جنجالی ترین ترور در دوران انقلاب اسلامی ایران را میتوان ترور جناب هنیه دانست.
تروری که شاید چندان دور از ذهن نمینمود خصوصا پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی که کلیه خطوط قرمز در ترور توسط نظام سلطه کنار نهاده شد. اما در این ترور 6 نکته حائز اهمیت است:
.. رژیم صهیونیستی طی 9 ماه گذشته از شروع طوفان الاقصی 4 نفر از سران مقاومت فلسطینی را ترور کرده که دو نفر از ایشان به شهادت رسیدند؛ شهید عاروری و شهید هنیه (محبوب ترین شخصیت فلسطینی و تنها نخست وزیر قانونی غزه) و وضعیت دو نفر دیگر نیز در هاله ای از ابهام است؛ محمد ضیف و مروان عیسی. در تمام این ترورها، مزیت نسبی رژیم که جنگ سایههاست، توانسته در میان گروههای مقاومت تکانههای جدی ایجاد نماید که این تلاطم بعضا به برخی فشارها نیز منتهی گشته اما در اراده مقاومت خللی وارد ننموده است.
.. ترور شهید هنیه در نزدیکی منطقه امن نیروی قدس و همزمانی آن با بمباران منزل حاج محسن(فؤاد شکر) در منطقه امن حزبالله پس از 18 سال(از 2006 تاکنون) گویای آن است که این رژیم از سویی مترصد ضربه شناختی به باور امنیتآوری جریان مقاومت است که تا حدودی نیز در این هدف موفق بوده و از سوی دیگر تلاش بر تغییر زمین بازی نبرد و دگرش میدان نظامی به میدان امنیتی است که برخی با تحلیلهای خام در این زمین بازی کرده و در تلاش برای وادار کردن نظام به پاسخی در این ماتریس نظامی هستند.
.. سازمانهای پیچیده جاسوسان امنیتی اسرائیل که بعضا حتی در پنتاگون و سیا و میت و ... بازداشت میشوند، مزیت نسبی این رژیم است که از این مزیت در راستای ترور بهره میبرد. نکتهای کمتر بدان پرداخته شده این است که ترور شهید هنیه وقتی که اسرائیل از ظرفیت آمریکاییها و اروپاییها و کشورهای عرب منطقه و ... استفاده میکند کار دشواری نیست. علاوه بر اینکه تمام تکنولوژیهای پیشرفته از اینترنت جهانی که تمام فعالیتها و ارتباطات در آن رصد میشود؛ ماهوارهها، موبایلها، دوربینهای آنلاین و بعضا آفلاین و... وقتی در اختیار یک پروژه قرار گیرد، پیدا کردن سوزن در انبار کاه هم چندان دشوار نخواهد بود. اینکه برخی انگشت اتهام را از دستگاههای امنیتی تا کارگران شهرداریها مدام میچرخاندند، چندان رایحهی نگرانی امنیتی نداشت. این مطلب امری بدیهی است که ما در 100 سال پیش زندگی نمیکنیم و کشف افراد با این امکانات کار پیچیده ای نیست. از طرفی نیز تحرکات افراد خصوصا در سطح فرماندهی امری ضروری است اما از شهادت حاج محسن در ضاحیه تا شهادت هنیه در تهران گویای آن است که لازم است در روتینهای امنیتی خصوصا مسئله پدافند غیرعامل بازنگری صورت پذیرد.
..مقاومت، پروژهی اکثریت در ساختار قدرت جهانی نیست و این امر خود موجب آن است که کار دشواری به دوش داشته باشیم. این ترورها را نباید صرفا اقدام علیه هنیه یا حاج محسن یا... دید و از سویی نیز اعلام بی اطلاعی امریکا از آن را نیز نباید پذیرفت خصوصا پس از 2020 وعضویت اسرائیل در سنتکام، حتما امریکایی ها از این اقدام اطلاع دارند. وقتی مشاهده می شود که الگوی امنیتی که آمریکا برای تامین امنیتی اسرائیل دنبالش بودند شکست خورد(صلح ابراهیم)، قطعا آمریکاییها به دنبال بازسازی الگوی امنیتی برای اسرائیل هستند خصوصا با ضربه جبران ناپذیر طوفان الاقصی. این امر نیازمند آن است که پس از شکستهای متعدد رژیم صهیونیستی و ناکامی در دستیابی به اهداف خود از جمله شکست در از بین بردن حماس و مقاومت غزه، شکست در آزادسازي اسرا، شکست در وادار کردن حماس به عقب نشینی و مذاکره، شکست در از بین بردن تجهیزات و تونلهای حماس و... به سمت تغییر زمین بازی برود. رژیم صهیونیستی که اکنون در حلقه آتش گرفتار است و در بیش از 7 جبهه درگیر جنگی فرسایشی شده و تا سطحی کار پیش رفته که تلاش دارد سربازی را از 2 به 3 سال و حتی برای حریدیها اجباری نماید، ناچار به تغییر زمین بازی از حوزه درگیری نظامی به درگیری امنیتی است تا با استفاده از مزیت نسبی خود فرسایش را به جریان مقابل منتقل نماید که با هوشمندی جریان مقاومت این امر محقق نخواهد شد.
.. تلاطمپذیری جبهه مقاومت که فردمحوری در آن برجسته است و پس از شهادت فرماندهان خود که قطعا در روند کنش میدانی خللهای خود را وارد خواهد نمود، مستلزم آن است که با اقدامی بهنگام و هوشمند و قاطع، پاسخ لازم را بدهد که فرمان خونخواهی ولی زمینهساز و جهتبخش این امر خواهد بود اما متاسفانه برخی از این تلاطم سوءاستفاده کرده و درپی کند کردن شمشیر انتقام هستند. از همیشه لرزانهای حوزوی تا مذاکره مشربان دانشگاهی در این چند روز با انواع اقسام حرکات بیانی و بنانی تلاش دارند که هرطور شده از این حرکت بازدارنده ممانعت کنند. آنچه بلامنازع بایستی به صورت مطالبه همگانی در فرایند تبیین عمومی محقق شود این است که عدم پاسخ قاطع به جنایت تهران زمینه تکرار این تبهکاری را در فاصلهای کوتاه با این مکان مهیا نموده و هزینههای سنگینی را بر کشور تحمیل خواهد نمود.
..قطعا پاسخ به این جنایت مشابه وعدهصادق بازدارندگی لازم را در پی داشته و لیکن این دفعه که رژیم بخلاف قبل، قطع به پاسخ ایران دارد، نحوه بازدارندگی نیازمند پیوستگی در حرکات است. هماهنگی میان سران مقاومت که امری قطعی است نیازمند زمان متناسب در نحوه کنش است و تعیین تکلیف برای ایشان نیز هزینهزا خواهد بود اما به هر میزان که در شرایط کنونی مطالبه انتقام بازدارنده فراگیر شود، بسط ید بیشتری را برای متولیان امر در پی خواهد داشت. نخبگان حوزوی و دانشگاهی در این زمینه تکلیفی سنگین به دوش دارند و به هر میزان لایههای مختلف اجتماعی را در این مطالبه فعالتر کنند، به نیروهای نظامی در انجام وظیفه خود قدرت بیشتری خواهند بخشید.
..صهیونیستها طی سالهای اخیر موفقیتهای تاکتیکی و زودگذری را به سود خود رقم زدند اما در بلند مدت ناکام بودهاند. ترور سید عباس موسوی، نخستین دبیرکل و حتی عماد مغنیه، فرمانده شهید مقاومت اسلامی لبنان به نابودی حزب الله منجر نشد و این مجموعه قویتر از سابق در میدان حضور دارد. ترور شهید سلیمانی منجر به نابودی محور نشد بلکه از درون آن ترور، محور هفتگانه ای با قدرت بیشتری ظهور کرده است.صهیونیستها گمان میکنند که محور مقاومت بر پایه اسامی و شخصیتها ساخته شده، درحالی که این محور بر اندیشه تاریخی اسلام سیاسی و فرهنگ شهادت در اسلام ابتنا یافته است.
..وضعیت امروز رژیم صهیونیستی یادآور روزهای پایانی جنگ بود که صدام حسین به لطف قدرت تبلیغاتی خودش را به عنوان پیروز جنگ معرفی میکرد اما زمان نشان داد که تبعات جنگ هشت ساله چطور رژیم بعثی را از درون مضمحل کرد. اسرائیل امروز گرفتار بزرگترین بحرانهای داخلی از اختلافات سیاسی نیروهای تندرو که به پایگاه ارتش حمله می کنند تا شکاف های سیاسی جدی در کابینه است که در آینده ای نه چندان دور این رژیم را به لبه پرتگاه خواهد برد.