«اثخان در زمین» یک اصطلاح قرآنی است که برخی آن را به اشتباه به معنای «خونریزی و کشتار بسیار زیاد» معنا کردهاند، اما چنین نیست. این اصطلاح به معنای وضعیتی است که حاکمیت اسلام و قدرت مسلمانان در بهترین حالت قرار گرفته و سستی و تزلزل نظامی ندارد.
برخی نویسندگان غربزده در راستای ترسیم یک چهره خشن و جنگطلب از پیامبر معظم اسلام صلیاللهعلیهوآله، به دستور آن حضرت پس از فتح مکه اشاره میکنند که فرمان قتل برخی سران مشرک را به دلیل آزار فراوان و سرودن اشعار بسیار سخیف و زشت در مورد آن جناب، صادر فرمودند. همچنین اسلامستیزان ادعا دارند خداوند این رفتار و دستور پیامبرش را مورد تأیید قرار داده؛ زیرا در قرآن فرموده: «ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ».[1] ترجمهای که برای این آیه توسط ملحدان ارائه شده چنین است: «هیچ پیامبری در روی زمین نتوانسته بدون خونریزی، اسیر بگیرد».[2]
چند نکته در پاسخ به این شبهه مطرح میشود:
الف- بیانصافی و عدم مطالعه کافی در منابع معتبر، یکی از ویژگیهای بارز اسلامستیزان است. اگر اخلاق و برخورد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله همانگونه تند و خشن بود که دشمنان آن حضرت ادعا میکنند، لازم بود ایشان پس از فتح مکه دستور قتلعام اهالی مکه را صادر میکردند.
در حالیکه چنین نشد و فرمان عفو عمومی صادر شد و فقط چند تن از سران مشرک و کافر که نقش اصلی را در تحریک توده مردم ایفا کردند، به مرگ محکوم شدند.[3] وانگهی، از همین تعداد اندک که باید کشته میشدند، چندین نفر توسط خاتمالانبیا صلیاللهعلیهوآله بخشیده شدند، مانند هبّار بن اسود[4] و کعب بن زهیر.[5]
ب- آیه مورد استناد توسط اسلامستیز، افزون بر ترجمه نادرستی که برای آن ارائه شده، هیچ ارتباطی به تأیید خداوند نسبت به قتل و خونریزی پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله ندارد.
شأن نزول این آیه مربوط به جنگ بدر است که زمان وقوع آن پیش از استحکام کامل پایههای حکومت اسلامی در مدینه بود. مسلمانان در این جنگ به طمع دستیابی به «فدیه» و پولهای فراوان در برابر آزادی اسیران مشرک، 70 نفر از مشرکان را به اسارت گرفتند. این رفتار مسلمانان با توبیخ شدید خداوند همراه شد تا جایی که در آیه مورد نظر، مسلمانان به عذاب دردناک تهدید شدند، اما در نهایت مورد بخشش قرار گرفتند.
خداوند در این آیه و آیات دیگر[6] به صراحت میفرماید تصمیمگیری پیرامون اسیران جنگی بر عهده خاتمالانبیا صلیاللهعلیهوآله میباشد و مسلمانان حق دخالت در این مطلب را ندارند. با این حال، نکته مهمتر پیرامون زمان مناسب برای گرفتن اسیر در میدان جنگ است.
آیه مزبور و همچنین برخی دیگر از آیات[7] به مسلمانان توضیح میدهند که گرفتن اسیر پس از شرایط «اِثخان» است. اثخان در زبان عربی در معنای سنگینی و غلظت به کار گرفته میشود.[8] پس در آیه مزبور خداوند میفرماید هیچ پیامبری اجازه ندارد دشمن را اسیر کند، مگر آنکه دین خدا در میان مردم استقرار پیدا کرده باشد نه آنکه مانند جنگ بدر که هنوز اسلام در حالت غیر استوار و سست قرار دارد، به اسیر گرفتن اقدام کنند، از اینرو از تعبیر «اثخان در زمین» استفاده شده است.[9]
پس نتیجه آنکه خداوند از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و مسلمانان «اِثخان دین اسلام» را خواسته، یعنی فراگیری و شکوه دین حق، اما گاه این هدف به دلیل سرکشی و لجاجت دشمنان، فقط با جنگهای خونین محقق میشود و گاه دشمن با دیدن جمعیت فراوان لشکریان اسلام، سر تسلیم فرود میآورد، مانند جریان فتح مکه.
پینوشت:
[1]. انفال، 67.
[2]. Ibn Warraq, Why I Am Not a Muslim? , p93, 1995.
[3]. مناسبات آزادی و اخلاق در دولت نبوی، نشریه مطالعات قرآنی نامه جامعه، شماره 79.
[4]. عسقلانی، ابنحجر، الاصابة، ج6، ص413، دار الکتب.
[5]. آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، ص609، دانشگاه تهران.
[6]. محمد، 4.
[7]. همان.
[8]. ابنفارس، معجم مقاييس اللغه، ج1، ص372، مكتب الاعلام الاسلامي.
[9]. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج9، ص134، مكتبة النشر الاسلامي.