گریه‌ی سرهنگ عراقی

02:32 - 1393/10/26
چکیده: وقتی عراقی‌ها جنازه‌های ایرانی‌ها را در خاک عراق تفحص کردند به یک جنازه‌ای رسیدند که سالم از زیر خاکها بیرون آمد. شانزده سال پیش شهید شده بود
محمدرضا حقیقی

وقتی عراقی‌ها جنازه‌های ایرانی‌ها را در خاک عراق تفحص کردند، به یک جنازه‌ای رسیدند که سالم از زیر خاکها بیرون آمد. شانزده سال پیش شهید شده بود.
وقتي بعد از شانزده سال جنازه‌ي محمدرضا را سالم از خاك در آورده بودند صدام گفته بود: اين جنازه نبايد به اين شكل به ايران برود.
پيكر پاك محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسايي نشود، ولي جسد سالم مانده بود.

حتي روي جسد پودر مخصوص تخريب جسد ريختند خاصيتش اين بود كه استخوان‌هاي جسد را هم از بين مي برد ولي باز هم جسد سالم مانده بود.
وقتي گروه تفحص جنازه‌ي محمدرضا را دريافت مي‌كردند سرهنگ عراقي كه در آنجا حضور داشته گريه مي‌كرد و می‌گفت: ما چه افرادي را كشتيم!

مادر شهيد مي گويد موقع دفن محمدرضا، حاج حسين كاجي به من گفت: «شما مي‌دانيد چرا بدن محمدرضا سالم است؟» گفتم: «از بس ايشان خوب و با خدا بود».

ولي حاج حسين گفت: «راز سالم ماندن ايشان در چهار چيز است:
[1] .هيچ وقت نماز شب ايشان ترك نمي‌شد؛
[2] .مداومت بر غسل جمعه داشت؛
[3] .دائما با وضو بود؛
[4] .و اينكه هر وقت زيارت عاشورا خوانده مي‌شد، ما با چفيه هايمان اشكمان را پاك مي‌كرديم ولي ايشان با دست اشكهايش را مي‌گرفت و به بدنش مي‌ماليد
و جالب اينكه جمعه وقتي براي ما آب مي‌آوردند، ايشان آب را نمي‌خورد و آن را براي غسل نگه مي‌داشت. »
محمدرضاحقیقی از جوانان با ایمان قم بود که حتی بعد از مرگش هم حقانیت جنگ ما را به اثبات رسانید.
شادی روحش صلوات

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 0 =
*****