![محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم اختیار در قسمت یا اختیار در قبول هبه یا...](https://btid.org/sites/default/files/media/image/1043_28737.jpg)
رهروان ولایت - یکی از شبهاتیکه در فضای مجازی بر عیله پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم مطرح میشود این استکه:
خداوند در قرآن، خطاب به پیامبر اسلام، صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: «تُرْجي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما في قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَليماً»،[احزاب،51]؛ «نوبت هر كدام از آن زنها را كه مىخواهى به تأخير انداز، و هر كدام را كه مىخواهى پيش خود جاى ده، و بر تو باكى نيستكه هر كدام را كه ترك كردهاى [دوباره] طلب كنى. اين نزديكتر است براى اينكه چشمانشان روشن گردد و دلتنگ نشوند و همگىشان به آنچه به آنان دادهاى خشنود گردند، و آنچه در دلهاى شماست خدا مىداند، و خدا همواره داناى بردبار است.»
پس حضرت، اجازه داشته که بین زنانش به تساوی رفتار نکند و وقت خود را بهصورت مساوی بین آنها تقسیم ننماید. و این ظلمی آشکار در حق زنان حضرت، بوده است.
در جواب به این شبهه عرض میکنیم که نکته ثقل آیه، روی کلمه " تُرْجي" و "َ تُؤْوی" است. اما باید بدانیم که:
اولا: «كلمه " تُرْجي" از مصدر" ارجاء" استكه بهمعناى تاخير و دور كردن میباشد، و در اينجا كنايه از ردّ و نپذيرفتن است، و كلمه " َ تُؤْوی" از " ايواء" استكه بهمعناى اسكان دادن در مكان مىآيد، و اين کلمه نيز، كنايه از پذيرفتن است.» [1]
اما اینکه متعلق "ترجی " و " تؤوى" چیست؟ و بهعبارت دیگر آن امریکه پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم، میتواند بپذپرد یا رد کند، چه چیزی میتواند باشد.؟ میان مفسرین اختلاف است.
الف: این جمله میتواند در مورد پذیرش یا عدم پذیرش هبه باشد، یعنی پذیرفتن یا نپذیرفتن زنانیکه درخواست ازدواج بدون مهریه با پیامبر داشتند.
«تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ؛ خطاب بهرسول گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله استكه (زنانی) خود را هبه مىنمايند و درخواست ازدواج بدون مهر مىنمايند، هر كه را خواهى ردّ بنما و هر كه را خواهى بپذير و بهمنزل خود جا بده»[2]
این برداشت زمانی قابل قبولتر میشود که به آیۀ پیشین توجه کنیم، آن آیه به بحث هبه اشاره میکند: «...وَ امْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبىِِّ إِنْ أَرَادَ النَّبىُِّ أَن یسْتَنکِحَهَا خَالِصَةً لَّکَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِین...»،[50]؛ «...زن مؤمنهاى را كه خود را به رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم (بىشرط و مهر) ببخشد و حضرت هم به نكاحش مايل باشد، كه اين حكم (هبه و بخشيدن زن و حلال شدن او) مخصوص توست دون مؤمنان...» و سپس در ابتدای آیه 51 سوره احزاب، جمله " تُرْجي" و "َ تُؤْوی" در مورد مختار بودن پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، نسبت به این امر، مطرح میشود.
ب: بعضی گفتند اختیار طلاق و نگاهداری
چنانچه در شأن نزول این آیه شریفه آمده است: «وقتى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم از جنگ خيبر برگشتند و گنج آل ابى الحقيق به او رسيد همسرانش گفتند: از آنچه كه به تو رسيده است بما بده، رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به آنان فرمود: من آنرا بين مسلمانان همانطور كه خداوند امر كرده بود تقسيم نمودم. همسران حضرت، ناراحت شدند و گفتند: شايد تو گمان مىكنىكه اگر ما طلاق داده شويم ديگر همسرانى مناسب از قوم خود پيدا نمىكنيم كه با ما تزويج كنند؟
حقتعالی اين پيش آمد را براى رسولش دوست نداشت، و به حضرت، دستور داد از زنانش كناره گيرى كند، پس رسول خدا صلى اللّه عليه و آله در مشربه امّ ابراهيم بيست و نه روز از زنان كناره گيرى كرد...
سپس حقتعالى فرمود: «قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمِيلًا* وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً»،[احزاب،28-29]؛ «اى پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگى دنيا و زرق و برق آن را مىخواهيد، بيائيد هديهاى به شما دهم و شما را بهطرز نيكويى رها سازم! اگر شما خدا و پيامبرش و سراى آخرت را طالب هستيد خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيم آماده ساخته است.»
در اینهنگام، امّ سلمه اوّلين كسى بود كه بلند شد و گفت: من خدا و رسولش را اختيار كردم، بعد همه آنان بلند شده و عين سخن امّ سلمه را گفتند. سپس حقتعالی، از جهت بزرگداشت شأن حضرت، و مخيّر گذاشتن او، آيه 51 سوره احزاب را نازل فرمود:
تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ»[3] و امام صادق علیه السلام هم در این زمینه فرمودهاند: «مَنْ آوَى فَقَدْ نَكَحَ وَ مَنْ أَرْجَى فَلَمْ يَنْكِح»،[4]؛ «هر یک را که رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم ارجاء مىکرد در حقیقت طلاقش داده بود، و هر یک را که منزل مىداد نگهش داشته بود.»
ج: «بعضی گفتند اختیار در قسمت ...، برخی گفتند اختیار در ازدیاد نفقه نسبت به بعضی دون بعض.»[5]
پس اساساً این برداشتکه این آیه شریفه، به پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم، اجازه داده استکه نوبت زنانش را، پس و پیش کند، برداشتی نیستکه مورد قبول تمام مفسّران باشد، بلکه گروهی نیز از آن، برداشتهای دیگری نمودهاند.
ثانیا: اگر آن تفسیری هم که پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم، حق تأخیر در نوبت برخی زنانشان را داشتند، را بپذیریم، باید بدانیم که:
«یک رهبر بزرگ الهی، همچون پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنهم در زمانیکه در کوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئههای خطرناکی از داخل و خارج برای او میچینند، نمیتواند فکر خود را زیاد مشغول زندگی شخصی و خصوصیش کند، باید در زندگی داخلی خود دارای آرامش نسبی باشد تا بتواند به حل انبوه مشکلاتیکه از هر سو او را احاطه کرده است با فراغت خاطر بپردازد.
در عین حال، گاه اختلاف میان همسران و رقابتهای زنانه متداول آنها، طوفانی در درون خانه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بر میانگیخته، و فکر او را بهخود مشغول میداشته است. اینجاستکه خداوند یکی دیگر از ویژگیها، را برای پیامبرش قائل شده، و برای همیشه به این ماجراها و کشمکشها پایان داد، و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را از این نظر آسوده خاطر و فارغ البال کرد.
و چنانکه در آیه میخوانیم فرمود: (موعد) هر یک از این زنان را بخواهی میتوانی بهتأخیر اندازی و هر کدام را بخواهی نزد خود جای دهی (تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیکَ مَنْ تَشاءُ)
میدانیم یکی از احکام اسلام در مورد همسران متعدد آن استکه شوهر، اوقات خود را در میان آنها بهطور عادلانه تقسیم کند، و از این موضوع در کتب فقه اسلامی بهعنوان «حق قسم» تعبیر میکنند.
یکی از خصایص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله این بود که به خاطر شرائط خاص زندگی، رعایت حق قسم بهحکم این آیه، از او ساقط بود؛ هر چند او با این حال، حتی الامکان مساوات و عدالت را رعایت میکرد.»[6]
بنابراین، طبق این بیانات، هیچ اشکالی بر پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم، وارد نمیباشد.
---------------------------------------
پینوشت:
[1]. تفسیرالمیزان،ج16،ص504
[2]. انوار درخشان، ج13، ص14
[3]. تفسیر قمی، ج2،ص192
[4]. بحار الأنوار، ج22،ص208
[5]. أطيب البيان في تفسير القرآن، ج10، ص52
[6]. برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص624-623