رهروان ولایت ـ از جمله آموزههای ضروری و مسلّم شیعه، آموزهی «رجعت» است. مخالفان مذهب شیعه آن را محصولی وارداتی از هند مینامند! آنان میگویند رجعت همان «تناسخ» است.
برای قضاوت در این باره ابتداء به گونهای موجز به تبیین لغوی و اصطلاحی این دو واژه پرداخته و سپس شباهتها و تفاوتهایشان بررسی و در آخر هم مویدات قرآنی و رواییِ رجعت بیان میگردد.
معنای لغوی تناسخ:
تناسخ از مادهی «نسخ» که به معنی جای گزین ساختن، جابجایی و انتقال میباشد، است.[1]
معنای اصطلاحی تناسخ:
جناب شیخ الرئیس در المبداء و المعاد تناسخ را چنین تعریف میکند: «اَلتَّنَاسُخُ هُوَ اَنْ تَکُونَ النَّفْسُ الَّتِی تَفَارَقَ تَعُودُ فَتَدْخُلُ بَدَناً آخَرَ».[2] ملاصدرا هم در یکی از تعاریفش میگوید: «تناسخ، انتقال نفس شخصی از بدنی به بدن عنصری، فلکی، طبیعی، یا برزخی دیگر است».[3]
در ادیان شرقی/هندی (هندوئیسم، بودیسم و جینیسم و سیک) باور بر این است که دو جهان وجود دارد؛ یک جهان ثابت و دیگری متغیر و زوال پذیر. بر اساس این ادیان، روح آدمی نمیمیرد؛ بلکه پیدرپی در نوسان و جابجایی است. این روح، اسیر «سمساره» و جهان متغیر و سراسر رنج است. آدمی بر اساس اخلاقی عمل کردن و یا نکردنهایش مشخص میکند که روح در زندگی بعدی کجا و چگونه باشد. اگر در وضعیت قبلی، انسان، اخلاقی عمل کرده باشد در حیات و زندگی بعدی جایگاه و بدنی بهتر خواهد داشت و اگر بدتر عمل کرده باشد به جایگاه پستتری سقوط میکند و این چرخهی تولد مکرّرِ انسان، ادامه مییابد تا انسان شایستگی رسیدن به «موکشه» یا اتحاد با روح کلی (ایروانا) را بیابد و این همان تناسخ است.
علّت روان شناختي ميل به تناسخ:
بر اساس برخی تفسیرها در باب علل روان شناختیِ میل به این مساله نظراتی طرح شده است. برخی علت گرایش برخی ادیان ــ براساس یک تعریف از دین ــ مثل بودیسم و... به آموزهی تناسخ را تلاش برای حل مشکل راز تفاوتها عنوان کردهاند. در تلاشهای کلامی، یکی از موضوعات جدی، بحث تبیین و توجیه این معنی است که چطور آدمیان در شروع زندگی دچار تفاوتهایی هستند؟ فردی را باهوش و فردی را کند ذهن، فردی را با حافظه قوی و دیگری را دارای حافظه ضعیف، فردی را معلول و دیگری را سالم مییابیم. راه کار رفع این مشکل از سوی برخی با طرح مساله عالم ذر دنبال شده است؛ اما در ادیان شرقی مساله تناسخ مطرح است.
در این نگاه، تفاوتها به دلیل زندگیهای قبلی انسانهاست. هر فرد در زندگیهای قبلش گناهی مرتکب شده باشد، در زندگی جدید مجازاتش را به صورت معلولیت و یا دیگر اشکال میچشد! تنها راه رهایی، نجات از این چرخهی معیوب است. در واقع، نجات انسان به این معنی است که ما تجسد مجدد پیدا نکنیم و این چرخه (cycle) در یک نقطهای قطع گردد. بیشتر ادیان شرق مثل هندوئیسم راه حل را در پیوستن به نیروانا (Nirvana) میبینند. این لغت به معنای آرامش و خاموشی است [4].
معنای لغوی رجعت:
صاحب مجمع البحرین مینویسد:
«رجعت ـ با فتح راء ـ مصدری است که بر مره و وحدت (یکبارگی) دلالت میکند و به معنای بازگشت پس از مرگ، در عصر ظهور حضرت مهدي(عجلاللهتعاليفرجهالشريف) است.[5]
معنای اصطلاحی رجعت:
مرحوم شیخ طوسی میفرماید: در زمان قیام حضرت مهدی پیامبر و امامان معصوم(علیهمالسلام) به همراه برخی از امم گذشته و بعدی رجعت میکنند.[6]
شباهتها و تفاوتهای رجعت و تناسخ:
حال با این توضیح مختصر و مقایسه تناسخ با رجعت مورد قبول شیعیان، به شباهت و تفاوتها ميپردازیم.
شباهتها:
الف) یکی از شباهتها همانگونه که مشخص است، باور به وجود روح است. بله بر خلاف مکاتب و فلسفههای مادی و فیزیکال، در هر دوی این آموزهها روح به نحو پررنگ وجود دارد.
ب) در هر دو باور، روح جاودانه است.
ج) دیگر شباهت، در ظرف تحقّق رجعت و تناسخ است. هر دوی این آموزهها، زمین را ظرف حیات و تحققشان گرفتهاند.
و اما تفاوتها که نقطهی کانونی این بحث و هدف آن است:
الف) تفاوت اوّل و اساسی در خاستگاه این دو باور است. خاستگاه رجعت، وحی است و در سر لوحهی آن، خدای واحد با تمام اوصاف قرآنیش حضور دارد؛ امّا در ادیان هندی از این خدا خبری نیست.
ب) با باور به تناسخ، دیگر معاد، معنایی ندارد در حالیکه باور به معاد از ارکان و اصول باورهای شیعی است.
ج) نوعی از جبر و تقدیر، پیش فرض آموزهی تناسخ است و این با باور شیعه «امر بین الامرین» متفاوت است. (به هر حال، قائلین به تناسخ بر این باورند که نوع رفتار فرد در زندگی قبل، جایگاه او را در زندگی بعد مشخص میکند و این سوال منطقاً در مورد زندگی قبلی که شخص داشته مطرح است که خوب در زندگی قبلی به چه دلیل آنگونه بوده تا برای زندگی بعدی چنین نقشی داشته باشد و همینطور هرچقدر به عقب برگردیم این سوال قابل تکرار و در نهایت به تسلسل و یا جبر میانجامد).
د) در تناسخ همهی انسانها مطرح و حاضرند؛ امّا در رجعت، گروهی از خوبان و بدان.
و) در تناسخ، روح به همان بدن بر نمیگردد، بلکه به بدن یک جنین وارد میشود؛ امّا در رجعت، روح به همان بدن بر میگردد.
بنابراين اعتقاد به رجعت، هرچند شباهتهايي به بحث تناسخ دارد، امّا به حكم موارد اختلافي كه شمرده شد، نميتوان آن را محصولي وارداتي و برگرفته از اعتقاد به تناسخ دانست.
--------------------------------
پينوشت:
[1]- ابن منظور، لسان العرب، ج3، ذیل مادهی «نسخ».
[2]- ابن سینا،حسین بن عبد الله، المبداء و المعاد، ص 108.
[3]- اسرار الایات، ص 148، نیز صدر الدین محمد بن ابراهیم شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج9، ص 4 «التناسخ انتقال النفس من بدن عنصری او طبیعی الی بدن آخر منفصل عن الاول».
[4]- http://maadshenasi.mihanblog.com/post/107 به نقل از سایت ایدهها.
[5]- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج4، ذیل «رجع».
[6]- طوسی، محمد بن حسن، العقائد الجعفریه، ص 250.