تأثیر انگیزه‌های دنیوی در گرایش عرب‌ها به اسلام

14:39 - 1403/03/23

انگیزه‌های دنیوی و جمع‌آوری غنیمت و ثروت نمی‌تواند عامل اصلی گرایش مسلمانان در مکه باشد؛ زیرا تا پیش از هجرت به مدینه، حکم جهاد بر علیه کفار صادر نشده بود تا مردم به طمع به دست آوردن غنیمت مسلمان شوند. البته این انگیزه در میان منافقان مدینه وجود داشت، با این حال، بسیاری از مسلمانان با انگیزه‌های الهی شیفته تعالیم اسلامی شدند.

برخی نویسندگان غرب‌زده و اسلام‌ستیز برای آنکه نشان دهند تعالیم اسلامی بر جان و قلب مسلمانان تأثیرگذار نبوده، چنین می‌گویند: «عرب‌هایی که در آغاز پیدایش اسلام به این دین گرویدند، تنها هدفشان، حرص مال‌اندوزی و کسب غنیمت و پیشرفت‌های دنیوی بود، از این‌رو بسیاری از آنها فقط در برابر دیگران به انجام اعمال دینی اقدام می‌کردند. قهرمانان اسلام همانند خالد‌بن‌ولید، عمروبن‌عاص و طلحةبن‌عثمان هیچ توجه و تمایلی به اسلام نداشتند».[1]

چند نکته در پاسخ به این ادعا بیان می‌شود:

الف- نداشتن مطالعه و آگاهی کافی از تاریخ اسلام و البته تعصب کور، یکی از دلایل مهم بروز چنین شبهاتی است؛ زیرا کسی که کمترین آشنایی با تاریخ اسلام داشته باشد، می‌داند که اسلام در غربت ظهور کرد و تا سیزده سال با انواع تهدیدها و فشار از سوی مشرکان مکه مواجه بود.

اگر سخن اسلام‌ستیز واقعیت داشت، در سال‌های نخستین ظهور اسلام که هیچ سخنی از جنگ و کسب غنیمت نبود، نباید حتی یک نفر مسلمان می‌شد، در حالی‌که گزارش‌های تاریخی، تعداد مسلمانان را در جریان دومین «پیمان عَقَبه» که پیش از هجرت به مدینه بود، بیش از هفتاد نفر اعلام کردند.[2]

حتی گزارش‌های تاریخی گویای آن است که برخی از مسلمانان مکه مانند «مُصعب‌بن‌عُمَیر» دارای خانواده‌ای ثروتمند بودند،[3] بنابراین این ادعا واقعیت ندارد که عرب‌ها برای دستیابی به مال و ثروت مسلمان می‌شدند.

البته برخی شواهد نشان از این دارد که در میان همین تعداد اندک مسلمانان، افرادی بودند که نه به دلیل حقانیت اسلام؛ بلکه به طمع رسیدن به پادشاهی و خلافت، اسلام آوردند؛ زیرا از عالمان یهود در مورد پیروزی و غلبه دین پیامبر آخرالزمان در سرزمین حجاز، پیش‌گویی‌هایی شنیده بودند و بدین ترتیب خود را به ظاهر مسلمان نشان دادند.[4]

ب- پس این ادعای اسلام‌ستیز مربوط به دوران حضور خاتم‌الانبیا صلی‌الله‌علیه‌وآله در مدینه است که غنیمت‌های جنگی می‌توانست انگیزه برای گرایش به اسلام باشد. در این صورت نیز شبهه اسلام‌ستیز نادرست است و بر همه مسلمانان تطبیق نمی‌شود.

به تعبیر دیگر، آیات قرآن و گزارش‌های تاریخی متعدد گواهی می‌دهد که بخشی از صحابه را «منافقان» تشکیل می‌دادند؛ کسانی که شهادتین را بر زبان جاری کردند، اما قلبی آکنده از کفر و شرک داشتند و هیچ‌گاه به خدا ایمان نیاوردند. قرآن از ماهیت طمع‌ورز و دنیاپرست آنان خبر می‌دهد:‌ «منافقان كسانى هستند كه پيوسته انتظار می‌كشند و مراقب شما هستند كه اگر پيروزى نصيب شما گردد، بگويند: ما هم با شما بوديم».[5]

دین اسلام از انسان‌ها می‌خواهد که با اختیار و اراده خویش، مسیر صحیح را انتخاب کرده و در راه رضای خدا قدم بردارند، اما این به معنای اجبار و اکراه برای «مسلمان بودن» نیست. اینکه منافقان با انگیزه‌های غیر الهی مسلمان شدند، دلیل بر نقصان و کمبود در آموزه‌های اسلام نیست؛ بلکه نشان‌دهنده پذیرش آزادی اندیشه و انتخاب در این دین است.

ج- متاسفانه منابع و کتاب‌هایی که برای مطالعه پیرامون اسلام در اختیار پژوهشگران غیر مسلمان قرار دارد، دارای تحریف‌های تاریخی و گزارش‌های دروغ است، از این‌رو، افرادی همچون عمرو‌بن‌عاص و خالد‌بن‌ولید قهرمان مسلمانان نامیده می‌شوند، در حالی‌که سابقه تاریک این افراد در آزار و اذیت پیامبر معظم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله و مسلمانان در دوران آغازین بعثت، به ثبت رسیده است.[6]

پی‌نوشت:
[1]. Ibn Warraq, Why I Am Not a Muslim? , p242-243, 1995.
[2]. ابن‌هشام، السيرة النبوية، ج‏1، ص441، دار المعرفة.
[3]. جعفریان، رسول، سيره رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ،ص340، دلیل ما.
[4]. صدوق، محمد، کمال الدین، ج2، ص463، اسلامیة.
[5]. نساء، 141.
[6]. مرتضی، سیدجعفر، الصحيح من سيرة النبى الأعظم، ج‏20، ص90، دار الحدیث.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****