رهروان ولایت ـ انسانها چارهای ندارند از اینکه یا خدای یکتایی را بپرستند که بر هر چیز قدرت و تسلط دارد و یا معبودهای متفرق و پراکنده را (که حقیقتی ندارند) [1]؛ اما خداوند اجازهی عبادت غیر خود را نداده است؛ چنانکه فرمود: «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاه [یوسف/40] تنها حكمفرماى عالم وجود خداست و امر فرموده كه جز آن ذات پاك یكتا را نپرستید».
معنای دین:
برای پرستش خداوند، خوب است که مفهوم «دین» و مفهوم «اسلام» را بدانیم.
دین به معنای جزاء و پاداش و همچنین به معنای اطاعت؛ آمده است و میتوان این دو معنا را به هم ربط داد و گفت: «خداوند به اطاعت، پاداش خواهد داد». [2]
دین اسلام را خداوند، برگزیده است:
دین اسلام را خدای یکتا برای بندگانش برگزید و در آیات مختلفی، این معنا آمده است [3] و اسلام، به معنای تسلیم شدن در برابر فرمان خداوند است و همهی جهان آفرینش و عالم هستی؛ مسلمان و تسلیم فرمان اویند [4] (در قرآن کریم فرمود: «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ [آلعمران/83] تمام كسانى كه در آسمانها و زمیناند چه از روى اختیار یا اجبار اسلام آوردهاند»).
اسلام، دو نوع است:
همهی موجودات در آسمانها و زمین، مسلمان و تسلیم فرمان خداوند هستند، بعضی از روی اختیار؛ مسلمانند و گروه دیگر، بیاختیار؛ یعنی در حقیقت، اسلام؛ دو نوع است، یک نوع «اسلام تکوینی» که همان اسلام بیاختیار باشد، (مانند قوانین طبیعی خداوند برای موجودات) به این معنا که بعضی موجودات، مجبورند که مطیع فرمان خداوند باشند، مانند اشعهی آفتاب که مجبور است به دریاها بتابد و بخار آب، بدون اختیار از دریا برمیخیزد و قطعات ابر که بیاختیار، به هم میپیوندند و دانههای باران که در باریدن خود، اختیاری ندارند و گلها نیز در اثر تابش آفتاب و قطرات باران، بدون اختیار میشکفند، همه مسلمان هستند یعنی تسلیم قانونی هستند که خداوند بر آفرینش، حکمفرما کرده است، این «اسلام تکوینی» نام دارد.
نوع دیگر اسلام، آن است که جنبهی اختیاری دارد؛ و آن «اسلام تشریعی» نام دارد.
این اسلام، پذیرفتن قوانین و تعلیمات پیامبران الهی است که افراد با ایمان، با اختیار خود، این قوانین و دستورات پیامبران خداوند را میپذیرند و با این پذیرش و تسلیم در برابر آنها، «مسلمان» نامیده میشوند و این «اسلام تشریعی» نامیده میشود و سرپیچی از هر یک از قوانین تکوینی و تشریعی، باعث عقبماندگی و یا نابودی میشود.
تعریف دیگری از اسلام تکوینی و تشریعی:
اسلام تشریعی و تکوینی، تعریف دیگری هم دارد و آن این است که افراد با ایمان، با رغبت و در حال اختیار، تسلیم فرمان خداوند میشوند و به سوی او میروند(اسلام تشریعی) و این در حالی است که افراد بیایمان، فقط در گرفتاریها و مشکلات طاقتفرسا به سوی خداوند میروند و در این لحظات، غیر او را نمیشناسند (اسلام تکوینی).
پس چرا این انسانهای کافر، در حال اختیار و در برابر همهی قوانین الهی؛ تسلیم نمیشوند؟
از آنچه گفته شد معلوم میشود که همهی موجودات (انسان و غیر انسان)، گروهی در حال اختیار و گروهی به اجبار، تسلیم فرمان خداوند هستند. [5]
پیامبرانِ قبل هم دین اسلام داشتهاند:
وقتی از دین اسلام صحبت میشود، منظور «اسلام تشریعی» است، و قرآن کریم، این دین را آئینی معرفی میکند که به بهترین وجه، امور دنیا و آخرت انسانها را کفایت میکند [6] و خوب است بدانیم که دین اسلام و مسلمان بودن، در ادیان قبل هم بوده است و اختصاص به آخرین پیامبر خدا محمد(صلیاللهعلیهوآله) ندارد، چنانکه در قرآن کریم است:
حضرت نوح(علیهالسلام) فرمود: «وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ[یونس/72] مأمورم که از مسلمانان باشم».
دربارهی حضرت ابراهیم و فرزندش اسماعیل(علیهماالسلام) میخوانیم: «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْن لَكَ [بقره/128] خداوندا ما را براى خودت مسلمان قرار ده».
در مورد حضرت لوط(علیهالسلام) و خانوادهاش: «فَما وَجَدْنا فیها غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمین [ذاریات/36] به غیر از یك خانوار مسلمان كسى در آنجا نیافتیم».
فرزندان حضرت یعقوب(علیهالسلام) به او گفتند: «نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون [بقره/133] خداى تو، و خداى پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، را که خدایی یكتاست را میپرستیم، و برای او مسلمان هستیم».
و از ملكه كشور سبا حكایت كرده كه گفت: «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ [نمل/44] (اینك) با سلیمان براى خداوندى كه پروردگار عالمیان است اسلام آوردم».
کاملترین دین:
پس اسلام دین تازهای نیست و هر پیامبری در زمان خود، دین اسلام (یعنی، تسلیم بودن در برابر فرمان خداوند) را به مردم خود اعلام میکرد، تا آخرین آنها یعنی، حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) که کاملترین دین اسلام را آورد و از ایشان روایت است که فرمود: «مَثَل من و پیامبران گذشته مانند این است که شخصی خانهای زیبا بسازد، امّا آجر یک گوشهی آن را کار نگذارد، مردمی که وارد آن خانه میشوند از همه جهت آن خانه، نظرشان را جلب میکند فقط میپرسند: چرا آجر این گوشه کار گذاشته نشده است؟ همان طور که آن آجر آخرین؛ تکمیل کنندهی آن خانه است، من هم آن آخرین آجر در خانهی نبوّت و ختم کنندهی پیامبران هستم».[7] و در یک تشبیه جالب، میتوان گفت: «اسلام» دینی است که با اولین پیامبر (آدم (علیهالسلام)) شروع شد (الف؛ شروع کلمهی «اسلام» و نام «آدم») و با آخرین پیامبر(محمدصلیاللهعلیهوآله) پایان یافت و تکمیل شد (حرف «میم» پایان کلمهی اسلام و ابتدای نام «محمد»).
و قرآن کریم، دین آخرين پيامبر خود را چنین معرفی فرمود: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون [صف/9] اوست كه پیغمبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همهی دینها غلبه دهد اگر چه مشركان ناراحت باشند».
--------------------------------------
پینوشت:
[1]. مضمون آیهی 39 از سورهی یوسف که فرمود: «... ءَ أَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيرٌْ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّار [یوسف/39] آيا خدايان متفرق (بىحقيقت) بهتر (و در نظام خلقت مؤثرترند) يا خداى يكتاى قهار»
[2]. با استفاده از قاموس قرآن، ج2، ص380
[3]. مانند: آلعمران/19 و 85 - مائده/3 - صف/7.
[4]. با استفاده از تفسیر نمونه، ج2، ص643.
[5]. همان، ص643 و 644.
[6]. با استفاده از ترجمه المیزان، ج7، ص543 ذیل آیه: انعام/161.
[7]. مضمون روایتی در: ترجمه المیزان، ج15، ص490، به نقل از مجمع البیان.
نظرات
اسلام آیین حق الهی است و آخرین و کاملترین و بهترین دین در تامین سعادت بشری و جامعترین دین در تامین مصالح دنیوی و اخروی انسانهاست. اگر قوانین و دستورات اسلام آن طور که هست در تمام نقاط زمین به صورت کامل و صحیح پیاده شود، صلح و امنیت همه انسانها را فرا می گیرد
امروز و آینده برای مسلمانان راه نجات و سعادتی جز این نیست که با کمال دقت نظر، خود را به محاسبه بکشند و بیهوده کارهای خود را به حساب بیاورند و برای تذهیب خود و نسل آینده در پرتو دین استوارشان نهضتی به پا کنند و در سایه چنین نهضتی ظلم و تعدی را در میان خود ریشه کن سازند.