در هیچ قومی و در هیچ آیین از ادیانهای الهی به اندازه اسلام،زن دارای جایگاه و دارای مقام و ارزش نبوده است.
زن از دیدگاه اسلام دارای مقام و جایگاه والایی است، وبرای او ارزش خاصی قائل است، اسلام زن را مظهر جمال و کمال الهی و مظهر انسان سازی میداند، اسلام زن را به عنوان برده نپذیرفته و هرگزچنین جایگاهی برای او قائل نیست.اسلام زن را صاحب اختیار و صاحب تواناییهای بالقوه بیشماری میداند،با ظهور خود جایگاه زن را تغییر داده و جایگاهی منحصر به فرد برای او قائل شده است.
در هیچ قومی و در هیچ آیین از ادیانهای الهی، به اندازه اسلام،زن دارای جایگاه و دارای مقام و ارزش نبوده است.لذا به صراحت بیان میداریم آنگونه که اسلام جایگاه زن را بالا برده و به او کرامت بخشیده و ارزش اجتماعی برای او قائل شده است، درهیچ یک از ادیانهای دیگراینگونه نیست وچنین جایگاهی برای زن قائل نیستند.زنان در دین مسیحیت و در دین یهود مالک اموال خود نیستند حتی از اموال خویش هم نمیتوانند خرج کنند.
پروردگار عالم برای اینکه جایگاه زن در اسلام بر همگان ثابت شود،در قرآن کریم وقتی راجع به انسانهای خوب و انسانهای بد سخن به میان میآورد مثال هر دو مورد را از زن انتخاب میکند.در یک مورد همسر فرعون را مثال میزند و در مورد دیگر همسر نوح راهمسر نوح را به عنوان زنی بد و کج رفتار،انسانی که در جهت غلط حرکت میکند مثال میزند و زن فرعون آسیه را، به عنوان زنی که در جهت درست قدم برمیدارد شاهد مثال میآورد. خب سوالی مطرح میشود که چگونه هر دو مثال را پروردگار عالم از زن مطرح میکند در صورتی که مردان بسیار نیکی بودهاند اما چرا خداوند از میان انبیا واولیای الهی زن را برای مثال انتخاب میکند؟
«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»1 و باز خدا برای مؤمنان (آسیه) زن فرعون را مَثَل آورد هنگامی که (از شوهر کافرش بیزاری جست و) عرض کرد: بار الها (من از قصر فرعونی و عزت دنیوی او گذشتم) تو خانهای برای من نزد خود در بهشت بنا کن و مرا از شرّ فرعون (کافر) و کردارش و از قوم ستمکار نجات بخش.
برخلاف دیدگاه غرب، اسلام جایگاه ممتازی برای زن قائل است و زن و مرد را برای طی پیمودن جاده رشت و تعالی هم مسیر میداند.تساوی زن و مرد در زمینه ارزشهای انسانی و اسلامی،جزو مسلمات اسلام است.طوری که در این زمینه هیچ گونه تردیدی وجود ندارد،زمانی که بحث از ایمان،اسلام،صداقت، مجاهدت، صبر و دیگر صفات ارزنده انسانی به میان میآید قرآن کریم میفرماید:«إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا»2 همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خدا ترس خاشع و مردان و زنان خیر خواه مسکین نواز و مردان و زنان روزهدار و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند، بر همه آنها خدامغفرت و پاداشی بزرگ مهیا ساخته است..
یعنی زن و مرد در این میدان دنیوی باید دوش به دوش هم حرکت کنند و با هم پلههای ترقی را طی نموده.زن در اسلام مالک و صاحب اختیار اموال خود میباشد و احدی حق تصرف اموال او را ندارد،لذا اگر زن بخواهد وارد فعالیتهای اقتصادی و مالی شود،هیچ گونه منعی چه از طرف جامعه و اجتماع ،وچه از طرف همسروی برای او ایجاد نخواهد شد، لذا زن در اسلام به راحتی میتواند مختار باشد در انتخاب،یعنی به راحتی میتواند ماندن در خانه را برگزیند و مربی باشد، مادر باشد، در وهله اول برای تربیت فرزندانی سالم و صالح،ودر مرحله بعد میتواند قدم در اجتماع بگذارد و فعالیتهای مختلف،که متناسب با شان و شئون یک زن باشد را برگزیند.هر شخصی،هر دین و آیینی، با نگاهی سطحی و گذرا به تاریخ اسلام،به راحتی به این مطلب مهم دست مییابند که زنان همواره در تاریخ اسلام با توانایی اداره منزل در مواقع مورد نیاز و یا در مواقع حساس،با اداره فعالیتهای مختلف در اجتماع به خوبی با حضور بی بدیل،نقش خود را ایفا کردهاند به گونهای که در برخی از موارد زنان در اسلام به عنوان طلایه داران مکتب اسلام و جبهه حق بوده اند.
در واقع اسلام عزیز دست زن را باز گذاشته است،تا هر کجا که خود تشخیص داده،که اجتماع و یا منزل و خانواده،به او احتیاج داشته و سبب رشد خود و تعالی جامعه و خانواده و فرزندان میشود،به وظایف خود جامعه عمل بپوشاند.و نکته آخر در خصوص جایگاه زن در اسلام، زن در اسلام، رشد بیبدیل علمی پیدا میکند،زن در اسلام،رشد بیبدیل شخصیتی پیدا میکند،زن در پرتو اسلام،رشد اخلاقی پیدا میکند،در اساسیترین مسائل اجتماعی قدم میگذارد وموفق و سربلند از آن بیرون میآید، ولی همچنان زن در اسلام زن باقی میماند، واز کرامت و ارزش و مقام و جایگاه اوذرهای کاسته نمیشود.این است جایگاه و مقام زن در اسلام که ما به گوشهای از آن هم اشاره نکردهایم.
اما زن در غرب چگونه است از چه جایگاهی برخورداراست؟
زن در غرب دارای عزت است؟
آیا واقعاً زن در غرب آزاد است مختار است؟
آیا زن در غرب دارای شخصیت است یا صرفاً ابزار و وسیلهای بیش نیست؟
آن صدای آزادی که غرب برای زن در بلندگو کرده، شعاری بیش نیست. آن آزادی عین اسارت است، آن آزادی یعنی آزادی از اخلاق،در حالی که اخلاق قید و بند دارد. آن آزادی یعنی آزادی از هرگونه سوء استفاده از زن، در حالی که زن متعهد است، نسبت به خانواده و شوهرخویش حتی در غرب.نگاه غرب به زن به عنوان یک وسیله برای ارضا غریزه جنسی مردان است. جامعه غرب به ظاهر متمدن اما در باطن پوسیده، سعی بر این دارد که صرفاً جلوه گریهای زن را به نمایش بگذارد و او را از خانواده و چهارچوب آن بیرون اورد،نه اینکه فکر کنیم غربیان این نسخه را برای خود پیچیدند تمام تلاششان برای بیدین کردن افراد مسلمان تمام دنیاست آنان اعتقادشان بر این است،برای اینکه بخواهند بنیان و اساس و تشکیلات خانواده را در جامعهای بر هم زنند،لازم است تا برخی از اصول اخلاقی را در بین افراد آن جامعه کاملاً از بین ببرند،در نتیجه با از بین رفتن آن اصول و ملزمات اخلاقی،شهوات و لاابالیگری در بشر افزایش میابد،چرا که طبیعت انسان است که میل زیادی به محرمات و شهوات رانی دارد، لذا اگر این گونه شد، اجتماع جامعه به مسیر انحطاط پا گذاشته و رفته رفته در قعر چاه قرار خواهد گرفت.
البته نباید این نکته را نیز نادیده بگیریم که هدف غرب ازآزادی زن،یعنی عریان کردن زن و بیمقدار نشان دادن ان، برای این که آن قشر عظیم زنان و به دنبال آن مردان را،از معنویت دور کنند و به سوی رذائل اخلاقی سوق دهند.شاید باورش سخت باشد که اوائل زنان در غرب از حقوق اولیه یک انسان محروم بوده اند، زنان در غرب مالک اموال خویش نبوده و نمیتوانستند از آن استفاده کنند و یا بهتر است بگوییم که زن در غرب نمیتوانست در خانواده اظهار وجود کند،زن در غرب وقتی ازدواج کند نام خانوادگی او تغییر میکند،حتی بدون اجازه همسر در ملک شخصی خود نمیتواند تصرف کند این است مقام زن در غرب.
در نهایت جای هیچگونه تردیدی نیست که در طول تاریخ زنان در هر عصر و هر دورهای و در هر جامعهای از شأن و منزلت و مقام اجتماعی و خانوادگی لازم و کافی برخوردار نبودهاند، معمولاً دچار ظلم و ستم میشدند اما با رشد فزاینده علوم مختلف و پیشرفت بشر وعلم و آگاهی او در زمینههای مختلف همچنین با افزایش علم و آگاهی زنان در سالهای گذشته به تدریج جایگاه واقعی زن در خانواده و در اجتماع مشخص شد،لذا به یقین هیچ یک از ادیان الهی مانند دین حضرت خاتم صلی الله علیه و آله و سلم به احیای شخصیت والای زن نپرداخته است و پروردگار عالم بشارت داده است که هر کدام چه زن و چه مرد فرقی ندارد برای رسیدن به راه سعادت و رستگاری باید چنگ به این ریسمان زنند و از ان معارف و الگوهای حیات بخش،در مسیر زندگی خود بهره جویند.
منابع:
1.سوره مبارکه تحریم ایه11
2.سوره مبارکه احزاب ایه 35