شهید کلیدواژهای است که بسیاری از کلمات را معنا و مفهوم میبخشد و آهنربایی است که تفکرات مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معتقد به اصول و چارچوبهای نظام جمهوری اسلامی را به خود جذب کرده است.
![](https://btid.org/sites/default/files/media/image/shhyd-mhmd-mfth-mbrsybry-byt-lshhd_0.jpg)
او در سال ۱۳۰۷ در خانوادهای روحانی در روستای کله سر در شهرستان فامنین استان همدان متولد شد.پدرش، محمود مفتح، از روحانیان همدان بود.در همدان نزد افرادی مانند ملاعلی معصومی همدانی، دروس اولیه فقه را فرا گرفت و در سال ۱۳۲۲ و در ۱۵ سالگی برای ادامه تحصیل راهی شهر قم شد. در شهر قم نزد روحالله خمینی، حسین طباطبایی بروجردی، محمدرضا گلپایگانی، محمدحسین طباطبایی، محمد محقق داماد و رحیم ارباب به آموختن دروس حوزوی پرداخت. اما علاقه او باعث شد تا به تحصیلات جدید نیز بپردازد. با گذشت زمان، علاوه بر این که یکی از مدرسین معروف حوزه علمیه شد، موفق به اخذ درجه دکتری در رشته فلسفه گردید. در طول این مدت در دبیرستانها (به عنوان نمونه دبیرستان دین و دانش و دبیرستان حکیم نظامی) تدریس میکرد و مدتی نیز مدرس حوزه بود. همچنین شبهای جمعه در دبیرستان دین و دانش جلساتی با حضور دانشآموزان و طلاب داده و بحثهای دینی و مسائل روز را مطرح میکرد.مفتح در سال ۱۳۲۸ با تنها دختر حیدرعلی جابری انصاری از آیت اللههای همدان ازدواج کرد که با او چهار پسر و چهار دختر داشت.محمد مهدی پسر بزرگ مفتح که داماد محمد محمدی گیلانی است،از زادگاهش رزن به نمایندگی مجلس شورای اسلامی رسید و تاکنون به جز در دوره ششم در همه ادوار مجلس نماینده بودهاست.محمد هادی فرزند هفتم مفتح، دانشیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی قم است که هماکنون ریاست مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده دارد.محمد مفتح همراه با درس و بحث در مساجد سخنرانی میکرد. مقالات متعددی در روزنامهها و مجلات اسلامی علیه حکومت پهلوی مینوشت و به جذب دانشجویان و طلاب میپرداخت. به شهرهای مختلف ایران مانند آبادان، آمل، اهواز، خرمشهر، کرمان، اصفهان، یزد و شیراز مسافرت میکرد. در جلسات سخنرانی چند هزار نفری شرکت میکردند و علیه حکومت پهلوی سخنرانی میکرد. به خاطر فعالیتهای سیاسی و مخالفت با حکومت پهلوی وی را به زاهدان تبعید کردند و از ورود به استان خوزستان منع شد. در سال ۴۸ پس از آزادی به تهران رفت و در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، همگام با مرتضی مطهری به تدریس پرداخت.پس از تعطیل شدن حسینیه ارشاد در مسجد جاوید یک گروه تشکیل داد، و ریاست آن را به عهده گرفت. دراین مسجد کلاسهای فلسفه،نهج البلاغه و تفسیر قرآن تشکیل داد تا از این راه جوانان و دانشجویان را به طرف مسجد بکشاند. در سال ۵۴ حکومت پهلوی، مسجد را تعطیل و مفتح را به زندان انداختند. پس از آزادی از زندان، فعالیت سیاسی نیمه مخفی خود را علیه حکومت پهلوی همراه با روحانیت مبارز آغاز کرد و این بار در سال ۵۵ امام جمعه مسجد قبا شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و بازگشت خمینی به ایران به ایران یکی از اعضای اصلی تشکیل دهنده کمیته استقبال بود. سپس سرپرست کمیته ۴ انقلاب اسلامی و رئیس دانشکده الهیات تهران شد.وی در ۲۷ آذر ۱۳۵۸ هنگام ورود به دانشگاه تهران توسط گروه فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به همراه دو محافظش جواد بهمنی و اصغر نعمتی در مقابل دانشکده الهیات دانشگاه تهران با رگبار گلوله کشته شد.
مسیر پیشرفت جامعه را مغزهای اندیشمند و متفکر تعیین میکنند. این مغزهای اندیشمند خواه اندیشمندان آگاه در علوم معنوی و مذهب و یا اندیشمندان در علوم مادی و رشتههای دیگر اگر با هم باشند جامعه جلو میرود.