما على و العباس و الزبير فقعدوا فى بيت فاطمة و قال لهم ان ابوا فقاتلهم فاقبل عمر بقبس من نار على ان يضرم عليهم الدار فلقته فاطمه فقالت يا بن الخطاب اجئت لتحرق داری؟ قال نعم اوتدخلوا فيما دخلت فيه الامه»[۲]« افرادی که از بیعت با ابوبکر امتناع کردند، علی علیه السلام و عباس و زبیر و سعد بن عباده بودند، علی علیه السلام و عباس و زبیر در خانه فاطمه نشسته بودند، که ابوبکر عمر بن خطاب را فرستاد تا آنها را حاضر کند برای بیعت، و به عمر بن خطاب گفت که اگر امتناع کردند با آنها قتال نماید، پس عمر با آتش جلوی منزل فاطمه سلام الله علیها آمد که درِ خانه آن بانو را آتش بزند، فاطمه سلام الله علیها به عمر فرمود: ای پسر خطاب! آیا خانهام را آتش میزنی؟ گفت آری مگر اینکه همگی با ابوبکر بیعت کنید».
یکی دیگر از اعترافات علمای اهل سنت به این جنایت گستاخانه و فراموش ناشدنی، روایت ابراهیم بن سیار است که او از بزرگان معتزله است و تمامی اهل تسنن او را با نام «نظام» میشناسند که در شرح این جنایت بزرگ میگوید:«اِنَّ عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتّی اَلْقَتْ اَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها»[۳]«به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود».
همه اینها، شواهد و مدارکی از خود عالمان اهل تسنن بود که در روایتهایشان به این جنایت بیشرمانه اعتراف نمودهاند. در میان اهل بیت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، اولین شهیدی بود که در راه دفاع از حریم ولایت و در راه ولایتمداری، آنچنان رشادت و ایستادگی کردند که هم خودشان و هم فرزند بزرگوارشان مظلومانه به مقام بزرگ شهادت نائل آمدند.
نتیجهگیری: هجوم وقیحانه و گستاخانه غاصبان خلافت حضرت امام علی علیه السلام به بیت آن بزرگوار، تنها هجوم بردن آنها به بیت مبارک آن حضرت نبود، بلکه هجوم بردن آنها به فرمان نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مورد جانشینی بعد از او و در واقع هجوم بردن آنها به درگاه خداوند متعال بود که زمینهها را برای هتک حرمتهای بعدی به ائمه اطهار علیهم السلام فراهم کرد.
پی نوشت
[۱] بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، جلد ۳۰، صفحات ۲۹۳ و ۲۹۴
[۲] عقدالفرید، ابن عبدربه، جلد ۲، صفحه ۴۴۳
[۳] ملل و نحل، محمد بن عبدالکریم شهرستانی، صفحه ۲۶