شناخت امام از كجا بايد شروع شود؟

12:42 - 1393/10/19
چکیده: در مكتب اسلام براي شناخت عالم و مسائل مربوط به آن منابعي مشخص شده كه براي داشتن بينش و شناختي صحيح بايد از آن منابع بهره جست. مسئله امامت نيز يكي از مسائل بسيار پر اهميت اسلامي است.يكي از منابع شناخت، عقل و خرد آدمي است، يعني با استفاده از عقل و برهان عقلي مي توان نسبت به هر مساله عقلي شناختي نسبتاً خوب و صحيح به دست آورد.

شناخت امام از كجا بايد شروع شود؟ در چه مسيري بايد ادامه پيدا كند؟ و به كجا ختم مي شود؟

پاسخ:
در مكتب اسلام براي شناخت عالم و مسائل مربوط به آن منابعي مشخص شده كه براي داشتن بينش و شناختي صحيح بايد از آن منابع بهره جست. مسئله امامت نيز يكي از مسائل بسيار پر اهميت اسلامي است كه براي داشتن شناختي درست و صحيح بايد از آن منابع مرتبط با آن استفاده كرد.
يكي از منابع شناخت، عقل و خرد آدمي است، يعني با استفاده از عقل و برهان عقلي مي توان نسبت به هر مساله عقلي شناختي نسبتاً خوب و صحيح به دست آورد. براي به دست آوردن شناختي درست از مسئله امامت نيز بايد از اين منبع كمك جست و ديد آيا عقل مي تواند دليل قابل قبولي براي اصل مسئله امامت ارائه كند يا نه دليل خاصي ندارد و بايد سراغ ديگر منابع رويم.
قرآن كريم نيز بدين مسئله اشاره كرده و مي فرمايد: وَاللّهُ أَخْرَجَكم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكمْ تَشْكرُونَ(1). خداوند سبحان شما را از بطن مادرانتان خارج كرد در حالي كه هيچ نمي دانستيد و براي شما چشم و گوش و قلب آفريد تا مگر شكرگزار باشيد».
طبق آيه قرآن چشم و گوش و «فواد» كه همان قوه ادراك و عقل آدمي است از منابع شناخت معرفي شده اند.(2)
در نتيجه در ابتداي راه بايد ديد آيا دليل عقلي بر اصل امامت داريم يا خير؟ سپس به دنبال مصاديق آن بگرديم. از حيث عقل بايد گفت: همواره حفظ و نگهداري و حراست هر چيزي كه قرار است مدتي طولاني پا برجا بماند از اصل آن مهمتر و ارزشمندتر خواهد بود، دين خدا نيز از اين قاعده مستثني نيست و اگر خداوند سبحان مي خواهد ديني ارائه كند كه تا روز قيامت جاويدان باشد مي بايست براي اين امر يعني حفظ و حراست دين خود تدبيري انديشيده و بعد از ختم رسل و نيامدن پيامبران براي نگهداري و حراست دين خود و جلوگيري از به وجود آمدن هر گونه تحريف در آن راه چاره اي بينديشد.
همواره در اديان گذشته ديده شده بعد از رحلت پيامبرانشان ميان علماي آن دين اختلافاتي به وجود آمده و اين اختلافات منشأ انحراف و تحريف در دين شده و باعث مي شد طولي نكشد كه ديني تحريف شده و خراب در اختيار مردم باشد و اين مسئله باعث تجديد نبوت مي شد،
حال كه دين اسلام دين خاتم است و جاويدان خواهد بود و بعد از وجود نازنين پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيامبر ديگري نخواهد آمد، وجود شخص ديگري كه پيامبر نباشد ولي صاحب علم و درايت كافي بوده كه بتواند در مقابل اين انحرافات و اختلافات از دين اصيل خداوند سبحان محافظت كند و از نابودي آن جلوگيري كند لازم و ضروري به نظر مي رسد. خداوند سبحان كه حكيم است نيز از اين امر چشم پوشي نكرده و شخصي را عهده دار اين وظيفه خطير و ارزشمند باشد را نصب كرده و ما او را امام مي ناميم.(3)
در نتيجه از حيث عقل، حكمت خداوند سبحان اقتضا مي كند امامي در بين مردم وجود داشته باشد. در روايتي از امام رضا ـ عليه السلام ـ به اين اصل و قاعده عقلي اشاره شده و ايشان مقام امامت را اين چنين بيان مي كنند: «امامت مقام انبياء و وارث انبياء است، امامت نمايندگي و جانشيني خداوند و پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است. امام ماه درخشان، چراغ پرفروغ، نورتابان، ستاره هدايت در ظلمت و تاريكي و رهايي بخش از سقوط و مرگ است... امام امين خدا در ميان خلق، حجت او بر بندگان و جانشين او در سرزمين هاي اسلامي است، او دعوت كننده به سوي او، دفاع كننده از حرمش مي باشد، مايه نظام دين، عزت مسلمين، خشم منافقين و هلاك كافران است.(4)
حال كه ضرورت امام واضح شد جاي اين سئوال است كه براستي مصداق اين امام كيست؟ آيا عقل و درايت ما انسان ها مي تواند مصداق آن را نيز معين كند؟ جواب منفي است عقل هرگز نمي تواند تشخيص دهد اين برگزيده خدا كيست، كيست آن كه خزانه دار علم الهي است تا بتواند اين وظيفه خطير را انجام دهد، لذا به سراغ يكي ديگر از منابع شناخت، يعني وحي و سخن الهي مي رويم تا ببينيم آيا خداوند سبحان اين مشكل را حل كرده و آن مصداق را معرفي كرده يا خير؟
اگر به سراغ قرآن و وحي الهي رويم مي بينيم در آيات متعددي قرآن كريم مصداق امام را معرفي كرده و به ما نشان داده است، ولي در اين مختصر تنها به ذكر يك مورد آن بسنده مي شود.
قرآن مي فرمايد: إِنَّمَا وَلِيُّكمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَهُمْ رَاكعُونَ(5). تنها ولي و سرپرست شما خداست و رسول او و كسانيكه ايمان آورده اند و نماز مي خوانند و زكات مي دهند در حالي كه در ركوعند».
بسياري از مفسران و محدّثان اعم از شيعه و سني نقل كرده اند كه اين آيه در شأن امير المومنين علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ است، به طور مثال سيوطي از علماي اهل سنت در كتاب «الدر المنثور» ذيل اين آيه از ابن عباس نقل مي كند كه حضرت علي ـ عليه السلام ـ در حال ركوع نماز بود كه سائل آمد و تقاضاي كمك كرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از آن سائل پرسيد: چه كسي اين را به تو صدقه داد؟ سائل به علي ـ عليه السلام ـ اشاره كرد و گفت: آن مرد كه در حال نماز است. در اين هنگام اين آيه نازل شد. شبيه اين روايت نيز از افراد ديگري همچون جابر بن عبدالله انصاري، سلمه بن كهيل، خود علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ و ابوذر غفاري و... نقل شده است.(6)
با توجه به اين آيه، امام و جانشين بعد از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به روشني مشخص شده است، از اين آيه روشن تر قضيه غدير خم است كه در آيات 67 و 3 سوره مباركه مائده به آن اشاره شده و جانشين پيغمبر تعيين شده است كه مي توان مباحث مربوط به آن را در كتاب هاي تفسير به دست آورد. علاوه بر اين آيات، روايات زيادي در كتاب هاي شيعه و سني مبتني بر تعيين و تشخيص امامان نقل شده كه نيازي به ذكر آنها در اينجا ديده نمي شود.
بعد از اين كه شناخت اجمالي امام از عقل و نقل حاصل شد، در مرحله بعد بايد سعي كرد صفات و ويژگي هاي فردي و اجتماعي امام را بشناسيم، خصوصياتي مثل علم، عصمت، شجاعت، درايت و... كه در كتاب هاي مربوط به اين امر نوشته شده و با رجوع به آنها مي توان شناخت خوبي حاصل كرد.
در مرحله بعد كه شناخت كلي و مصداقي و صفاتي امام حاصل شد، بايد به اين شناخت و باور برسيم كه امام آن ولي و حجت خدا در زمين است، اوست برترين افراد و بالاترين انسانها كه از هر حيث كامل ترين آنهاست و اوست يگانه روزگار كه مي تواند الگويي مناسب و سازنده براي بشريت قرار گيرد، لذا بايد او را بر تمام انسان ها حتي نفس خويش مقدم كرد.
حال كه اين شناخت و معرفت نسبت به امام حاصل شد نوبت به عمل بر طبق دستورات و فرامين او مي رسد و همه اين شناخت ها مقدمه اطاعت است، يعني بعد از اعتقاد به اينكه امام حجت خداست و سخن او سخن خداست، بايد آن سخنان را سر لوحه زندگي خود ساخت و در زندگي به آنها عمل كرد در غير اين صورت شناخت امام سودي نخواهد داشت، يعني بايد كاملا مطيع و دنباله رو امام بود، نه يك قدم جلوتر و نه يك قدم عقب تر از امام.

پاورقی:

1. زحل : 78.
2. برگرفته از: مسئله شناخت شهيد مطهري، انتشارات صدرا، چاپ 5.
3. برگرفته از: گلپايگاني، علي رباني، عقايد استدلالي، انتشارات نصايح، ج2،ص95.
4. اصول كافي، ج1، ص200.
5. مائده:55.
6. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن (تفسير موضوعي)، ج9، (امامت و ولايت در قرآن)، انتشارات مطبوعاتي قم، چاپ 1373ش.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.