خضوع و خشوع را از ديدگاه قرآن كريم توضيح دهيد؟

20:49 - 1393/10/13
چکیده: خشوع به معناي ترس، بي حركت شدن اعضا از ترس، چشم فرو بستن و تواضع سر به زير انداختن است، خشوع آن است كه به اين سو و آن سو ننگري، مقام طرف را بزرگ بداري و همه ي اهتمام خود را در بزرگداشت او جمع و جور كني، خشوع عبارت از تذلل است...

خشوع به معناي ترس، بي حركت شدن اعضا از ترس، چشم فرو بستن و تواضع سر به زير انداختن است، خشوع آن است كه به اين سو و آن سو ننگري، مقام طرف را بزرگ بداري و همه ي اهتمام خود را در بزرگداشت او جمع و جور كني، خشوع عبارت از تذلل است.(1)

ظاهراً اين حالت حالتي است دروني كه با نوعي عنايت، به اعضاء و جوارح نيز نسبت داده مي شود، مانند كلام رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ درباره ي شخصي كه در نمازش با ريش خود بازي مي كرد فرمود: «اگر دلش داراي خشوع مي بود، جوارحش نيز خاشع مي شد».(2)
علامه طباطبايي(ره) مي نويسند: «كلمه ي (خشوع) به معناي خواري و تذلل باطني و قلبي است، هم چنان كه كلمه ي (خضوع) به معناي تذلل ظاهري، و با اعضاي بدن است».(3)
بنابراين، خضوع و خشوع هر دو به معناي تواضع و فروتني است. منتهي يكي در باطن و ديگري در ظاهر.
صفات و ويژگي هاي خاشعان و خاضعان1. استعانت و كمك گرفتن از نماز و صبر: قرآن كريم براي اين كه انسان بتواند بر اميال و خواسته هاي دل پيروز گردد و حب جاه و مقام را از سر بيرون كند، مي گويد: از صبر و نماز ياري جوييد. و با استقامت و كنترل خويشتن بر هوس هاي دروني پيروز شويد سپس اضافه مي كند: «اين كار جز براي خاشعان سنگين و گران است».(4)
2. ايمان به روز قيامت: در آيه بعد صفت ديگري براي خاشعان بيان كرده و مي فرمايد: «همان ها كه مي دانند پروردگار خود را ملاقات خواهند كرد و به سوي او باز مي گردند».(5)
«يظنون» از ماده «ظن» گاه به معناي گمان و گاه به معناي يقين مي آيد و در اين جا مسلماً به معناي ايمان و يقين قطعي است، زيرا ايمان به لقاء الله و بازگشت به سوي او حالت خشوع و خداترسي و احساس مسئوليت را در دل انسان زنده مي كند و اين يكي از آثار تربيتي ايمان به معاد است كه همه جا در برابر انسان، صحنه ي آن دادگاه بزرگ را مجسم مي سازد و به انجام مسئوليت ها و حق و عدالت دعوت مي كند.(6)
3. نفروختن دين به دنيا: خداوند خاشعان را در اين آيه چنين توصيف مي كند: «و از اهل كتاب، كساني هستند كه به خدا و آن چه بر شما نازل شده و آن چه بر خودشان نازل گرديده، ايمان دارند در برابر (فرمان) خدا خاضعند و آيات خدا را به بهاي ناچيزي نمي فروشند. پاداش آن ها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سريع الحساب است. (تمام اعمال نيك آن ها را به سرعت حساب مي كند، و پاداش مي دهد)».(7)
4. صاحبان علم: خداوند متعال صاحبان علم را افراد خاشع دانسته و مي فرمايد: «بگو: خواه به آن ايمان بياوريد، و خواه ايمان نياوريد، كساني كه پيش از آن به آن ها دانش داده شده، هنگامي كه (اين آيات) بر آنان خوانده مي شود، سجده كنان (از روي خشوع و خضوع) به خاك مي افتند... و مي گويند: (منزّه است پروردگار ما، كه وعده هايش به يقين انجام شدني است!) آن ها (بي اختيار) به زمين مي افتند و گريه مي كنند و (تلاوت اين آيات، همواره) بر خشوع شان مي افزايد».(8)
5. اطاعت خدا با ترس و رغبت و در حال بيم و اميد: خداوند متعال حضرت ذكريا ـ عليه السلام ـ و همسرش را به خاطر عبادت خدا از روي رغبت و ترس از عذاب جزو خاشعان معرفي نموده و به خاطر همين خشوع حضرت يحيي ـ عليه السلام ـ را بر آن ها بخشيد و دعاي شان را اجابت نمود. قرآن كريم ،در اين باره مي فرمايد: «و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (و عرض كرد): پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندي به من عطا كن) و تو بهترين وارثاني.
ما هم دعاي او را پذيرفتيم و يحيي را به او بخشيديم و همسرش را (كه نازا بود) برايش آماده (بارداري) كرديم چرا كه آنان (خانداني بودند كه) همواره در كارهاي خير به سرعت اقدام مي كردند و در حال بيم و اميد ما را مي خواندند و پيوسته براي ما (خاضع و) خاشع بودند.(9)
6. ايمان آورندگان: خداوند متعال افراد با ايمان را خاشع در نمازشان توصيف كرده و مي فرمايد: «مؤمنان رستگار شدند آن ها كه در نمازشان خشوع دارند».(10)
7. متفكران: خداوند متعال خشوع را يكي از نشانه هاي تفكر كردن و تدبر نمودن در دلائل و برهان هاي عقلي و منطقي مي داند كه انسان با آن به خداشناسي مي رسد و لذا مي فرمايد: «اگر اين قرآن را بر كوهي نازل مي كرديم، مي ديدي كه در برابر آن خاشع مي شود و از خوف خدا مي شكافد! اين ها مثال هايي است كه براي مردم مي زنيم، شايد در آن بينديشيد».(11)

پاورقی:

1. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن،ترجمه موسوي همداني، محمد باقر، قم، دفترانتشارات اسلامي، چاپ پنجم ،1374ش ، ج15، ص6.
2. طبرسي، فضل، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفه، چاپ اول، 1406ق ، ج7، ص99.
3. الميزان في تفسيرالقرآن ، همان، ج16، ص470.
4. بقره : 45.
5. بقره : 46.
6. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1374ش، ج1، ص216.
7. آل عمران : 199.
8. اسراء : 109 ـ 107.
9. انبياء : 90 ـ 89.
10. مومنون : 2 ـ 1.
11. حشر : 21.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات    

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.