چگونه تحدّي قرآن را به صورت يك استدلال معتبر مي توان صورت بندي كرد؟

10:33 - 1393/11/05
چکیده: طلب برهان از مخالف كه به عنوان نوعي مغالطه مطرح شده است در واقع بيان ادعايي است كه خلاف گفتار ديگران است ضمن اينكه از ديگران خواسته شود براي اثبات حرف خود يا نفي گفتار وي دليل و برهان بيان كنند اما در مورد تحدّي اين موارد صادق نيست پيامبري كلامي از جانب خداوند براي مردم آورده است. بسياري ايمان آورده و پذيرفته اند و بسياري ديگر ايمان نمي آورند و ادّعا مي كنند كلام، كلام خدا نيست. قرآن در اينجا نمي گويد براي ادعاي خود دليل و برهان بياوريد...

از انواع مغالطات ، طلب برهان از مخالف است. اين نوع از مغالطه به اين معناست كه فردي ادعايي خلاف حق مطرح كند و بر ادّعاي خود پا فشاري كند و از ديگران بخواهد اگر حرفشان مخالف كلام اوست مطلب خود را ثابت كنند. در حالي كه صحيح آن است كه اگر كسي حرفي مخالف حرف ديگران مي زند بايد براي كلام خود دليل و برهان بياورد نه اينكه از ديگران برهان بخواهد.(1)

پيامبران راستين مي بايست نشانه اي همراه داشته باشند كه علامت امتياز آنان از مدعيان دروغگو و سند حقانيّت آن ها باشد. روي اين اصل لازم است هر پيامبري معجزه اي بياورد كه گواه صدق رسالتش گردد و همان طور كه از لفظ معجزه پيداست بايد پيامبر اكرم ص قدرت بر انجام اعمال فوق العاده اي داشته باشد كه ديگران از انجام آن عاجز باشند پيامبري كه داراي معجزه است، لازم است مردم را به مقابله به مثل دعوت كند. او بايد علامت و نشانه درستي گفتار خود را معجزه خويش معرفي كند تا اگر ديگران مي توانند همانند آن را بياورند اين كار را در اصطلاح تحدّي گويند.(2)
قرآن به عنوان معجزه پيامبر اسلام ص بارها در سوره هاي مختلف دعوت به مقابله به مثل نموده.(3) و با صراحت و قاطعيت تمام جهانيان و كليه كساني را كه در پيوند آن با مبدأ جهان آفرينش ترديد داشتند دعوت به مقابله به مثل كرده است، نه تنها دعوت كرده بلكه آن ها را تشويق و تحريك به مبارزه نيز نموده است با اين حال مي بينيم آن ها در مقابل قرآن زانو زده و نتوانستند همانند آن را بياورند. بنابراين آنچه در تحدّي مطرح است آن است كه خداوند در قرآن خطاب به پيامبر مي فرمايد: «به آنان بگو اگر اين قرآن افترايي است كه من بخدا بسته ام و كلامي است كه خود من آن را ساخته و پرداخته ام و چيزي است كه مي شود غير من نيز مثل آن را ساخته و پرداخته كند، در صورتي كه در اين گفتار خود صادق مي شود غير من نيز مثل آن را ساخته و پرداخته كند، در صورتي كه در اين گفتار خود صادق و جدّي هستيد ده سوره مثل آن را بياوريد و اگر به تنهايي نتوانستيد از كساني ديگر از قبيل خدايان خود كه گمان مي كنيد معبود شما هستند و در هنگام حاجت به آن ها متوسّل مي شويد استعانت بجوئيد.(4) : (5) بنابراين تحدّي مشتمل بر قياس و برهان است آن هم قياس استثنائي بدين گونه كه «لو كان هذا الكتاب من عند غير الله لامكن الاتيان بمثله، لكن التالي باطل فالمقدم مثله» يعني اگر اين كتاب، كلام الله نباشد پس كلامي بشري است و اگر بشري باشد پس شما هم كه بشر هستيد بايد بتوانيد مثل آن را بياوريد و چون تالي باطل است (يعني شما نمي توانيد و نتوانستيد مثل آن را بياوريد). پس مقدم نيز باطل است (يعني كلام، كلام الله است نه حرف بشر) پس قياس تحدّي مشتمل بر قاعده تماثل است. يعني اگر كاري را بشر توانست انجام دهد ديگر همنوعان او نيز مي توانند مماثل آن را انجام دهند و اگر اين كتاب (قرآن) را بشر، آورده است پس شما هم كه بشر هستيد بايد بتوانيد كتابي مانند آن و معجزه اي چون آن بياوريد.(6)
و چون نمي توانيد پس كتاب بشري نيست، از اين او گفته مي شود تحدّي نوعي مبارزه طلبي است نه طلب برهان.
از آنچه گفته شد، نتيجه مي گيريم طلب برهان از مخالف كه به عنوان نوعي مغالطه مطرح شده است در واقع بيان ادعايي است كه خلاف گفتار ديگران است ضمن اينكه از ديگران خواسته شود براي اثبات حرف خود يا نفي گفتار وي دليل و برهان بيان كنند اما در مورد تحدّي اين موارد صادق نيست پيامبري كلامي از جانب خداوند براي مردم آورده است. بسياري ايمان آورده و پذيرفته اند و بسياري ديگر ايمان نمي آورند و ادّعا مي كنند كلام، كلام خدا نيست. قرآن در اينجا نمي گويد براي ادعاي خود دليل و برهان بياوريد بلكه مي فرمايد اگر مي توانيد (يعني ادعا مي كنيد كلام بشري است) شما هم مثل آن بياوريد و اين غير از طلب برهان از مخالف است. بنابراين آنچه شايسته است در مورد تحدّي گفته شود آن است كه بگوئيم تحدّي (همان طور كه گفته شد) منطق و نوعي از قياس استثنايي است به اين صورت كه:
اگر اين كتاب، كلامي بشري است پس شما هم مي توانيد مثل آن بياوريد.
لكن شما نمي توانيد مثل آن بياوريد (رفع تالي)
پس اين كتاب، كلامي بشري نيست (نتيجه: رفع مقدم).
هم چنين در آن از قاعده تماثل نيز استفاده شده است.

پاورقی:

1. ر.ک: خندان، علي اصغر، مغالطات، قم، بوستان کتاب، 1388ش، ص132.
2. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، 1374ش، ص128 و 129.
3. اسراء : 88. هود : 13 و 14. يونس : 38.
4. اشاره به آيه 13 سوره هود دارد.
5. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ترجمه موسوي همداني، سيد محمد باقر دفتر انتشارات اسلامي، 1374ش، ج10، ص241.
6. جوادي آملي، عبدالله، قرآن در قرآن ـ تفسير موضوعي قرآن کريم، قم، مرکز نشر اسراء، 1382ش، ج1، ص128.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.