یک ایده و طرح هرچقدر هم که بزرگ، بلندپروازانه و جدید باشد، تا زمانی که به مرحله فعلیت و بهرهبرداری نرسد، ارزش و جایگاه ویژهای ندارد.
ارزش و بهای یک ایده یا فناوری به میزان زیادی به شرایط زمانی و مکانی و محیط رشد فناوری و ایده موردنظر وابستگی دارد. نبود هر کدام از این شاخصهها، ارزش ایده را دچار چالش جدی کرده و آن را با خطر نابودی و عدم اجرا مواجه میکند.
قارون یکی از ثروتمندترین مردم در زمان حضرت موسی علیهالسلام بود که خداوند در قرآن سرنوشت وی را به عنوان درس عبرتی برای بشریت معرفی کرده است.
وی که از قوم حضرت موسی بود و بهواسطه فضل الهی به سرمایهای هنگفت دست یافت، آن را عاملی برای طغیان بر علیه مردم و پیامبر زمان خود قرار داد؛ امر تا جایی پیش رفت که مورد سرزنش قوم خود نیز قرار گرفته و به وی گفته میشد، مغرور و شادمان نباش و از سرمایه خود برای کمک به دیگران و سعادت اخروی استفاده کن؛ اما قارون گوش فرانداده و تمام این سرمایه را حاصل تلاش و علم و آگاهی خود میدانست.[1]
این رویه در زندگی بسیاری از افراد و مسئولان و ثروتمندان جامعه نیز میباشد که وقتی از آنها خواسته میشود، اقدامی جهت کمک به مردم انجام دهند، هیچ تحرکی از خود نشان نداده و احیاناً مانند قارون روی گردانده و رسیدن به این مسئولیت و ثروت را حاصل تلاش خود میدانند؛ اما همین طیف وقتی اقدام مثبتی در همان زمینهای که مردم از وی خواسته بودند، انجام بپذیرد، در حالی که هیچ عملی برای تحقق آن انجام ندادهاند، آن را به خود نسبت داده و جزو برنامهها و ایدههای آینده قلمداد میکنند.
در همین رابطه برخی از افراد و دولتها در سالیان گذشته، جهت رفاه و آسایش مردم و بهبود شرایط زندگی و نیز تأمین زیرساختهای لازم، اقدامی انجام نداده و وقتی دولت یا شخصی حرکت و اقدامی انجام میدهد، شروع به سیاهنمایی، کارشکنی، فرافکنی و... کرده و اقدام طرف را تحتالشعاع امور حاشیهای قرار میدهند.
به عنوان مثال وقتی پروژهای در زمان دولتی به بهرهبرداری میرسد، آغاز آن، ایده آن و یا موارد دیگر را بهانه کرده تا از اقدام شخصی که آن طرح را به مرحله فعلیت رسانده است، کاسته و آن را بیاهمیت جلوه دهند؛ اما همین افراد به صورت مستمر در حالی منفیبافی، القاء ناتوانی و ناکارآمدی و... در قبال آن دولت هستند.
در همین رابطه، دولتمردان و طیفهای سیاسی که سالیان متمادی اداره امور کشور را برعهده داشتند و اقدام زیرساختی مهمی برای کشور و آینده مردم انجام نداند، وقتی دولت فعلی پروژهای و یا طرحی را آغاز و یا به سرانجام میرساند، آن را حاصل ایدهها و برنامههای خود دانسته و با این عمل، فعالیت و توانایی شخصی که پروژه را به سرانجام رسانده، زیر سؤال میبرند.
به عنوان مثال وقتی پروژه بیمارستانی در کرج بعد از 34 سال معطلی و وعدههای پشتسرهم دول قبلی به سرانجام نرسید، ولی در دولت فعلی در طول دو سال به بهرهبرداری رسید، با حاشیهسازی، ایده، آغاز ساخت و... آن را متعلق به زمان طیف متبوع خود دانسته و با این اقدام، فعالیت دولت فعلی را به حاشیه میبرند.
در موردی دیگر نیز که روزنامه اعتماد آن را در تیتر خود قرار داده است، وقتی دولت برنامه و بودجه مدونی برای ساخت استادیوم ملی معین میکند، ایده و آغاز ساخت آن را مربوط به زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی دانسته است.
اما همین طیف زمانی که در دولت فعلی اقدام اشتباه یا فسادی رخ میدهد که غالباً مربوط به عملکرد طیف متبوع این قشر در سالیان گذشته است، با یک فرافکنی چنان دولت فعلی را تخریب و تحقیر میکنند که تمام اذهان از ریشهیابی و ایدهپردازی آن در گذشته منحرف شود و تمام نقدها متوجه دولت فعلی باشد.
این طیف در واقع قارونوار رفتار کرده و هر خوبی و پروژه مفیدی را بدون اینکه اقدام و حرکت عملی مؤثری انجام داده باشند، به خود نسبت داده و دولت فعلی را به دلیل اشتباه یا فساد، مقصر و بانی اصلی جلوه میدهند؛ رفتاری منافقانه که هدفی جز آرمانهای قارونی را دنبال نمیکند.
در همین زمینه باید گفت، آیا صرف ایدهپردازی و کلنگزنی یک پروژه برای انتساب آن به شخص یا دولت کافی است و لو ساخت آن پروژه به مرحله اجرایی نرسیده باشد و یا تعطیل رها شده باشد؟ چرا با وجود چنین ایدههایی، ساخت و به سرانجام رساندن آنها اینهمه سال طول کشیده و هیچ اقدامی انجام نشده است؟ ایده و طرح تا زمانی که به مرحله بهرهبرداری نرسد، چه فایدهای برای مردم دارد که اینگونه به آن افتخار میکنند؟ آیا وجود ایدههایی که در ذهن مانده و به دلیل ناتوانی یا بیارزشی به فعلیت نرسیده است، ارزش وجودی دارد؟
پینوشت:
[1]. قصص، 76-78.