انسانها در مواجهه با پذیرش و یا عدم پذیرش دین مقدس اسلام، حالات یکسانی ندارند و به طور کلی به سه دسته تقسیم میشوند که در این مطلب به بیان آن سه دسته میپردازیم.
![](https://btid.org/sites/default/files/media/image/screenshot_20240221_053807_chrome.jpg)
مقدمه: دین مبین اسلام مانند باران رحمتی است که با باریدنش بر روی هر چیزی اثرات خاص مربوط به آن چیز را محقق میکند، به طور مثال باران وقتی برای گلی ببارد موجب میشود که آن گل رشد و نمو بیشتری پیدا کرده و در نتیجه عطر و بوی بهتری را از خود منتشر کند، اما بالعکس وقتی که این باران برای علفهای هرز میبارد موجب میشود که رشد و نمو علفهای هرز بیشتر شود، دین مبین اسلام نیز همین است و انسانهایی که با آن مواجه میشوند در مورد پذیرش آن به سه دسته تقسیم میشود که به بیان آن سه دسته میپردازیم.
دسته اول کسانی هستند که دین مبین اسلام و آموزههای مقدس آن را آنگونه که هست با جان و دل میپذیرند و خود را ملزم به عمل کردن به تمامی فرامین آن میدانند، این دسته از افراد همان تقوا پیشگان و پرهیزکاران هستند.
دسته دوم کسانی هستند که از همان ابتدا در مواجهه با دین مبین اسلام و آموزههای مقدس آن خصومت میکنند و خصومتشان را علنی میکنند و به صورت علنی میگویند که ما به این دین و آیین کافر هستیم.
اما دسته سوم در مواجهه با پذیرش یا عدم پذیرش دین مبین اسلام کسانی هستند که موضع مشخصی نسبت به آن نمیگیرند و در مواجهه با پذیرش این دین حالت دوگانهای دارند که هرگاه با جمع مسلمانان و پرهیزکاران همراه بودند خودشان را کفار همراه بودند خودشان را کافر جا میزنند و به عبارتی دیگر در ظاهرشان مسلمان گونند اما در باطن وجودشان از اساس با دین مبین اسلام مخالفند و در واقع چهره واقعیشان را که باطنشان است و باطنشان که کفر است را در ظاهر مسلمانشان پنهان کردهاند.
شریعت مقدس اسلام و مسلمانان از تاریخ صدر اسلام تاکنون بیشترین ضربهها را از این گروه یعنی منافقان خورده است، خداوند متعال در قرآن کریم به معرفی و بیان صفتهای این دسته از انسانها میپردازد و میفرماید:«وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الاَخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِينَ، يخَدِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ مَا يخْدَعُونَ إِلا أَنفُسهُمْ وَ مَا يَشعُرُونَ، فى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمُ بِمَا كانُوا يَكْذِبُونَ، وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فى الاَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نحْنُ مُصلِحُونَ، أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَكِن لا يَشعُرُونَ، وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ ءَامِنُوا كَمَا ءَامَنَ النَّاس قَالُوا أَ نُؤْمِنُ كَمَا ءَامَنَ السفَهَاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السفَهَاءُ وَ لَكِن لا يَعْلَمُونَ، وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ ءَامَنُوا قَالُوا ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلى شيَطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نحْنُ مُستهْزِءُونَ، اللَّهُ يَستهْزِىُ بهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فى طغْيَنِهِمْ يَعْمَهُونَ، أُولَئك الَّذِينَ اشترَوُا الضلَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبحَت تجَرَتُهُمْ وَ مَا كانُوا مُهْتَدِينَ، مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِى استَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضاءَت مَا حَوْلَهُ ذَهَب اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فى ظلُمَتٍ لا يُبْصِرُونَ، صمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ، أَوْ كَصيِّبٍ مِّنَ السمَاءِ فِيهِ ظلُمَتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يجْعَلُونَ أَصبِعَهُمْ فى ءَاذَانهِم مِّنَ الصوَعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ محِيط بِالْكَفِرِينَ، يَكادُ الْبرْقُ يخْطف أَبْصرَهُمْ كلَّمَا أَضاءَ لَهُم مَّشوْا فِيهِ وَ إِذَا أَظلَمَ عَلَيهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَب بِسمْعِهِمْ وَ أَبْصرِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ»[۱]«و بعضى از مردم كسانيند كه ميگويند بخدا و بروز جزا ايمان آورده ايم و لكن (دروغ ميگويند و) هرگز ايمان نياورده اند، با خدا و با كسانيكه ايمان آورده اند نيرنگ مى كنند ولى نميدانند كه جز بخود نيرنگ نمى كنند اما نميدانند، در دلهاشان مرضى است پس خدا بكيفر نفاقشان آن بيمارى را زيادتر كرد، و ايشان بخاطر دروغها كه ميگويند عذابى دردناك دارند، و چون بايشان گفته ميشود در زمين فساد مكنيد ميگويند ما اصلاحگرانيم، تو آگاه باش ايشان مفسدانند ولى خود نميدانند، و چون بايشان گفته ميشود مانند مردم ايمان بياوريد ميگويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم آگاه باش كه خود ايشان سفيهند ولكن نميدانند، و چون مؤ منان را مى بينند مى گويند: ما ايمان آورده ايم و چون با شيطانهاى خود خلوت مى كنند مى گويند ما با شمائيم ، ما ايشان را مسخره مى كنيم، خدا هم ايشان را مسخره ميكند و همچنان وا مى گذارد تا در طغيان خود كور دل بمانند، همين ها هستند كه ضلالت را بهدايت خريدند و تجارتشان سود نكرد و هدايت نيافتند، حكايت آنها چون سرگذشت كسى است كه آتشى بيفروخت تا پيش پايش روشن شود همينكه اطرافش را روشن كرد خدا نورشان بگرفت و در ظلمت هائى رهاشان كرد كه ديدن نتوانند، كرر و لال و كورند و از ضلالت باز نيايند، يا چو بارانى سخت كه از آسمان بريزد، بارانى كه ظلمت ها و رعد و برق همراه داشته باشد رعد و برقى كه از نهيب آن انگشتان در گوشها كنند و خدا فراگير كافران است، نزديك باشد كه برق ديدگانشان ببرد هر گاه روشن شود راه روند و چون تاريك شود باز ايستند اگر خدا ميخواست از همان اول چشمها و گوششان را مى گرفت كه خدا بهر چيز توانا است».
خداوند متعال در آیات ۱۱ تا ۱۳ این سوره که سوره بقره است به این نکته بسیار مهم اشاره میکند که این دسته از افراد اگرچه خود را مُصلِح و اصلاح کننده جا میزنند اما در واقع خداوند متعال به باطن آنها آگاه است و باطن آنها این است که آنها مفسدند.
در بخش دیگری از این آیات خداوند متعال به این مورد اشاره میکند که ایمان آوردن به دین مبین اسلام را مختص به سبک مغزان و بیعقلان میدانند، در صورتی که سبک مغزان و بی عقلان واقعی خودشان هستند چرا که آنقدر بیعقل هستند که موضع خودشان را به طور واضح مشخص نمیکنند و هیچ گونه انسجام شخصیتی ندارند و دچار دوگانگی یا حتی چندگانگی هستند به گونهای که با هر گروهی از انسانها که همنشین شدند، رنگ عوض میکنند و تمامی استعدادها و قوای خود را در راه نفاقشان هدر میدهند که همین به تنهایی از مصادیق بارز بیعقلی و سفاهت آنان است.
نتیجهگیری: به طور کلی انسانها در مواجهه با دین مبین اسلام و پذیرش و یا عدم پذیرش آن به سه دسته تقسیم میشوند: دسته اول کسانی هستند که دین مبین اسلام را آنگونه که باید و با تمامی احکام و دستورات آن از صمیم وجودشان میپذیرند و خود را ملزم به عمل به تمامی فرامین آن میکنند که این دسته همان تقوا پیشگان و پرهیزکاران هستند. دسته دوم کسانی هستند که به صورت کاملاً صریح و علنی به پذیرش دین مبین اسلام و به خداوند متعال و نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و به تمامی آموزههای این دین مبین کافر میشوند و خصومتشان را از این دین به صورت کاملاً علنی بیان میکنند که این دسته از انسانها همان کفار محسوب میشوند. دسته سوم کسانی هستند که موضعشان نسبت به این دین مبین اسلام و پذیرش و یا عدم پذیرش آن را به صورت واضح و علنی مشخص نمیکنند، یعنی هرگاه با انسانهای کافر همنشین بودند خود را کافر قلمداد میکنند و هرگاه با انسانهای مومن و متقی همنشین بودند خود را مسلمان جا میزنند و به طور کلی این دسته از انسانها منافق تلقی میشوند و دین مبین اسلام و مسلمانان از صدر اسلام تاکنون بیشترین ضربهها را از این دسته از انسانها خوردهاند، از نظر قرآن کریم این گونه از افراد خودشان را اصلاح کننده جا میزنند در صورتی که نه تنها اصلاح کننده نیستند بلکه از باطن وجودشان مفسد هستند و نیز کسانی که به این دین مبین اسلام ایمان میآورند را سبک مغز و بیعقل تلقی میکنند در صورتی که بیعقل و صفیح و سبک مغز واقعی خودشان هستند چرا که تمامی قوا و استعدادهایشان را در راه دوگانگی و چندگانگی و نفاق به کار میگیرند.
پی نوشت
[۱] سوره بقره، آیات ۸ تا ۲۰