آیاتی که وظیفه پیامبر را تنها در ابلاغ و تبیین تعالیم اسلام خلاصه میکنند، مربوط به روزهای آغازین دعوت است. در قرآن به صراحت بیان شده که پس از تشکیل جامعه دینی، پیامبر و مسئولان دینی وظیفه دارند بر اجرای تعالیم دینی در جامعه، نظارت کنند.
برخی روشنفکران در تلاش هستند تا با بهرهگیری از آیات و روایات، اثبات کنند که پس از تشکیل یک جامعه با اکثریت جمعیت مسلمان، رهبران و مسئولان دینی و فرهنگی فقط وظیفه دارند که تعالیم اسلامی را به مردم توضیح دهند و نباید نسبت به اجبار و اکراه مردم به انجام تعالیم و دستورهای اسلام در سطح جامعه اقدام کنند و باید حق آزادی انتخاب به آنها داده شود. یکی از آیاتی مورد استناد در این زمینه، آیه ذیل میباشد: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنينَ»؛[1] «اگر پروردگارت میخواست بیتردید همه كسانى كه روى زمين هستند، ايمان میآوردند؛ اى پيامبر! پس آيا تو مردم را وادار میكنى تا به اجبار مؤمن شوند؟»
در پاسخ به این برداشت نادرست به چند نکته اشاره میشود:
الف- همانگونه که در قرآن به صراحت بیان شده،[2] پیامبران در مراحل آغازین دعوت مردم به مسیر حق و خداپرستی، فقط به تبیین و توضیح مقصود خویش میپرداختند؛ اما انحصار وظیفه پیامبران به این نکته صحیح نیست؛ به همین دلیل است که خداوند در قرآن فرموده: «هدف و غرض اصلی از مأمور ساختن پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله آن است که اسلام فراگیر شده و تمام انسانها به مرحله توحید و خداباوری هدایت شده و یک جامعه سراسر ایمانی تشکیل شود.[3] نقطه آغاز رسیدن به این هدف، ابلاغ و رساندن دستور خداوند به مردم است.
ب- آیهای که اشاره شد به مرحله آغازین دعوت پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله اشاره میکند و میفرماید ایمان آوردن مردم، باید با انتخاب خود آنان باشد. گزارش شده که روزی مسلمانان به خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله گفتند: «شما این توان را دارید که کاری کنید هر انسانی با اکراه به اسلام گرایش پیدا کند. این میتواند باعث عظمت و شوکت مسلمانان باشد». پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در پاسخ به آیه مزبور اشاره کرده و فرمودند: «اگر ایمان مردم از روی اکره و اجبار و بدون اختیار باشد، هیچ ارزش و افتخاری ندارد. از اینرو باید مردم با انتخاب و اختیار خویش، ایمان بیاورند تا استحقاق مدح و ثواب داشته باشند».[4]
ج- این برداشت نادرست روشنفکران یک نتیجه و پیامد غیر قابل پذیرش به همراه دارد؛ اگر قرار بر این باشد که پیامبران و مسئولان دینی در هر جامعه فقط به ابلاغ تعالیم دینی مشغول باشند، در این صورت باید تمام آیات و احادیث فراوان با موضوع امر به معروف و نهی از منکر کنار گذاشته شوند. بیتردید حکم امر به معروف و نهی از منکر در بستر یک جامعه اسلامی کارایی دارد و نه یک جامعه غیردینی و یکی از کاربردهای آن، ضمانت اجرایی برای گسترش دینداری در سطح جامعه است.
بنابراین خداوند بهعنوان قانونگذار حقیقی و آگاه به مصالح و مفاسد انسانها، در گام نخست به پیامبران فرموده فقط با تبیین و توضیح مسیر حقیقت، مردم را آگاه کنند و پس از آنکه اکثریت مردم به توحید گرایش پیدا کردند، بر اجرا شدن صحیح قوانین در سطح جامعه نظارت کنند.
پینوشت:
[1]. یونس، 99.
[2]. اعراف، 62، 68، 79 و 93.
[3]. توبه، 33.
[4]. صدوق، محمد، التوحيد، ص342، جامعه مدرسین.